مجموعه سه جلدی «جاسوسبازی»، روایتهایی است کاملا مستند در خصوص جاسوسیهای مختلف و عاقبت جاسوسان چه از جنس داخلی و چه از جنس خارجی. حمید داودآبادی در این مجموعه سه جلدی، جاسوسیها و ترورهای مختلف داخل و خارج از کشور را مورد بررسی قرار میدهد.
«جاسوسبازی ۱» داستان واقعی ایرانیهایی است که به هر دلیل و انگیزه به کشور خود خیانت کرده و حتی جان خود را در راه خدمت به دشمن ملت خویش قربانی کردهاند. تمام آنچه مخاطب در این جلد میخواند، حوادثی است که چه بسا به ریختن خونهای بیگناهان بسیاری منجر شده تا دشمنان از دستاندازی به کشور ناکام بمانند.
در مقدمه این کتاب آمده است «شنیدهام یا کجا خواندهام، یادم نیست ولی مضمونش این بود، گویند روزی تیمور گورکانی، با لشکریانش، شهری را به محاصره درآورد. هرچه کرد، نتوانست مقاومت اهالی شهر را بشکند تا آنجا را اشغال کند. چند روزی بدین منوال گذشت. ناگهان خبر آوردند عدهای از داخل شهر آمدهاند. آنها را نزد تیمور بردند. تعداد اندکی از اهالی شهر بودند. با دیدن تیمور با ذوق و شوق به او گفتند «ای تیمور جهانگشا! الان بهراحتی میتوانی قدم بر شهر ما بگذاری. ما آن عده را که در برابر شما مقاومت میکردند، کشتیم و تعدادی را هم اسیر کرده و خدمت شما آوردهایم».
در جلد دوم از مجموعه «جاسوسبازی» عدهای تصور میکنند اگرکسی دکتر یا مهندس شد، مخصوصا که مدرکش را از خارج گرفته باشد، کسی کارگردان یا هنرپیشه است و از جشنوارههای خارجی کلی جایزه گرفته است، کسی فوتبالیست است، دهها گُل ملی زده، لژیونر شده و در گرانترین تیمهای خارجی بازی میکند؛ کسی در رده بالای سیاستمداران کشور قرار دارد؛ کسی سالها در جبهه بوده و حتی تیر و ترکش هم بر بدنش جای دارد؛ کسی صدها سرود و نوحه و شعر در وصف وطن سروده، خوانده و برنامه اجرا کرده است؛ هر کاری بکند، از روی فهم، شعور، علم و عقل است و اگر جانش را بدهد در هر زمان، حال، مکان و برای هر چیز، فدایی وطن است اما در واقع اینگونه نیست.
در جلد سوم از مجموعه «جاسوسبازی»، نوع دیگری از ترور را مشاهده میکنیم. اما این بار این اتفاق از طرف یک کشور مظلوم علیه یک کشور بیگانه و ظالم انجام شده است.
در بخشهایی از کتاب آمده است «در مقر سازمان اطلاعات آمریکا، C.I.A در لانگی ویرجینیا، محلی به نام «دیوار یادبود» قرار دارد. بر روی آن، ۱۳۷ ستاره به تعداد قربانیان سازمان سیا در جهان است که مشخصات، مأموریت و شیوه مرگ آنها همچنان محرمانه است.
بالای ستارهها این نوشته به چشم میخورد «به افتخار آن دسته از اعضای سازمان اطلاعات مرکزی کسانی که جان خویش را در راه خدمت به کشور خود دادند» همه ساله، روز ۲۹ فروردین رئیس وقت سیا هرکه باشد در جمع کارکنان حاضر میشود و برای گرامیداشت بزرگترین و مهمترین قربانیان تاریخ سازمان سیا سخنرانی میکند؛ رابرت (باب) کلایتون ایمز و دستیارانش که ۲۹ فروردین ۱۳۶۲ در انفجار سفارت آمریکا در بیروت پایتخت لبنان، کشته شدند.
این مراسم نشان از اهمیت جاسوسانی دارد که در آن عملیات از بین رفتند. به اعتراف کارشناسان غربی، چنانچه ضربه عظیمی، آن هم یکجا در تاریخ سازمان سیاه و حتی آمریکا، سابقه نداشته است؛ شدت ضربه بدان حد بزرگ بود که آمریکا همواره کا. گ.ب را مسئول آن دانسته و میداند. برای دستگاههای عظیم اطلاعاتی آمریکا سخت است بپذیرند گروهی کوچک با اطلاعات و تجهیزاتی اندک توانسته باشد قرار مهم روسای ایستگاههای سیا در خاورمیانه را شناسایی کرده و در یک عملیات آنها را از بین ببرد؛ آن هم جاسوسانی کارکشته و نخبه که برای انجام ماموریتی سری از پایگاههای خود در کشورهای مختلف آمده و در سفارت آمریکا در بیروت جمع شده بودند».
طبق روال جاری سازمانهای اطلاعاتی، هرگونه انتشار اطلاعات سری حداقل تا ۳۰ سال ممنوع است و جرم محسوب میشود. پس از گذشت ۳۰ سال که غالبا بسیاری حساسیتهای مربوطه از بین میرود، برخی اطلاعات اجازه انتشار مییابند. صد البته آنچه منتشر میشود، تنها گوشهای از واقعیت است. حمید داوودآبادی از سال ۱۳۷۴ برای تحقیق درباره عملیات «شهادت طلبان» در لبنان علیه اشغالگران صهیونیست و مداخلهگران خارجی از جمله آمریکا و فرانسه، سفرهایی به لبنان داشت.
آن زمان به عنوان خبرنگار و محقق، به دلیل کنجکاوی زیاد، دنبال یافتن اطلاعات هرچند اندک، از جاسوسان کشته شده در سفارت آمریکا در بیروت، به خصوص شخص رابرت ایمز بود، اما همواره با در بسته مواجه میشد سرانجام سال ۱۳۹۳ پس از گذشت ۳۰ سال از حادثه کایبرت محقق و نویسنده آمریکایی، کتابی به نام جاسوس خوب در آمریکا منتشر کرد. به محض اطلاع پس از جستوجوی زیاد توانست متن دیجیتال آن کتاب را به دست آورد. در نتیجه آنچه در «جاسوس بازی ۳» بیان شده در واقع مرتبط با بزرگترین ضربه تاریخی بر پیکر سازمان جاسوسی آمریکا CIA است.
انتهای پیام
نظرات