به گزارش ایسنا، برنا نوشت: شاید زمانی که کریمخان زند دستور داد تا بر روی قبر حافظ سنگی مرمرین قرار دهند، فکر نمیکرد که چند صد سال بعد قرار است در سایه بی توجهی ما، این سنگ قبر مرمرین به دفترچه خاطراتی تبدیل شود که هر بازدیدکنندهای روی آن نامی حک کند و برود
روی سنگ قبر حافظ دو بیت از غزلهای شیخ اجل توسط حاجی آقاسی بیک افشار، نستعلیقنویس آذربایجانی نوشته شده که طی سالهای اخیر یادگارینویسیهای روی آن، چهره این سنگ زیبا را مخدوش کرده است.
اما نه تنها سنگ مزار حافظ، بلکه چهره تخت جمشید، ارگ کریمخانی، سی و سه پل و بسیاری از آثار تاریخی و خانههای قدیمی در شهرهای کشورمان به دلیل همین دیوارنویسیها مخدوش شده و این رفتار آسیب زننده به دلیل بیتوجهی مردم و مسئولان در حال شیوع است.
تقریباً برای همه ما پیش آمده که در مکانهای تاریخی با افرادی مواجه شدهایم که با یک کلید یا میخ و سنگ به جان دیواری تاریخی افتاده بودند تا به اجبار نام خود را پای یک اثر بزرگ و ملی ثبت کنند، فارغ از بناهای تاریخی، درختان هم جان سالم به در نبردهاند و روی آنها حکاکیهای مختلفی را میبینیم اما سوال اصلی اینجاست که ما به عنوان مشاهدهگر در آن لحظه چه واکنشی از خود نشان میدهیم؟ آیا جسارت این را داشتهایم که به آن فرد آسیبزننده، هشدار دهیم و او را از آسیب به آثار تاریخی و محیط زیست منع کنیم؟
آیا خانوادهها در این زمینه به فرزندانشان آموزشهای لازم را دادهاند که در مکانهای تاریخی میراثی ناخوشایند از خود به جای نگذارند یا در برخورد با چنین مواردی، تنها از هنرنمایی فرزندشان لذت بردهاند؟
اینکه ما همواره در صحبتهای خودمان به پیشینه تاریخی سرزمین کهنمان افتخار میکنیم زیباست اما واقعاً در نگهداری از این آثار چقدر تلاش کردهایم؟
یادگارینویسی دیپلماتهای انگلیسی روی دیوار تخت جمشید
شاید برایتان جالب باشد که بدانید این سبک از یادگارینویسی روی بناهای تاریخی مختص ایرانیها نیست و در کشورهایی همچون یونان و ایتالیا هم این پدیده رایج است، تا جایی که در این دو کشور برای پیشگیری از یادگاری نویسی روی آثار تاریخی، لوحهایی را نصب کردهاند تا مردم یادگاریهای خود را روی آن لوح بنویسند.
علاقه به یادگارینویسی حتی در «سرجان ملکم» و سایر دیپلماتهای انگلیسی هم بود و در اوایل قرن نوزدهم میلادی که سرجان ملکم برای انجام مأموریت به ایران آمده بود بر دیوارههای تخت جمشید یادگاری نوشت.
دیوار چین هم یکی از آن مکانهاست که از دست یادگارینویسها در امان نمانده و کندهکاریهای زیادی به زبانهای گوناگون روی آن به چشم میخورد.
جای خالی آموزش در حفاظت از آثار فرهنگی و تاریخی
البته در این میان نباید از این نکته غافل شد که بسیاری از نوجوانان عمل پدر و مادر را در خانواده دنبال میکنند به همین جهت بزرگسالان هم باید از آموزش لازم و کافی در زمینه حفظ و نگهداری آثار تاریخی بهرهمند شوند، چرا که فضای آموزشی ما در ارتباط با آثار فرهنگی و باستانی بسیار نامناسب و ناکافی است.
ای کاش نه تنها مسئولان بلکه ما مردم هم برای تن زخمی تاریخ دل میسوزاندیم تا در روزگاری که کمتر شاهد ساخت بنایی با معماری منحصر به فرد و ارزشمند در کشور هستیم، آنچه که از قدیمالایام باقی مانده را به عنوان امانت به سلامت به نسل آینده تحویل دهیم.
انتهای پیام
نظرات