به تازگی هیات امنای مسجد تاریخی صمدخان، با ارسال نامهای به مدیریت شهری، خواستار کمک شهرداری به این مسجد تاریخی شده است. مسجدی که سازندهاش برای اداره امورات آن، چندین مغازه، کاروانسرا، باغ و خانه اعیانی وقف کرد تا درآمد حاصل از آنها برای نگهداری مسجد هزینه شود.
به همین منظور، به محله باقرآباد و مسجد حاج صمدخان میروم، محلهای که هر چند به بازار و مرکز شهر نزدیک است، ولی محلهی کارگرنشینی است که پیشینهاش به زمانی بازمیگردد که پس از انقلاب شوروی، ایرانی تبارهایی که سدهها در منطقه قفقاز کار میکردند، به اجبار با زن و فرزند بیرون رانده شده و به ناچار در محله باقرآباد رشت ساکن میشوند.
یکی از همان مهاجران، تاجری شیروانیالاصل است. فرد متمکنی که سکوهای نفتی که خود در بادکوبه را رها کرده و به رشت مهاجرت میکند. او در مکان جدید مسجدی میسازد که امروز یکی از زیباترین مساجد تاریخی شهر رشت است، این مسجد ۲۳ مرداد سال ۱۳۷۸ و با شماره ۲۳۶۴ در فهرست آثار ملی ثبت شده است.
وقتی وارد مسجد میشوید، نزدیک به درب ورودی در قسمت آقایان، تابلویی نصب شده که نوه حاج صمدخان(دکتر یوسف صمدزاده) با خطی خوش، مطالبی درباره زندگی، فعالیتهای عامالمنفعه و چگونگی ساخت این مسجد توسط پدربزرگش را نوشته است.
در بخشی از این نوشتار میخوانیم؛ « مرحوم حاجی صمدخان معروف به تاجر باشی گیلان بهعلت تحولات سیاسی منطقه قفقاز با گروهی از بازرگانان و شخصیتهای سرشناس سیاسی از زادگاهشان شهر بادکوبه با صرفه نظر کردن از اموال و امکانات موجود و زندگیشان از جمله چاههای نفتی ملکیشان، به گیلان مهاجرت کرده و در شهر رشت ساکن شدند، این مهاجرت دسته جمعی تحت مدیریت و سرپرستی آن مرحوم صورت گرفت. مرحوم صمدخان شخصیتی خیرخواه و بازرگانی نامدار و مقید به ارتباطات اجتماعی بود که در این رابطه در گره گشایی در رفع مشکلات مردم صادقانه کارساز و موثر بود.»
دکتر صمدزاده همچنین به اعتقادات مذهبی پدربزرگش اشاره نموده و یادآور میشود که اغلب به اماکن مقدسه بهویژه عتبات عالیات سفر میکرد و در این سفرها نیز مشتاقان الهی او را همراهی میکردند. در این مسافرتها، برای جادهها و پلهای در مسیر که نیاز به ترمیم داشت، هزینه میکرد.
در بخشی از این نوشتار، به چگونگی ساخت مسجد در محله باقرآباد اشاره دارد، که بواسطه کمک به عتبات عالیات با آیتالله حاج سید کاظم یزدی، مرجع وقت شیعیان، دوستی کرده و ایشان از صمدخان میخواهد مسجد آبرومندی در رشت بسازد و متقابلا وعده میدهد که پس از احداث مسجد، روحانی شاخصی را جهت امامت مسجد به رشت بفرستد.
مرحوم صمدخان به عهدش وفا میکند، مسجدی میسازد که امروز معماری، گچبریها و تزئینات مسجد، در نوع خود بینظیر است. او برای هزینههای نگهداشت مسجد نیز املاکی را وقف میکند.
بر طبق کتیبههای موجود در این مسجد -که در طرفین محراب نصب شده است- میتوان فهمید که شادوران صمدخان برای هزینه سالهای آتی مسجد هم فکری کرده است که اگر به نیت واقف درست عمل شود، نیازی نیست هیات امنا از نهادهای دیگر کمک مالی بخواهد.
خوشبختانه دکتر منوچهر ستوده که دهه ۱۳۴۰ از این مسجد دیدن کرده بود، متن کتیبهها را خوانش و در کتاب خود نوشته است. از اشعار کتیبهها میتوان فهمید که صمد خان با وقف پنج باب دکان و پنج منزل موقوفه فکری هم به حال هزینههای نگهداشت مسجد در سالهای پس از خودش نیز کرده است:« پنج درب دکه بنا کرد بموقوفه او/ درعوض جنت فردوس خریدار آمد- پنج منزل زپی دکه برای غرباست/ زین سبب شافع او احمد مختار آمد» (بخشی از اشعار کتیبه موجود در مسجد)
گویا همین موقوفات در وصیتنامه صمد خان نیز ذکر شده است. زیرا سید حسن عمرانی طی مقالهای به موقوفات دیگری هم اشاره میکند:« مرحوم صمد خان بهخاطر آبادانی این محله بزرگ نه تنها قناعت به ساختمان مسجد نکرد بلکه از وصیتنامه آن برمیآید در سال ۱۳۴۱ ه ق برای تامین هزینههای ضروری مسجد دوازده باب دکان و یکباب کاروانسرا و یک درب خانه جنب مسجد (در قسمت جنوبی و شرقی) بنیاد کرد و مضافا یک قطعه باغ مصفا و یک عمارت مدرن و شیک (بشیوه آنزمان) نیز در امتداد ضلع شمالی مسجد کنار جاده راهآهن سابق رشت و پیربازار ایجاد کرد که هماکنون کارخانه برنجکوبی (نهاوند) و مهدکودکان در محوطه باغ و عمارت ساخته آن مرحوم تشکیل و مشغول بکار است.)
ذکر نام کاروانسرای موقوفه «گاریخانه» سمت قبله مسجد که صمد خان وقف کرده، در کتیبه دیگر محراب دیده میشود. همچنین ذکر نام دقیق خانهها و دکانهایی که وقف مسجد کرده است.
تولیت مسجد تا زمان حیات صمد خان، با خودش بود و از کتیبه محراب که حکم وصیتنامه را هم دارد، میتوان فهمید پس از آن تولیت را به «کربلایی پاشا رمضان اف» و «کربلایی محمد باقر علی اف» از تاجران بادکوبه مقیم رشت سپرده است.
در این مسجد، دو اتاق کوچک هست که یکی کاربری آبدارخانه دارد و دیگری آرامگاه بانی مسجد است. البته کمتر کسی میداند که صمدخان و یکی از پسرانش بنام تیمور، در این مکان آرمیدهاند. وقتی فرشهای اتاقک همجوار آبدارخانه را کنار بزنید، با ۴ ردیف کاشی نقش و نگار دار دوره قاجار روبرو میشوید، که نشانگر دو قبر است، ولی روی آن هیچ نام و سالی ذکر نشده. تنها یک عکس قدیمی در آرامگاه موجود است، که میتوان حدس زد مرحوم صمدخان است.
تاجری که سکوهای نفتی را در بادکوبه وانهاد و به سرزمینی مهاجرت کرد که بتواند بر اساس عقاید مذهبی خود زندگی کند.
انتهای پیام
نظرات