به گزارش ایسنا، صابر گل عنبری در یادداشتی تلگرامی نوشت: امروز ارتش اسرائیل در اقدامی غیر منتظره پس از ۶ ماه از شروع جنگ از خروج نیروهای خود از جنوب نوار غزه و به ویژه منطقه خانیونس خبر داد و اعلام کرد که تنها تیپ ناحال برای جلوگیری از بازگشت آوارگان به شمال نوار غزه در این منطقه حضور دارد. قبلا هم نیروهای اسرائیلی از شمال باریکه غزه خارج شده و با عقب نشینی دیشب از خانیونس میتوان گفت که به استثنای نیروهای ناحال و برخی نیروهای لشکر ۱۶۲ در نقاطی محدود در برخی اطراف مناطق مسکونی شمال نوار غزه، دیگر نیروی اسرائیلی در این باریکه حضور ندارد.
فعلا زود است که خروج از نوار غزه را به معنای پایان حمله زمینی اسرائیل دانست و این که تاکتیکی است یا خیر. در شمال نوار غزه هم در دو ماه اخیر که نیروهای اسرائیلی عقب نشینی کرده بودند، در مواردی دوباره وارد شده و دست به عملیات زدند و نمونه تازه آن حمله دوباره به بیمارستان شفا بود.
با این حال، عقب نشینی زمینی در شرایط جنگی در قاموس نظامی معنای خاص خود را دارد که چه در چارچوب توافق میان طرفین متخاصم باشد چه معطوف به توافقی نباشد، هر کدام دلالت و مفهوم خود را دارد. حالا که این عقب نشینی در چارچوب یک توافق صورت نگرفته، باید دید که آیا ناظر به تحقق اهداف تعیین شده و به تبع آن نبود ضرورتی برای ماندن در آن منطقه بوده است؟
ثقل نظامی حماس در منطقه خانیونس و ثقل جمعیتی تاریخی هوادار آن تقریبا در شمال نوار غزه است و یحیی سنوار که اسرائیل دستگیری و یا کشتن او را از اهداف جنگ برشمرده است، در خانیونس زندگی میکند و همچنین گفته شد که بیشتر گروگانهای اسرائیلی در این منطقه حضور دارند.
از این رو، چهار ماه پیش، اسرائیل به جنوب نوار غزه با محوریت خانیونس حمله کرد؛ اما اکنون ارتش اسرائیل بعد از چهار ماه در حالی از این منطقه خارج میشود که نه گروگانی آزاد شده و نه خبری از ترور و یا بازداشت سنوار و دیگر رهبران حماس هست و همچنین عملیات ترکیبی دیروز تیپ خانیونس شاخه نظامی حماس و حملات موشکی امروز از خانیونس به شهرکهای اسرائیلی پس از خروج نیروهای اسرائیلی، بیانگر این است که عملیات زمینی در این منطقه در این مدت آسیبی جدی به کانون ثقل نظامی حماس وارد نکرده است.
این خود نشان میدهد که عقب نشینی از خانیونس توام با موفقیت نبوده و برونداد ناکامی در سیطره نظامی و امنیتی بر این منطقه است که نیروهای اسرائیلی در آن در این چهار ماه در معرض حملات شدید نیروهای چریکی فلسطینی بودند.
برخی رسانههای اسرائیلی، خروج از جنوب نوار غزه را مقدمه آغاز حمله زمینی به شهر رفح دانستهاند؛ اما این حمله پیچیدگیهای خاص خود را دارد و به دلایلی بعید است به این زودی اتفاق بیفتد.
حمله احتمالی به رفح هم پس از تجربه خانیونس بعید است که آورده نظامی خاصی در جهت خروج از بن بست تحقق اهداف جنگ به همراه داشته باشد. اما این حمله از آن جهت برای اسرائیل اهمیت دارد که از این طریق بتواند واقعیت جدیدی را در امتداد مرز نوار غزه و مصر خلق و ارتباط زیرزمینی احتمالی میان غزه و صحرای سینا را قطع کند و مانع ورود سلاح شود؛ البته تجربه جنگ کنونی نشان داده که بیشتر سلاحهای مورد استفاده در عملیاتهای فلسطینیها بومی است؛ مانند موشک ضد زره پرکاربرد یاسین ۱۰۵. با این حال، در مواردی هم سلاحهای غیر فلسطینی نیز به کار رفته است.
در کنار آنچه بیان شد، خروج نیروهای اسرائیلی از جنوب نوار غزه، اما احتمالا با تحرکات سیاسی و دیپلماتیک چه تماسهای آمریکا و اسرائیل و فشار بایدن و چه مذاکرات قاهره که ظاهرا امروز از سر گرفته میشود، بیارتباط نباشد. به گفته رسانههای آمریکایی و اسرائیل، تماس تلفنی پنجشنبه گذشته بایدن با نتانیاهو بسیار متشنج بوده و بایدن تهدید کرده که عدم تغییر شیوه مدیریت جنگ "عواقب وخیمی" برای اسرائیل به دنبال دارد.
خروج از خانیونس میتواند تسهیلگر مذاکرات آتش بس نیز باشد و نظر به شروع مجدد مذاکرات در قاهره و در سایه پافشاری حماس مبنی بر عقب نشینی اسراییل از نوار غزه به عنوان یکی از شروط توافق، بعید نیست که اسرائیل در یک اقدام پیشدستانه خواسته باشد خروج نیروهای خود را خروجی تصمیم یکجانبه خود و نه توافق و امتیاز دهی به حماس جلوه دهد. از این منظر این خروج میتواند بیانگر نزدیک شدن پایان جنگ باشد.
واقعیت این است که گرچه بخشهای زیادی از نوار غزه به تلی از آوار تبدیل شده و در ابعاد انسانی و زیرساختی متحمل شدیدترین خسارتها شده، اما اسرائیل با این وجود در بعد نظامی در یک بن بست جدی قرار گرفته و راهبرد روشنی هم برای خروج از این وضعیت ندارد و ادامه جنگ نیز نظر به شکل گیری تراژدی غزه و یک بحران انسانی بیسابقه موجب تشدید فشارهای بینالمللی و به گفته شاک شومر عالیترین مقام یهودی آمریکا باعث «تبدیل شدن آن به یک قدرت منفور جهانی» شده است.
انتهای پیام
نظرات