به گزارش ایسنا، محسن مهدیان در یادداشتی در همشهری نوشت: اما این استدلال و این نیت برای رأیندادن کافی نیست. یعنی با قهر نتیجه نمیگیرند. به چه دلیل؟
دو دلیل در این رابطه وجود دارد.
دلیل اول
قدیمها در تهران برخی بزنبهادرها ابتدای دعوا و جدل خودزنی میکردند. همان ابتدا یکی به خود میزدند تا طرف مقابل بترسد و عقبنشینی کند. این استدلال برای رأیندادن هم از ایندست است. مثل اینکه شاگردی به معلمش بگوید اگر اصلاح نشوید، درس نمیخوانم. خب، چهکسی ضرر میکند؟
اما این خودزنی دو ضرر دارد:
الف: ضرر اول را خود فرد میبیند. آنکه رأی نمیدهد، در اصل رأی میدهد؛ رأی به سه چیز؛ رأی برای وکالت به دیگری تا جای او انتخاب کند، دوم رأی به انتخاب او و سوم رأی به شرایطی که در آینده اتفاق میافتد. پس رأیندادن، خودش رأی است با این تفاوت که امکان اعتراض به آینده را از دست میدهد.
ب: اما ضرر دوم که مهمتر است، ضرر به جامعهای است که خود فرد نیز در آن حاضر است. مثل ضرر فردی به یک کشتی که در آن مسافر است. دقت کنیم کسانی که میگویند رأی نمیدهیم تا اصلاح شوید، یک نکته را دقت نکردهاند و آن اینکه رأیدادن خودش موضوعیت دارد نه طریقیت؛ یعنی فارغ از نتیجه آرای شرکت در انتخابات، دارای اثر است. این آثار چیست؟ مهمترین آن تقویت قوای کشور مقابل دشمنهایی است که شب و روز برای تعرض به این خاک دندان تیز کردهاند. فراموش نکنیم که سختترین تحریمهای اقتصادی در سال88 و بعد از آن و ثمره جنگهای خیابانی و اغتشاش داخلی بود؛ یعنی هرجا دشمن احساس کند پشتوانه مردمی یک کشور کم شده است، هرچه خباثت دارد، رو میکند؛ از تحریم تا ترور، جنگ و...
اما دلیل دوم
فارغ از خودزنی فردی و جمعی، فرض کنیم فردای انتخابات نظام تصمیم میگیرد بهخاطر قهر یک جماعتی خودش را اصلاح کند. حالا نخستین سؤال ساده این است که خب. چه باید کند؟ دقیقا چه چیز را باید اصلاح کند؟ قهرکنندهها سلبا میگویند چه نمیخواهند، اما چهکسی قرار است ایجابا بگوید که چه میخواهند؟ آیا نباید یک نمایندهای با هر میزان اشتراک عقیده، ولو حداقلی وجود داشته باشد تا مطالبات آنها را دنبال کند؟
خلاصه اینکه اگر فکر میشود با قهر میتوان پروژه اصلاح را جلو برد، باید به این نیت اصلاحی آفرین گفت؛ اما واقعیت این است که نتیجهبخش نخواهد بود.
انتهای پیام
نظرات