به گزارش ایسنا، روزنامه ایران در گزارشی از چالشهای شغل جنگلبانی نوشته که در ادامه میخوانید: ساعت ۱ بامداد چند قاچاقچی سوار بر وانت با صورتهای پوشیده به سمت خانه چند جنگلبان شلیک میکنند. کسی کشته نمیشود اما آن صحنهها هرگز از جلوی چشمان کودک خردسال محیطبان آملی کنار نمیرود. صدای اصابت گلوله به در و پنجرهها در گوش خانواده این محیطبانها بعد از گذشت ۱۰ روز هنوز میپیچد. قاچاقچیها بعد از شلیک ۵ گلوله از صحنه متواری میشوند و سراغ خانه جنگلبان بعدی میروند. اینها بخش کوتاهی از اتفاقات تلخی است که در روزهای گذشته برای منابع طبیعی کشور رخ داد.
تهدید خانوادهها
همه چیز از چند ماه گذشته شروع شد؛ وقتی جنگلبانها برای گرفتن چند قاچاقچی سازمانیافته کمین کردند و موفق شدند بالاخره برای چند نفر از آنها پرونده قضایی باز کنند. آنها هم از انجام هیچ کاری برای اذیت وآزارشان دریغ نکردند؛ اول پیشنهاد رشوه دادند، وقتی دیدند جنگلبانها زیر بار نمیروند شروع به تهدید کردند، بعد از اینکه راه به جایی نبردند، سراغ خانوادههایشان آمدند. اگرچه مأموران پلیس موفق شدند چند نفر از این افراد را دستگیر کنند اما هنوز قاچاقچی اصلی آزاد است. فرمانده عملیات محافظت از منابع طبیعی شهرستان آمل از جمله افرادی است که قاچاقچیها شبانه به خانهاش حمله کردند.
محسن پناهی در گفتوگو با «ایران» میگوید:«سرکرده اصلی این باند یعنی همان فردی که من و چند نفر از بچههایمان را تهدید کرد هنوز آزاد است. ما اسم او را به عنوان مظنون ارائه دادیم اما چون پلاک ماشین مخدوش بود و صورتهایشان را پوشانده بودند تلاشمان برای دستگیری او به دلیل نبود مدارک کافی بینتیجه ماند. کسانی که شبانه به خانه جنگلبانها حمله کردند اصلاً از اعضای باند قاچاق نیستند و فقط برای تیراندازی به خانههای ما مأمور شدند. برای همین قاچاقچی اصلی روز حادثه خودخواسته در جایی حضور دارد که دوربینها تصویرش را ضبط کنند تا اثبات کند روز حادثه در این منطقه حضور نداشته است.»
کودکی که ترسید
فرمانده عملیات محافظت از منابع طبیعی شهرستان آمل میگوید:«ما با قاچاقچیهای حرفهای و خطرناکی سر و کار داریم که از خلأهای قانونی به خوبی خبر دارند. بارها به من و همکارانم گفته اند اگر محکوم شویم شما و خانوادههایتان را آتش میزنیم. برای همین بعد از تکمیل شدن پرونده سراغ خانوادههای ما آمدند. هنوز خاطره تلخ تیراندازی آن شب از ذهن همسر و کودک ۴ سالهام پاک نشده است. همسرم میترسد روزها از خانه بیرون برود و کودکم هر شب کابوس میبیند. البته این بار اول نیست که قاچاقچیها شروع به تهدید و آزار و اذیت ما میکنند. همین چند ماه اخیر بود که روی ماشین سازمان منابع طبیعی اسید ریختند و دوباره تهدیدمان کردند. آزار و اذیت نگهبانهای منابع طبیعی که کار هر روز آنهاست. چند نفری با ماشینهایشان سر راه نگهبانها سبز میشوند و بیدلیل آنها را به باد مشت و لگد میگیرند.
قاچاقچیجماعت، ترسو است. سراغ آدم ضعیف میرود. نگهبان را کتک میزند یا به سمت خانههای ما شلیک میکند، اگر جرأت دارد با من روبهرو شود. البته همه این کارها برای این است که بترسم و دیگر کاری به کارشان نداشته باشم. خانوادههایمان را تهدید میکنند که دیگر در منطقه گشت نزنیم تا با خیال راحت چوب قاچاق کنند. آمل پر از کارخانههای چوببری است که راحت میتوانند در روز روشن چوبهای قاچاق را بدون سروصدا بفروشند، برای همین منطقه پر شده از قاچاقچی مسلح. جنگ ما با قاچاقچیها از جنگ واقعی چیزی کم ندارد. چاقو، تبر، تفنگ و آدم، هر چه که باید، دارند، اما جنگلبانها چه؟ هیچ، با دست خالی هر روز با این جماعت مبارزه میکنند. اگر هم سراغ برخوردهای قهری بروند، دست آخر قاچاقچیها میروند سراغ خانوادههایشان.»
سرکردهای با ۳۰ فقره تیراندازی
پناهی میگوید از هیچ تلاشی برای دستگیری سرکرده قاچاقچیها دریغ نکرده و بارها فیلم تمام دوربینها را نگاه و پرونده او را بررسی کرده اما راه به جایی نبرده است. این فرد سابقه حدود ۳۰ فقره تیراندازی دارد او اگرچه علت این موضوع را نمیداند اما حدس میزند با تطمیع و تهدید، شاکیها را مجبور به رضایت کرده است.
فرمانده عملیات محافظت از منابع طبیعی شهرستان آمل نسبت به دستگیری این فرد هشدار میدهد و میگوید:«در این ماجرا بارها گفتهام مسبب تمام این اتفاقات یک نفر است اما به دلیل نداشتن مدارک کافی کسی به حرفم گوش نمیدهد و حتی هیچکس به متخلف تذکر هم نداده است تا حساب کار دستش بیاید. هماکنون نزدیک به ۶۰ نفر زیر دست من کار میکنند اگر او الان دستگیر نشود چند روز دیگر سراغ بقیه میرود. وقتی به خانه من تیراندازی میکنند و دستگیر نمیشوند، بقیه را با فحش و ناسزا به راحتی منصرف میکنند.»
پناهی معتقد است در حالی که قاچاقچیها تا دندان مسلحاند، اما محیطبان ها از نظر تجهیزات بسیار ضعیف هستند. به ما یک دست لباس میدهند و یک خانه سازمانی.
باید با دست خالی به جنگ قاچاقچیها برویم. چطور میتوانیم با دست خالی یک ماشین پر از چوب و اسلحه را مجبور به ایست کنیم؟ میگویند با قاچاقچی با دست خالی مبارزه کن و ادوات آنها را بگیر. وقتی این قاچاقچی من را تهدید به مرگ کرد، گفتم مرا تجهیز کنید، مطمئنم این فرد به من و خانوادهام حمله میکند اما کسی توجهی نکرد.
قدرتنمایی قاچاقچیها
البته ماجرای حمله به جنگلبانها و کارکنان منابع طبیعی ابعاد گستردهتری دارد؛ چندین جنگلبان مصدوم شدند، به باغها و خانههای چندین جنگلبان و کارمندان منابع طبیعی حمله شده و نزدیک به ۷۰ درخت در محدوده بهشهر و گلوگاه قطع شده است. اگرچه این اتفاقات تازگی ندارد اما این اولینبار است که چندین جنگلبان پشت سر هم مورد حمله و انتقامجویی قاچاقچیان قرار میگیرند. مدیرکل منابع طبیعی مازندران نیز علت این حوادث را انتقامجویی و قدرتنمایی توسط قاچاقچیان میداند.
به گفته پناهی، داشتن اسلحه برای قاچاقچیها کلاسِ کار است. وقتی به خانههای ما حمله کردند به همه اثبات شد که دیگر مثل گذشته نیست که قاچاقچی فقط در جنگل مسلح باشد. قاچاقچی بیرون و داخل جنگل مسلح است. هر کار بخواهد میکند و متواری میشود. امین برارنیا، جنگلبان دیگری است که مورد حمله قاچاقچیان قرار گرفته است. او و همکارانش روز ۱۳ فروردینماه به دستور دادستان و فرماندار ورودی جنگلها را مسدود کردند اما با مقاومت قاچاقچیها روبهروشدند. برارنیا در گفتوگو با «ایران» میگوید:« مثل همیشه در حال کشیک دادن بودم که یک قاچاقچی اصرار به رفتن به ورودی جنگل کرد.
اول شروع به ناسزا گفتن کرد، توجهی نکردم و راه را برایش باز نکردم برای همین دماغم را شکست. آمدم از خودم دفاع کنم که برادرش هم برای کمک سر رسید. بعد از چند دقیقه همکارها برای کمک آمدند که متواری شد.»
گفتند شکایت بینتیجه است
او درباره آخرین وضعیت پرونده شکایت از این قاچاقچی و برادرش میگوید:« شکایت خود را همراه با گزارش پزشکی قانونی ثبت کردم و منتظر روز دادگاه هستم. برخی از همکارها گفتند شکایت نکن چون بینتیجه است. ما چند بار شکایت کردیم اما به جایی نرسیدیم. البته این حرفها من را منصرف نکرد. به آنها گفتم اگر پیگیری جدی می شد شاید دیگر این اتفاقها نمیافتاد. مطمئن نیستم موفق شوم اما تلاش خود را میکنم. البته سازمان منابع طبیعی قول داده تا در این شکایت به من کمک کند.»
برارنیا هم نسبت به نبود تجهیزات کافی برای جنگلبانها انتقاد میکند و میگوید:« با این وضعیت نه میتوانیم از خودمان و نه از جنگل محافظت کنیم. وقتی کشیک میدهیم یک نفر هستیم و روز و شب هم ندارد. یک نفره با دست خالی کشیک میدهیم. قاچاقچیها با اسلحه، ماشین و نفرات ساعت ۲ شب حمله میکنند، خب چه کاری از دست منِ یک نفر برمیآید؟ درگیری قاچاقچیها با جنگلبانها تمامی ندارد. آنها با مشکلات جدیای دست به گریبان هستند که گاه آنها را تا پای مرگ میبرد!
انتهای پیام
نظرات