تلاشهایی برای مقابله با این دو عامل انجام شده اما نمیتوان در کوتاه مدت به برطرف شدن این آلودگی ها امیدوار بود، زیرا بخش قابل توجهی از ریزگردها، رهاورد کشورهای همسایه است.
کمآبی و غلبه اقلیم خشک بر زیست بوم عراق در کنار تنشهای سیاسی در این کشور، توجه به این موضوع را در اولویت چندم آن کشور قرار داده است. سدسازی در کشورهای همسایه عراق نیز به خشکتر شدن اقلیم عراق کمک کرده است. برای مقابله با ریزگردهایی که از صحرای عربستان راهی ایران میشوند نیز نمیتوان اقدام زیادی انجام داد. پس به منظور مبارزه با ریزگردها باید به فکر تثبیت خاک در کانونهای تشکیل ریزگرد در داخل کشور و راهی برای به دام انداختن ریزگردهایی که سوغات دیگر کشورها هستند، باشیم.
موضوع دیگری که هوا را در وضعیت ناسالم قرار میدهد، آلایندههای ناشی از فعالیت صنایع و خودروها است. صنعتی شدن، مسیری است که تمام جوامع در پیش گرفته اند و آلودگی حاصل از این موضوع، اجتناب ناپذیر به نظر میرسد. آلودگی هوای ناشی از فعالیت صنایع، دستاوردهایی از قبیل بارانهای اسیدی، افزایش بیماریهای تنفسی و حتی برخی سرطانها را به همراه خواهد داشت.
استان مرکزی و بویژه اراک نیز به دلیل اینکه یکی از قطبهای مهم صنعت کشور محسوب میشوند، از این آلودگی در امان نمانده و اینگونه است که در فصل سرد سال، مازوت سوزی نیروگاه شازند و آلودگی هوای اراک، دو واژهای هستند که به عنوان علت و معلول در کنار یکدیگر قرار میگیرند. با افزایش تولید گاز و رفع ناترازی، میتوان این مشکل را برطرف کرد اما این موضوع نیز یک مُسَکن موقت برای کاهش آلودگی هوا خواهد بود.
شاید انتقال نیروگاه شازند یک گام اساسی برای حل آلودگی صنعتی باشد اما در صورت تامین منابع مالی و تحقق این اقدام، تنها یک حلقه از زنجیره صنایع آلاینده استان مرکزی برطرف شده است، چراکه همچنان صنایع آلاینده دیگری از جمله شرکت آلومینیوم اراک و واحدهای تولید عایقهای رطوبتی در دلیجان وجود دارند که بهروزسازی خط تولید و جابجایی آنها نیازمند منابع هنگفت مالی و سپری شدن زمان بسیار است.
جایگزینی تمام خودروهای فرسوده، نوسازی و افزایش ناوگان حمل و نقل عمومی نیز به دلیل هزینهبر و زمانبر بودن، دور از دسترس به نظر میرسد، پس باید به دنبال اقدامات کوتاه مدت برای کاهش آلودگی هوا بود.
اکوسیستم و چرخه طبیعی موجود در زمین میتواند بخشی از این آلودگی را برطرف کند اما افزایش آلودگی و کاهش فضای سبز به عنوان فیلترهای طبیعت، این تعادل را برهم زده است. باید دید با در نظر گرفتن تنشهای آبی موجود، چگونه میتوان از فضای سبز به شکل بهینه استفاده کرد یا حرکت در کدام مسیر میتواند دستاوردهای کارآمدتری داشته باشد.
عضو هیئت علمی پژوهشکده گل و گیاهان زینتی محلات در اینباره گفت: برخی سموم و آلودگیها در اثر گذشت زمان، قرار گرفتن در معرض نور خورشید، رطوبت یا مواد آلی موجود در زمین، تبدیل به متابولیتهای دیگر و ماده غیرسمی میشوند. گیاهان و فضای سبز میتوانند این مواد را دریافت کرده و سریعتر آنها را به مواد غیرسمی تبدیل کنند. همچنین قرار گرفتن در معرض آفتاب میتواند مواد سمی با پایه آلی را تبدیل به مواد غیرسمی کند.
دکتر اصغر حسینینیا، در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: آن دسته از ترکیباتی که به مواد تغذیهای درختان نزدیکتر هستند، سریعتر جذب شده و به مواد غیرسمی تبدیل میشوند. ترکیباتی مانند مواد هورمونی که میتوانند جذب گیاه شده و روی فیزیولوژی گیاهان تاثیرگذار باشند، برای گیاهان مضر هستند. اثر برخی از این ترکیبات روی گیاهان برگشت ناپذیر بوده و منجر به نابودی گیاه میشود.
وی با اشاره به اینکه ترکیبات با پایه شیمیایی دیرتر توسط گیاهان جذب میشوند، ادامه داد: آستانه تحمل هر گیاه نسبت به هر ماده شیمیایی یا آلی، حتی آب، میزان خاصی است. افزایش این دسته مواد میتواند به گیاه آسیب وارد کرده یا زمینهساز بیماری یا آسیبهای دیگر و ثانویه برای گیاه باشد، به همین علت، افزایش مواد شیمیایی، اگر از آستانه تحمل گیاه بالاتر برود میتواند موجب مرگ آن گیاه شود.
مدیر گروه فناوری و مدیریت تولید پژوهشکده گل و گیاهان زینتی محلات افزود: برخی مواد موجود در ریزگردها برای گیاهان مقوی هستند و در صورتی که توسط باران شسته شوند، میتوانند برای گیاه یا حاصلخیزی خاک مفید باشند، اما ریزگردها، به ویژه آنهایی که از نظر اندازه بزرگتر هستند، به دلیل پوشاندن سطح برگ، میتوانند با کم کردن فتوسنتز گیاه، به آن آسیب وارد کنند.
وی با اشاره به اینکه بیشتر اکوسیستم پوشش گیاهی ایران را بوتهها و استپها تشکیل داده اند، گفت: هرچه میزان فضای سبز و گیاهان به ویژه گیاهان سرسختتر از قبیل گیاهان جنگلی یا گیاهان بیابانی مانند خارها افزایش پیدا کند، میتواند نقش موثرتری در بهبود هوا داشته باشد. با تغییر اقلیم به وجود آمده، گیاهانی که دارای برگهای ریزتر بوده و خار، بخش غالب گیاه را تشکیل میدهد، به دلیل نیاز کمتر به آب و آستانه تحمل بالاتر نسبت به گرما، میتوانند علاوه بر جذب آلودگی، آنها را به مواد غیرآلاینده تبدیل کنند. این کار علاوه بر بهبود زیست بوم کشور، مقدار اکسیژن موجود در هوا را افزایش میدهد.
این محقق حشرهشناسی و مبارزه بیولوژیک اظهار کرد: گَوَن، بَنِه، تاغ و گزها گیاهانی هستند که در بخشهای زیادی از عرصههای کشور وجود دارند. به منظور ایجاد کمربند سبز در حاشیه اتوبان قم ـ تهران از کاج یا سرو استفاده شده است که اقدام درستی به نظر نمیرسد. استفاده از گز به عنوان گیاهی که در شورهزارها بازدهی خوبی دارد، یکی از بهترین گزینهها برای این کار بود. با توجه به بالا بودن میزان قلیایی خاک ایران در بیشتر نقاط، باید به دنبال گیاهانی بود که خشکی پسند و شوری پسند باشند.
وی تصریح کرد: خارشتر نیز از گیاهانی است که بومی ایران بوده و به دلیل مقاومت بالا، اکثرا سبز است. لَگَجی یا علف مار نیز از این دسته از گیاهان است که در پژوهشکده هم پرورش داده میشود. این گیاه علاوه بر تثبیت شنهای روان و مقاومت بالا نسبت به تغییرات آب و هوایی، به دلیل خواص دارویی میتواند ضمن صادرات به کشورهای دیگر، درآمد ارزی برای کشور به ارمغان آورد. گلرنگ وحشی و کاملیا نیز به دلیل نیاز کم به آب از گزینههایی هستند که میتوان برای بیابانزدایی از آنها استفاده کرد.
حسینینیا با اشاره به نقش درختچهها در تقابل با اقلیم خشک ادامه داد: به منظور مقابله با آلودگیها باید بیشتر به دنبال گسترش فضای سبز در مناطق خشک و اطراف پالایشگاهها و صنایع آلاینده باشیم. البته به دلیل خشکی اقلیم کشور در مقایسه با کشورهای اروپایی، باید فضای سبز حاشیه پتروشیمیها، بسیار بیشتر از میزان استاندارد جهانی باشد. زیرا این گیاهان به دلیل اینکه نسبت به درختان ضعیفتر هستند، برای پاکسازی مطلوب باید در حجم وسیعتری گسترش پیدا کنند.
وی افزود: اگرچه آلودگی زیاد میتواند به گیاه آسیب وارد کند اما گیاهانی که در فلات ایران قرار دارند، جانسختتر بوده و میتوانند نسبت به آلودگیها مقاومتر باشند. سماق، کَویره (کَهورک)، ابریشم، بادام کوهی (اَلوک)، پسته وحشی، ارژن، افرا، بلوط، کُنار و عناب نیز از درختان و گیاهانی هستند که بسیار کمتوقع بوده و میتوانند در برابر تنشها، مقاومت مطلوبی داشته باشند. برخی از این گیاهان میتوانند چندین سال خشکسالی را تحمل کرده و مجددا به رشد خود ادامه دهند. باید نمونههای مقاومتر این گیاهان را برای کشت در عرصههای کشور یافت.
مدیر گروه فناوری و مدیریت تولید پژوهشکده گل و گیاهان زینتی محلات گفت: بید کویتی در کویت که میزان آلودگی صنایع پتروشیمی بسیار بالاست، بازدهی خوبی دارند. البته این گیاه به دلیل گسترش ریشههای بسیار قوی، در صورت قرار گرفتن در حاشیه لوله آب یا گاز، باعث شکستگی آن خواهد شد. از این درخت میتوان در اطراف نیروگاه شازند و در مناطقی که آبیاری به صورت بارانی یا نشتی است، استفاده کرد.
وی اظهار کرد: باید به این نکته توجه داشت که در حاشیه صنایع آلاینده، گیاهان غیرمثمر کشت شده یا از مصرف میوه درختانی (یا گیاهانی) که در حاشیه این صنایع کشت میشود، خودداری کرد زیرا عناصر سنگین پس از جذب در گیاه (درخت)، در میوه آنها نیز نفوذ کرده و در صورت مصرف میتواند زمینهساز بیماری شود. خارها بهترین گزینه برای پاکسازی هوا هستند زیرا بسیاری از آنها علاوه بر مقاوم بودن، توسط هیچ جانوری استفاده نمیشود، بنابراین در صورت جذب آلودگی هوا، آسیبی به وحوش منطقه وارد نمیکنند.
این محقق حشرهشناسی و مبارزه بیولوژیک با تاکید بر توجه به اکوسیستم هر منطقه، ادامه داد: باید از گیاهان غالب هر منطقه برای ترمیم و بهبود پوشش گیاهی آن منطقه استفاده کرد. ایران در منطقه جغرافیایی خشک قرار گرفته و در گذشته، کشاورزی در این حجم انجام نمیشده است. پس باید به دنبال تولید گیاهان کمآببر باشیم تا بتوان بهرهوری را به میزان مطلوبی افزایش داد.
وی با بیان اینکه نمیتوان به خاطر آلاینده بودن صنایع، توسعه آنها را متوقف کرد چرا که توسعه صنایع، نیاز هر کشوری است، افزود: باید در کنار توسعه صنعت، کشاورزی را به سمت تولید محصولات گلخانهای برده و به دنبال گسترش پوشش گیاهی مناسب اقلیم کشور برای مقابله با آلودگی هوا باشیم. با انجام کشاورزی بهینه میتوان تولید برخی محصولات آببر مثل هندوانه را کاهش داد و به جای آن اقدام به کشت هندوانه ابوجهل که نیاز آبی بسیار کمی دارد، کرد. این محصول علاوه برنیاز آبی کم، از خواص بسیار دارویی برخوردار است. علاوه بر این میتوان آن را به قیمت بالاتر به کشورهای تولید کننده هندوانه صادر کرده و هندوانه را از آنها خریداری کرد.
به گزارش ایسنا، آب، صنعت، توسعه، هوا، آلودگی و کشاورزی همگی مفاهیمی هستند که بر یکدیگر تاثیرگذار بوده و بر هم خوردن تعادل بین آنها، میتواند آسیبزا باشد. نمیتوان به دلیل آلاینده بودن صنایع، خط قرمز بر آنها کشید چراکه بخش بسیاری از تولید، صادرات، اشتغال و اقتصاد کشور به آنها وابسته است اما باید علاوه بر استفاده از تکنولوژی بهروز و مکانیابی درست برای ایجاد صنایع، الزامهای محکمی برای توسعه فضای سبز در حاشیه واحدهای صنعتی و اطراف شهرها و اراضی بیابانی، به نسبت گستردگی و میزان آلایندگی آن صنعت اعمال کرد تا بتوان از اثرات آلودگی ایجاد شده توسط آن کاست.
با این کار میتوان به تدریج کانونهای تولید ریزگردها در کشور را نیز مهار کرد. توسعه فضای سبز موضوعی است که اگر اراده انجام آن در مسئولین شکل بگیرد، گروههای مردمی، طبیعت دوستان و NGO ها نیز پای کار خواهند آمد. این حضور مردمی در طرح کاشت یک میلیارد نهال در تمام نقاط کشور به خوبی مشاهده میشود چرا که اگرچه در اکثر موارد تامین بذر، درختچه یا بوته بر عهده سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری است اما کاشت آنها غالبا توسط گروههای مردمی صورت میگیرد. پس میتوان ادعا کرد که گسترش فضای سبز یا مرتعی کشور نه تنها هزینه چندانی برای حاکمیت نخواهد داشت، بلکه میتواند ابزاری برای تعمیق رابطه دولت و مردم باشد.
ذکر این نکته نیز ضروری است که به طور حتم، هزینه بهبود فضای سبز یک منطقه بسیار کمتر از بار مادی و جو روانی منفی است که یک بیمار سرطانی (در نتیجه آلودگی هوا)، به کشور تحمیل میکند.
انتهای پیام
نظرات