به گزارش ایسنا، به نقل از آنا، روزهای گذشته جنجالهای مربوط به بلاگرهای اینستاگرامی فضای رسمی خبری را نیز تحت شعاع خود قرار داد. این تحت شعاع قرار گرفتن فضاهای رسمی توسط افراد غیررسمی دقیقاً همان چیزی است که حیات و ممات زندگی کاری این بلاگرها به آن بند است.
زمانی در آمریکا و اروپا که سلبریتیهای سینما و موسیقی پاپ در حال درنوردیدن رسانهها بودند، بسیاری بر این باور بودند که سلبریتیها به دیده شدن توسط مخاطبانشان اعتیاد دارند و اگر روزی مخاطبان آنها را نبینند علاوه بر اینکه زندگی هنری آنها به پایان خواهد رسید؛ بلکه افتادن به دام اعتیاد و یا بیماریهای روانی مانند افسردگی و ... نیز ناگزیر بوده و چه بسا امکان خودکشی در میان آنان نیز افزایش پیدا میکرد. به همین دلیل بسیاری از این سلبریتیهای نوظهور کارهای بسیار زیاد و بعضا عجیب و غریبی را برای دیده شدن انجام میدادند.
این افراد کسانی بودند که خود حرفهمند بوده و اساساً ارتزاق آنها در این جنجالها نبود؛ بلکه شیوه زیست و سبک زندگی، آنان را به این ورطه کشانده و این موضوع تنها آتش شهوت دیده شدن را برای آنها خاموش میکرد. با ظهور شبکههای اجتماعی، بهرهمندی رسانه از انحصار خارج شد، بسیاری از این طریق معروف شدند و بسیاری نیز به ثروتهای افسانهای رسیدند، خواهران کارداشیان در آمریکا بدون هیچ هنری اکنون معروفترین شخصیتهای فضای مجازی هستند که از قِبل همین معروفیت در فضای مجازی به جریان اصلی رسانه نیز ورود پیدا کردهاند. امری که پیش از این برعکس بود، ستارهها در دنیای رسانهها مطرح میشدند و آرام آرام قسمتهای زرد زندگی آنها وارد پاپاراتزیها و پارودی میشد؛ اما اکنون برخی شبکههای اجتماعی خود نقش پاپاراتزی و پارودی ایفا کرده و سکوی پرتابی برای حضور افراد بیهنر شده است.
اینفلوئنسرها و بلاگرها؛ مرجعهای پوشالی
معروفیت این افراد شاید به خودی خود شاید آسیبی را به جامعه نرساند و فقط وظیفه سرگرمی را برای مردم بر عهده داشته باشند؛ اما قصه از آنجایی خطرناک میشود که به این افراد توهم دانایی دست داده و خود را در جایگاه مرجعیت رسانهای میبینند. روانشناسان زرد، پزشکان جعلی، شاعران شعر دزد، خوانندههای بدصدا و فالشخوان، دلقکهای نابازیگر و. همه و همه با استناد بر اینکه فالوور زیادی در فضایی مانند اینستاگرام یا تیکتاک دارند خود را یک مرجع دانسته و به خود اجازه میدهند که در هر موردی دخالت کنند. تبلیغات برای کوروش کمپانیها یا نسخه نوشتن برای این و آن، فریبدادن مردم برای بنگاههای قمار تنها بخشی از آسیبهایی است که این افراد به جامعه میزنند.
روزهای اخیر یکی دیگر از این بلاگرها خبرساز شد، او در اقدامی طراحی شده چالشی را اجرا کرده و از فردی میخواهد شمارهای را بگیرد و اطمینان داشته باشد شمارهای که میگیرد، پاسخ دهد تا ۵۰۰ هزار تومان به فرد از جانب بلاگر پرداخت شود، فرد حاضر در چالش نیز شماره اورژانس را میگیرد و عملاً مزاحم اورژانس میشود.
مزاحمان اورژانس
ایجاد مزاحمت برای اورژانس یکی از چالشهای چندسال اخیر مهمترین نهاد امداد پزشکی در کشور است و اخلال بسیار جدی تلقی میشود. این در حالی است که هرگونه اخلال در انجام مأموریتهای اورژانس به صورت مستقیم جان افراد را به خطر انداخته و چه بسا موجب موجب مرگ بیمار یا مصدومی شود که قرار است توسط اورژانس جان او نجات پیدا کرده و به مراکز درمانی رسانده شود.
اورژانس تهران سالانه بیش از ۲ میلیون تماس دارد که از این میان بر اساس اطلاعات و آماری این سازمان ارائه داده است، حدود ۱۷۰ هزار تماس آن مزاحمان تلفنی هستند. این بدین معنی است که ۸،۵ درصد تماسها اورژانس را مزاحمان انجام میدهند. در یک مورد یک نفر رکوردشکنی کرده و ۴۱ هزار بار در عرض ۶ ماه مزاحم اورژانس شده بود. به گفته بابک یکتاپرست معاون اورژانس کشور از این موارد بسیار است و حتی یک نفر از چهارشنبه سوری تا ۱۸ روز بعد هر روز برای اورژانس ایجاد مزاحمت میکرد. این در حالی است که ثانیهها در مأموریتهای اورژانس تعیین کننده بود و چه بسا مزاحمت برای اوپراتوری که میتواند پشت تلفن هم جان یک نفر را نجات دهد او را برای دقایقی مشغول کرده و همین تأخیر جان افراد را به خطر اندازد.
مزاحمت برای اورژانس در حالی است که بر اساس قانون این سازمان نمیتواند و نباید هیچ خطی را مسدود کند که از این طریق بتواند از تکرار تماس مزاحمان تلفنی جلوگیری کند، با این حال این سازمان میتواند از مزاحمان تلفنی شکایت کند، امری که به گفته مسئولان سازمان اورژانس انجام شده است؛ اما این اقدام با توجه به تداوم وجود مزاحمان نتوانسته است اثر بخش باشد. بر همین اساس باید از طریق فرهنگسازی و اقناع، تلاش کرد تا از حجم مزاحمتها کاست.
برخورد قهری یا جلب مشارکت
زمانی آمبولانسها و دیگر خودروهای امدادی در ترافیک گیر میکردند، اما اکنون به سرعت برای آنها راه باز میکنند این اتفاق از طریق فرهنگ سازی و کمپینهای مختلف و با مشارکت هنرمندان و ستارههای سینما و ... رخ داد و در واقع این افراد پیشگام این امر شده بودند؛ اما اکنون مشاهده میشود که افراد معروف (بلاگرها) خود مروج ضد فرهنگی میشود که تنه به تنه وندالیسم میزنند. کاهش وندالیسم هم جز به اقدامات سلبی مانند برخوردهای قضایی و کیفری میتواند با اقدامات ایجابی نیز جلب مشارکت همین اینفلوئنسرها و بلاگرها برای کاهش این مزاحمتها استفاده کرد و به نوعی آنها را به خدمت امور عامهالمنفعه درآورد.
انتهای پیام
نظرات