به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت: در طول جنگ غزه، بخش قابلتوجهی از کشورهای غربی ارتباطات خود با رژیمصهیونیستی را محدود کرده و تجارت خارجی آن را در معرض تهدیدات جدی قرار دادهاند. این موضوع در حالی رخ داده است که برخی از کشورهای جامعه عرب و مسلمان نهتنها محدودیتی در روابط تجاری خود با اسرائیل اعمال نکردهاند که حتی فعالیتهای تجاری میان خود و رژیم اسرائیل را تشدید نیز کردهاند. بنابر گزارش وزارت اقتصاد رژیمصهیونیستی درباره میزان صادرات اسرائیل بین سالهای ۲۰۲۲ و ۲۰۲۳، صادرات اسرائیل در سال گذشته (۲۰۲۳) دچار یک بحران و کاهش ۶ درصدی شد، اما پنج کشور عربی با ثبت رشد قابلتوجه صادرات اسرائیل در همان سال، تجارت خارجی اسرائیل را نجات دادند؛ امری که به اسرائیل اجازه داد تا از کاهش شدیدتر حجم صادرات خود اجتناب کند. در میان این پنج کشور، مراکش با ۱۲۸ درصد رشد صادرات از اسرائیل در رتبه نخست قرار گرفت و پس از آن کشورهای مصر، بحرین، اردن و امارات قرار دارند. به منظور بررسی چرایی این رفتارها در سیاستخارجی کشورهای مذکور، با کارشناسان حوزه بینالملل گفتوگو کردیم که در ادامه میخوانید.
حذف حماس مطلوب برخی کشورهای جهان عرب است
کشورهای عربی و مسلمان از جهت اشتراک در وجه اسلام، باید سردمدار حمایت همهجانبه از فلسطین باشند. مسالهای که به گفته کارشناسان آنچنان که باید محقق نشده است. علیرضا تقوینیا، کارشناس مسائل منطقه با اشاره به اینکه کشورهای عربی خود را در بلوک غرب تعریف کردهاند، گفت: «این کشورها برای حفظ بقا و منافعشان باید در بلوک غرب باقی بمانند و در این بلوک امنیت و منافع و بقای آنها تامین میشود. رژیمصهیونیستی مهمترین متحد و عضو بلوک غرب در منطقه غرب آسیاست و به دلیل تعارضاتی که با جمهوری اسلامی دارد برای کشورهای عربی متعارض جمهوری اسلامی گزینه مطلوبی محسوب میشود که بتواند یک اتحاد راهبردی را به قول خودشان «برای مقابله با گسترش خطر نفوذ ایران» شکل بدهد. در نتیجه نگاهی که کشورهای عربی به حماس، حزبالله لبنان و محور مقاومت دارند، نگاهی است که به جمهوری اسلامی ایران دارند. حذف حماس برای آنها یک منفعت محسوب میشود و در نتیجه اکنون فلسطین را برای منافع ملی خود دارای موضوعیت نمیبینند. در نتیجه سعی میکنند جاهایی که اسرائیل در بحران قرار میگیرد بیشتر به او کمک کنند، چون حذف اسرائیل باعث ارتقای جایگاه ایران خواهد شد. ارتقای جایگاه ایران و مصالحهای که احتمالا با ایالات متحده آمریکا در خصوص منطقه یا حداقل آتشبسی که صورت خواهد داد، باعث تنها ماندن کشورهای عربی در برابر ایران خواهد شد و به همین جهت آنها سعی میکنند به رژیمصهیونیستی کمک کنند و این رژیم را به عنوان یک متحد راهبردی برای مقابله با ایران در نظر بگیرند. اینها به ظاهر عرب مسلمان هستند اما در باطن اینگونه است که مثلا امارات متحده عربی «دارالاسلام» یعنی جایی که خاک مسلمانها حساب میشود را در اختیار هندوها قرار میدهد که در آن معبد هندو و گاوپرستی بزنند. خوب این نشان میدهد که اینها اصلا دچار استحاله فکری شدهاند، یعنی به گونهای تحت تاثیر غرب قرار گرفتهاند که دچار استحاله فکری و هویتی شدهاند و اسلام آنها هم بر حسب عادت و میراثی است که از گذشتگان به آنها رسیده والا آنها درواقع و باطن هیچ اعتقادی به اسلام ندارند. عملکرد آنها هم در قبال رژیمصهیونیستی این را نشان میدهد. لذا ما باید کشورهای عربی مثل امارات را یک کشور استحالهشده فکری و فرهنگی و هویتی بدانیم، چراکه نسبتی میان آنها و اسلام وجود ندارد اما نکته مهم اینجاست که آنها عرب هستند و صیغه مسلمانی دارند. لذا حداقل در ظاهر هم که شده باید واکنش و عکسالعملی نشان دهند که در دنیای عرب موردشماتت قرار نگیرند. البته این را هم بگویم ما در جامعه عرب، کشورهایی مثل عراق، کویت و الجزایر را داریم که مواضع خوبی گرفتهاند پس نباید کشورهای عربی را جمع ببندیم.»
غربیها تسلیم افکار عمومی شدهاند
تقوینیا معتقد است کشورهای غربی تا حد زیادی تحتتاثیر افکار عمومی خود هستند. وی در اینباره توضیح داد: «شبکههای اجتماعی باعث شده که به حدی افکار عمومی غرب از رژیمصهیونیستی نفرت پیدا کند که باعث شود این رژیم تحت فشار قرار گیرد و دولتهای آنها هم تحت فشار افکار عمومی قرار گیرند و تا حدی خواسته مردم را محقق کنند. این به معنای این نیست که دولتهای اروپایی و غربی موضعشان نسبت به اسرائیل تغییر کرده اما افکار عمومی بالاخره به آنها فشار میآورد و این فشار به افکار عمومی باعث خواهد شد که آنها در سیاستهای خود در قبال اسرائیل تا حدی تجدیدنظر کنند. مراکش کشوری است که با کشورهای ضدصهیونیستی مثل الجزایر دشمنی دارد و برای اینکه موضع خودش را در برابر آنها تقویت کند، ناچار است به غرب و رژیمصهیونیستی دست دوستی دراز کند. ترکیه هم یک کشور پرجمعیت مسلمان است و آنها در مساله فلسطین حساسیت دارند، به همان دلایلی که عرض کردم درمورد مواضع کشورهای غربی، این موارد درمورد ترکیه هم صادق است. اما به دلیل جنایاتی که اسرائیل مرتکب شده در باطن هم نمیشود از او دفاع کرد؛ لذا برای حفظ ظاهر مواضعی اتخاذ میکنند که این مواضع خیلی محکم و جدی نیست و سیاستهای ترکیه نسبت به اسرائیل تغییر اساسی نکرده است.
اردوغان فکر میکرد جنگ دوهفتهای تمام میشود
علی حیدری، کارشناس مسائل ترکیه با اشاره به اینکه ترکیه اولین کشور اسلامی است که اسرائیل را به رسمیت شناخت، گفت: «ترکها به دلیل روابط طولانیمدت هفتدههای خود با اسرائیل ملاحظاتی در موضعگیریهایشان دارند. از طرف دیگر ترکیه کشور اسلامی است و در قبال فلسطین هم برای خود مسئولیتهایی تعریف کرده بهخصوص در دهه اخیر که یکی از شعارهای اصلی سیاست خارجی آقای اردوغان و حزب عدالت و توسعه موضوع فلسطین بوده و خودشان را سردمدار حمایت از آرمان فلسطین میدانند. اردوغان طی دو دهه گذشته به گونهای رفتار میکرد که اگر درگیری میان دو طرف شکل میگرفت ابتدا طرفین را به آرامش دعوت میکرد و بعد یک تشر به رژیمصهیونیستی به خاطر جنایاتش میزد اما روابط سیاسی اقتصادی و امنیتی خود را با آنها حفظ میکرد. از آن طرف هم برای اینکه فلسطینیها را داشته باشد به آنها مواد غذایی و کمکهای انساندوستانه میفرستاد و در جلسات سازمان همکاری اسلامی و مجامع اسلامی هم خود را به عنوان سردمدار نشان میداد که باید کاری بکنیم. نشستهای دیپلماتیک برگزار میکرد، با طرفین تماس میگرفت، آنها را دعوت به آرامش میکرد از نفوذ خود در حماس استفاده میکرد تا با فشاری که وارد میکند بتواند طرفین را به یک مصالحهای بکشاند. این سیاست در دو دهه گذشته جواب داده بود. یعنی به یک طرف کمک میکرد و با یک طرف هم روابط تجاری امنیتی و اقتصادی خود را داشت. اما موضوع ۷ اکتبر و طوفان الاقصی نسبت به دورههای گذشته متفاوت است. کارشناسان این ذهنیت را داشتند که اسرائیل بیشتر از دو هفته نمیتواند به جنگ ادامه دهد و جنگ برقآسا را بهعنوان یک راهبرد میدانستند. اردوغان هم همین تصور را داشت و فکر میکرد که جنگ دوهفتهای جمع میشود. به همین دلیل در هفته اول طرفین را به آرامش دعوت کرد بدون اینکه طرف خاصی را محکوم کند. کشتهشدن غیرنظامیان را محکوم کرد که به هر دو طرف برمیگردد. همچنین موضوعاتی که هر دوره مطرح میکرد را در بیانیههای وزارت خارجه ترکیه میدیدیم.»
۶۵ درصد فولاد وارداتی اسرائیل از ترکیه است
حیدری در خصوص تغییر مواضع اردوغان در اوایل جنگ طوفان الاقصی تشریح کرد: «وقتی جنگ طولانیتر شد، یعنی ۱۰ روز که گذشت اردوغان و تیم سیاست خارجی ترکیه احساس کردند که این ماجرا با گذشته متفاوت است، بنابراین سیاست خود را تغییر دادند و موضعی که مطرح کردند این بود که آتشبسی را شکل بدهیم که کشورهای مختلف ضمانت آن را بکنند. مثلا از طرف فلسطین کشورهای ترکیه، مصر، امارات و عربستان به عنوان ضامنان آتشبس جلو بیایند و از طرف رژیمصهیونیستی هم آمریکا و کشورهای غربی بیایند و کمک کنند که آتشبسی پایدار و دائمی شکل بگیرد. اردوغان این ایده را از جنگ اوکراین گرفت که آنجا در اوایل جنگ استانبول محل نشست مذاکرات بود و طرفینی هم به عنوان ضامنان آتشبس اسمشان مطرح شده بود که بیایند و کار را پیش ببرند. این ایده در ابتدا تا حدودی موفق بود اما بعدا به مشکل خورد. آقای اردوغان سعی کرد همان الگو را در این جنگ هم مطرح کند اما اتفاقی که افتاد این بود که نه در جهان اسلام و جهان عرب و نه در غرب کسی این پیشنهاد را جدی نگرفت. اردوغان و تیم سیاست خارجیاش خیلی تلاش کردند که مثل همیشه که از بحرانهای بینالمللی استفاده میکنند، منتفع بشوند اما کسی آن را جدی نگرفت و جنگ ادامه پیدا کرد و عمیقتر شد. بعد از یک یا دو ماه از شروع جنگ، آقای اردوغان متوجه شد که جنگ طولانی شده و ترکیه در اقدامات دیپلماتیک در خصوص این جنگ نقشی ندارد. مصر، امارات و عربستان هستند که موثرند و نقشآفرینی دارند و درحال بازی هستند. از طرف دیگر در داخل ترکیه هم مردم این اعتراض را داشتند که ما کشوری اسلامی و سردمدار حمایت از آرمان فلسطین هستیم پس چرا هیچکاری انجام نمیشود. دو ماه از جنگ گذشته و تعدادی تظاهرات خودجوش داشتیم و به عنوان دولت اسلامی هیچکاری نکردیم. بعد از این اردوغان شروع به انتقادهای تند و سریع از نتانیاهو و ارتش اسرائیل کرد و او را «قصاب غزه» و «هیتلر جدید» خطاب کرد تا بتواند پیش از انتخابات شهرداریها افکار عمومی را قانع کند که همچنان دیانتش بر صیانتش غلبه دارد. اما اتفاقی که افتاد این بود که بخشی از جامعه رسانهای ترکیه و بخشی از افکار عمومی در ترکیه مشاهده کردند که این انتقادات تند از نتانیاهو و ارتش اسرائیل صورت میگیرد اما روابط تجاری و اقتصادی ترکیه نه تنها کاهش پیدا نکرده بلکه افزایش نیز پیدا کرده است. به عنوان مثال، ۶۵ درصد از فولاد وارداتی اسرائیل از ترکیه است یا نفت اسرائیل از طریق ترکیه تامین میشود. این موارد باعث شد که در جایجای ترکیه به خصوص استانبول و قونیه شاهد اعتراضات به سیاستهای دورویانه اردوغان و هیات حاکم باشیم که نشان میداد اردوغان تلاش میکند تا بندبازی خود را داشته باشد و حداکثر منافع سیاسی و اقتصادی را از این بحران کسب کند. اینجا بود که با واکنش تند افکار عمومی مواجه شد و به همین دلیل تظاهرات علیه حزب حاکم را سعی کرد به سرعت سرکوب کند تا گسترده نشود. الان کمپینی در ترکیه شکل گرفته که مقابل شرکتهایی که به اسرائیل کالا صادر میکنند تظاهرات میکنند و از آنها میخواهند که این روابط را قطع کنند. آقای اردوغان برای اینکه وجههاش بیش از این دچار خدشه نشود تلاش کرده تا اینها را سرکوب کند تا بتواند به سیاستهای خود درباره جنگ غزه، چه در خصوص حماس و چه در خصوص اسرائیل ادامه دهد. سیاست تهاجمی اردوغان علیه نتانیاهو و ارتش است و نه حکومت اسرائیل؛ چراکه به این جمعبندی رسیده که بعد از جنگ، نتانیاهو رفتنی است و کابینه او تغییر خواهد کرد به همین دلیل تمام انتقاداتش متوجه این فرد است که با تغییر نتانیاهو و دولت جدید مواضعش ترمیم شده و به حالت گذشته برگردد.»
انتهای پیام
نظرات