مرد، آبتک قلاب را میزان میکند و در رودخانه میاندازد و در حاشیه «مُرغانه پُورد» با انتظار و صبوری به فکر فرو میرود. بالای طاق قوسی پل خشتی، دو نفر دیگر از اهالی روستای «لاله دشت»، با هم در حال گفتوگو هستند. شیب تند پل خشتی با سنگهای رودخانهای پوشیده شده است.
از روی سنگهای گرد و صیقلی بستر پل بالا میروم تا بپرسم چرا به این پل خشتی «مرغانه پورد» میگویند (در زبان گیلکی به پل، پورد گفته میشود و مرغانه به معنی تخممرغ است. مرغانه پورد به معنی پل تخم مرغی است). یکی از آنها میگوید: «اینکه چرا میگویند، مُرغانه پُورد، بهخاطر این بود که با تخم مرغهای پیرزنی این پل را ساختند. حالا سفیده را میریختند داخل ساروج و بندکشی میکردند یا زرده را نمیدانم. ما از قدیم اینطوری شنیدیم.» و دیگری حرفش را بریده و میگوید:«اینجوری نبوده. من شنیدم پیرزنی در این منطقه بود که این پل خشتی را از پول فروشِ تخم مرغهایش درست کردند. لابد مرغ زیاد داشته است.»
افسانه پیرزن و تخممرغهایش در ساخت برخی از پلهای خشتی گیلان هم روایت میشود. مشابه آن را برای ساخت پل خشتی شهر لنگرود، پل خشتی پونل و پل روستای خطیبان هم میتوان شنید. تا جایی که «محمدابراهیم باستانی پاریزی» نیز در کتاب «خاتون هفت قلعه» به ماجرای پلهای خشتی گیلان و تخم مرغهای پیرزن اشاره میکند. هر چند تفسیر باستانی پاریزی، برداشت اسطورهای است. او، «پیرزن» را نماد زنی آگاه و دانا در نظر میگیرد که ارتباط تنگاتنگی با آب و آبادانی دارد و این زن دانا و قدرتمند کسی نیست جز «ایزدبانو آناهیتا» که جایگاه ویژهای در اسطورههای ایرانی و فرهنگ عامه دارد.
از روی طاق قوسی بلند پل، میتوان شالیزارهای روستا را دید. یکی از اهالی پیرامون وجه تسمیه نام روستای «لاله دشت» توضیح میدهد: «الان را نگاه نکنید همه جا شالیزار است. قبلا لالههای وحشی اینجا زیاد رشد میکرد، بخاطر همین نام محله را لاله دشت گذاشتند.»
اما یکی دیگر از اهالی میگوید:« نام اینجا در اصل لیلا دشت بود. خان این منطقه دختری داشت به اسم لیلا و این روستا جزو املاکش بود. دخترش لیلا این روستا را آباد کرد و شد لیلادشت. بعدها کم کم تغییر کرد شد لاله دشت.»
اگرچه در کتاب «نامگذاری و وجه تسمیه آبادیهای گیلان»، لاله دشت را آبادی و سرزمینی که در آن «لاله وحشی» رویش میکند، نوشتهاند ولی «لاله» عموما در دشتهایی با خاک فقیر رشد میکند. آیا جلگهای که رودخانه پر آبی از آن عبور میکرده، در حوالی سال ۱۰۰۰ هجری، دشتی کم جان و بیقوت بود؟! چند دهه پیش، در دهستان بلسبه با احداث کانالهای آببر، آب رودخانه برای آبیاری شالیزارها تقسیم میشود و اکنون میزان دبی رودخانه« نَورد» کاهش یافته است. اگر جز این بود، سازندگان جاده راه شاهعباسی، در دوره صفویه نیازی نمیدیدند در مسیر جاده ابریشم چنین پلی را بسازند.
در جوار روستای لاله دشت، باز هم یک پل خشتی دیگر به نام «گیشه دمرده» در روستای «جیرسرا» قرار دارد که درست هم راستا با «مرغانه پورد» است که در آستانه ویرانی است. اما پل خشتی روستای لاله دشت به واسطه اهمیت تردد اهالی، از سوی اداره کل میراث فرهنگی گیلان مرمت شده است.
از بالای جان پناه پل، پایههای پل خشتی و چهار موج شکن نیم دایره درون آب را مینگرم که صدها سال دوام آورده است. نزدیک به موج شکن جنوبی، خشتهای مربعی فروریخته پل، داخل آب دیده میشود. مرد ماهیگیر میگوید: «جان پناه این پل به طور کامل خراب شده بود، مرمت کردند. این خشتهای داخل آب متعلق به چند سال پیش است که میراث فرهنگی آمد و پل را مرمت کرد. این چهار تا موجشکن هم از بین رفته بود که رودخانه را که لایروبی کردند، دو دهانه کوچک طرفین هم از زیر گل و لای بیرون آمد و پایههای پل و موج شکنها را هم دوباره احیا کردند.
این طرف پایه پل جزو شهر کوچصفهان است و آن سوی پل جزو دهستان بلسبنه. خانه من و مادرم فاصله کمی دارد ولی مادرم جزو حوزه شهر کوچصفهان است و من جزو دهستان بلسبنه».
از بالای جناق پل، آزادراه رشت به کوچصفهان پیداست و ماهیگیر ادامه میدهد:« قدیم که اتوبان نبود، راه اصلی به سمت شرق گیلان و مازندران از همینجا عبور میکرد.»
وی با اشاره به شالیزار مقابل پل ادامه میدهد: «قدیمیها میگفتند اینجا یک راه سنگفرشی داشت که کاروانها و درشکهها از آن عبور میکردند. الان زیر شالیزارها از بین رفته ».
مرغانه پورد، به اندازهای عریض است که ماشین هم از آن عبور میکند. اما برای جلوگیری از تردد خودروها، در دو سوی ورودی، جدول گذاشتهاند.
مرغانه پورد، روستای لاله دشت، یکی از دهها پل آجری در گیلان است که نشان میدهد، جاده سنگفرش معروف به «راه شاه عباسی» از کدام مسیر عبور میکرده است. راهی که دستور ساختش در زمان شاه عباس اول صفوی صادر شد تا به تجارت ابریشم کمک کند. این راه از شهر اردبیل آغاز میشد و با گذر از شهرهای گیلان یعنی آستارا، پونل، گسگر، صومعه سرا، رشت، کوچصفهان ، نیاکو، آستانه ، نالکیاشر، لنگرود، رودسر، تمیجان و دیگر شهرها و روستاهای گیلان ادامه یافته و به ساری در استان مازندران میرسید.
بسیاری از پلهای آجری در دوره صفویه ساخته و در دوره قاجار مرمت شده است. مصالح عمده این پلهای تاریخی از؛ « سنگ، آجر، آهک، ساروج، ملاتهای گچی و گاها آهن و سرب» بوده است. اما در منابع علمی، به استفاده از تخم مرغ در مصالح اشارهای نشده است. اینکه چرا به برخی از این سازهها «مرغانه پورد» میگفتند، بستگی به نوع معماری آن داشت.
در واقع اگر از بستر رود، به پل بنگرید، طاق قوسی و شیب دار پل شبیه تخم مرغ است. این طاقهای بلند به عبور و مرور قایقهای حامل کالا و مسافر هم کمک میکرد. «هنگام احداث پل بر رودخانههای پر آب، سعی میشد برای احتراز از تعدد پایههای احداثی از چشمههای کمتر ولی با دهانههای وسیعتر و خیز بیشتر استفاده شود. بنابراین در این موارد سطح پل به علت وجود تیزه که در سطح بالاتر از ساحل رودخانه قرار دارند، دو طرف ساحل دارای شیب است، این نوع پلها در نواحی پر آب مانند مازندران و گیلان بیشتر دیده میشود؛ از دیگر اهداف کاربری این گونه طاقها، عبور قایقهای حامل کالا و مواد غذایی بوده است. به این گونه پلها به علت زیاد بودن افرازشان، مرغانه پورد نیز میگفتند.» (نک، گزارش پل تاریخی لنگرود، چاپ سازمان میراث فرهنگی)
«مرغانه پورد» روستای لاله دشت، در تاریخ ۲۲مرداد ماه سال ۱۳۸۴ و به شماره ۱۳۲۱۵، در فهرست آثار ملی ثبت شده است. پس از ثبت آن، اداره کل میراث فرهنگی گیلان، این پل خشتی را مرمت کرده و حالا ما شاهد بازگشت جان پناه و موج شکنهای نیم دایرهای مرغانه پورد هستیم.
انتهای پیام
نظرات