پویاییهای ویژهای پشت مباحث ژئوپلیتیکی و ایدئولوژیکی منطقه وجود داشته و هیچگاه معادلات آن به این سادگی که در لفظ میآید، نبوده و خصوصا در شرایط کنونی و با تحولات اخیر پیچیدهتر هم شده است.
تحولات ویژهای در مسئله فلسطین-اسرائیل که همچنان بحث داغ اخبار بینالملل است رخ داده و در پی آن تغییر رفتار سیاسی ایران و رژیم صهیونیستی نسبت به یکدیگر و همچنین تحولات جدی در سیاستهای کشورهای منطقه از عربستان و قطر گرفته تا عراق و سوریه را شاهد هستیم.
وجود مولفههای مختلف قدرت در منطقه و همچنین تعارضات میان کشورهای آن، باعث شده هر از چند گاهی یک کشور منطقهای یا فرامنطقهای مطابق با اهداف خود، صحبتهایی را در مورد ایجاد تغییرات بنیادین در منطقه و شکلگیری «خاورمیانه جدید» مطرح کند.
برای اولین بار «کاندولیزا رایس» وزیر امور خارجه پیشین آمریکا در سال ۲۰۰۶ مسئله خاورمیانه جدید را مطرح کرد. در طی این نزدیک به دو دهه، این طرح همچنان باز ماند و تغییر و تحول داشت، اما هیچ گاه به طور کامل عملی نشد. ایران نیز تاکنون مکررا از تغییر و تحولات بنیادین در منطقه و شکلگیری خاورمیانه جدید بر مبنای اسلام و مرکزیت اندیشه انقلاب اسلامی سخن گفته است. شماری از کارشناسان معتقد هستند عملیاتهای «طوفانالاقصی» و «وعده صادق» نقطه تحقق خاورمیانه جدید است.
در آخرین مورد، «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر رژیم صهیونیستی سال گذشته از خاورمیانه جدید حرف زد و آن را مطابق با خواست خود مطرح کرد. نتانیاهو در مجمع عمومی سال ۲۰۲۳ سازمان ملل نقشهای از منطقه را نشان داد که در آن کشورهای عرب و به خصوص عربستان روابطشان را با اسرائیل عادی کردهاند و تاکید کرد که صلح با عربستان خاورمیانه جدیدی را ایجاد خواهد کرد. همچنین «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا با طرح کریدور هند-خاورمیانه-اروپا، رویایی را ترسیم کرد که تحقق آن در گرو تشکیل خاورمیانه مدنظر نتانیاهو است.
«داریوش پایسته» تحلیلگر مسائل بینالملل در گفتوگو با ایسنا با اشاره به تغییر و تحولات اخیر منطقه و گمانهزنیهای مرتبط با تحقق خاورمیانه جدید، اظهار کرد: بحث خاورمیانه از زمانیکه دولت-شهرهای مدرن موضوع روابط بینالملل بود، در کانون توجهات قرار گرفت؛ زمانی که تهیه تسلیحات و انرژی یکی از راهکارها و ابزار اصلی دولتها شد، توجهات جهانی به محل انباشت ذخایر انرژی معطوف گشت. خاورمیانه هم به لحاظ منابع نفتی و معدنی یکی از نقاط منحصربهفرد جهان است. از این جهت همه دولتها و قدرتها برای ارتقا جایگاه خودشان همواره به دنبال این بودند که در این منطقه نقش فعالی داشته باشند.
وی اضافه کرد: با بررسی تاریخی استعمار نو و کهن شاهد هستیم که در استعمار کهن بحث ادویه و منسوجات پارچهای مطرح بود در استعمار نو نفت و انرژی موضوع اصلی است. با توجه به اینکه پس از جنگ جهانی دوم کشورهای مستقلی از جمله عربستان، عراق، سوریه، ترکیه جدید و جمهوریهایی که از فدراسیون روسیه شکل گرفتند، هر یک به دنبال انباشت تسلیحات بودند تا بتوانند منافع ملی خودشان را حفظ کنند، ما از حدود ۳۰ یا ۴۰ سال گذشته شاهد انباشت سلاح در خاورمیانه هستیم؛ یعنی خاورمیانه که از اساس با انرژی گره خورده بود با انباشت تسلیحات توسط هر یک از این کشورها به یک انبار باروتی تبدیل شد. از این حیث طرفهای مختلف هر یک به دنبال این هستند که منافع خودشان را از بستر طرح نقشههای جدید در منطقه جستوجو کنند.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به خاورمیانه جدید مدنظر ایران و اسرائیل، بیان کرد: خاورمیانه مدنظر ایران تحقق دارالسلام گذشته است که قصد یکپارچگی کشورهای مسلمان را دارد. از طرف دیگر اسرائیل هم به دنبال استیلا و تسلط بر منطقه است، آن هم با پیمانی که از آن تحت عنوان پیمان ابراهیم یاد میشود. این تضاد و تقابل از ۲ سال گذشته، یعنی زمانی که اسرائیل مخفیانه روابطش را با عربستان، امارات و قطر بهبود بخشید، جدی شد. از این جهت ایران بر خود لازم دید که مستقیم یا غیرمستقیم یک سری فعالیتها و کنشهایی داشته باشد.
پایسته با اشاره به اینکه منطقه در حال تجربه کردن روزهای تضاد و تنش است، عنوان کرد: نمیتوان گفت هماکنون خاورمیانه به سمت ایران یا اسرائیل متمایل میشود. با توجه به منافعی که هر یک از کشورهای منطقه برای خودشان متصور هستند، تمایلی ندارند زیر بلیت هیچ طرفی دربیاند. از سمت دیگر اسرائیل قصد دارد پیمان ابراهیم را با دولتهای عرب ببندد، اما مردم این کشورها با رژیم صهیونیستی منافات دارند و نفرت عمومی اجازه نمیدهد این پیمان شکل بگیرد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل در پاسخ به اینکه وضعیت کنونی برای کدام یک از کشورهای منطقه مطلوبیت بیشتری دارد، اظهار کرد: پروژههایی که از سمت ایران به قصد ایجاد دارالسلام و اتحاد بین مسلمانان در حال پیادهسازی است، برای ملتهای مسلمانی که به نوعی زیر یوغ ستمگران و ابرقدرتها بودند و رویای رهایی از زیر سلطه را دارند، مطلوبتر است و الان هم در حال پرداخت هزینههایش هستند. یعنی هزینههایی که الان در فلسطین، لبنان، عراق، سوریه و ایران پرداخت میشود، بابت این است که از زیر بار سلطه خارج شوند و از نظر ایدئولوژیک هرگونه هزینهای که پرداخت شود، قابل توجیه است. اما از سوی مقابل کسانی در طرف دیگر ماجرا ایستادهاند که به دنبال تداوم سلطه خود و تسلیح همپیمانانشان هستند. لذا الان نمیتوان گفت که میان این تضادها کدام جبهه پیروز است. بهتر است تکلیف منطقه و سیاستگذاری در آن به ملتهای آن سپرده شود. هرچند دولتهایی هستند که تمایلی ندارند به راحتی از صحنه سیاست خط بخورند و بسیاری از آشوبهای فعلی ریشه در تضاد دولتها و ملتها دارد.
پایسته در خصوص رویکردهای فعلی کشورهای فرامنطقهای به وجود تنشهای موجود در منطقه گفت: دولتهایی مانند عربستان، قطر و ترکیه با کشورهای ابرقدرت کنار آمدهاند و هرچند میخواهند از شدت منازعات کاسته شود، اما به دنبال این نیستند که کلیت وضع موجود به هم بخورد و خواهان حفظ آن هستند، اما چون پیشرفت پیمان ابراهیم در پس اخبار و در خلوتکده دولتها درحال تحقق است و ملتها حاضر به پذیرش آن نیستند، مقاومتهای محلی مانند انصارالله، حشدالشعبی، حماس و حزبالله خواهان برهم زدن وضع موجود هستند. در این فضا قدرتهای فرامنطقهای نیز بنا بر منافعشان به دنبال حفظ وضع موجود و تداوم وابستگی کشورهای منطقه به خودشان هستند و در هراساند که مبادا انبار باروت خاورمیانه منفجر شود و دامن آنها را بگیرد.
وی با تاکید بر اینکه ایجاد امنیت و صلح در منطقه در تحقق امنیت مثبت است، بیان کرد: امنیت دارای دو بعد منفی و مثبت است. با نگاه مثبت به امنیت، باید دولتها حقوق و جایگاه ملتها را به رسمیت بشناسند و از آنها تبعیت کنند تا امنیت به خودی خود پیامآور صلح شود. اما اگر به هر تقدیر وضع موجود باقی بماند، دولتها در راس تصمیمگیری باشند و ملتها به حاشیه کشیده شوند، منطقه وارد مرحله جدید و برگشتناپذیری میشود. الان منطقه وارد مرحله پختگی و بلوغ شد و باید منتظر نتیجه ماند.
انتهای پیام
نظرات