این بخشی از صحبتهایی بود که در نشست تخصصی «هنر رمی در تاروکتونی میتراییسم» بیان شد. نشستی که بعدازظهر جمعه (۲۹ دیماه) بهصورت برخط و بهکوشش «بنیاد فرهنگی ایران و انیران باستان» با حضور محمد کشاورز دیوکُلایی، عضو کمیتۀ علمی معماری دستکند ایکوموس ایران برگزار شد و اسماعیل سنگاری، عضو هیئتعلمی تاریخ دانشگاه اصفهان و از پایهگذاران بنیاد یادشده، هدایت نشست را به عهده داشت. بنیادی که سنگبنای آغازین آن در مهرماه ۱۴۰۱ و در آغاز ترم پاییزی دروس دانشجویان دکتری ایران باستان دانشگاه اصفهان و با هدف آشنایی با پژوهشهای روز دنیا در زمینۀ مباحث ایران و جهان باستان شکل گرفت.
دیوکلایی در این نشست، صحبتهایش را در باب «هنر رمی در تاروکتونی میتراییسم» اینگونه آغاز کرد: میخواهم از واژۀ «هنر» شروع کنم، وجود هنر بازتابی از ثروت هر تمدن است. از رم باستان نیز آثار هنری بسیاری به یادگار مانده است که انعکاسی از همان توانمندی اقتصادی آن به شمار میآید.
او که گرایش تخصصیاش «علوم و فناوری برای حفاظت میراث فرهنگی» است و کارشناسیارشد خود را در رشتۀ «تکنولوژی علوم میراث فرهنگی» و از دانشگاه «ساپینزا ایتالیا» دریافت کرده، افزود: «تاروکتونی» یا روایت قربانی گاو نر بهدست میترا بر اساس تحقیقاتی که در نیمقرن یا دو قرن اخیر حاصل آمده، میتوان گفت از فرهنگ و فلسفۀ ایران و هند به غرب وارد شد. تحت حوزۀ شاهنشاهی رم در قسمتی از بینالنهرین، ارمنستان، سوریه تا بخشهایی از یونان، ترکیه و... معابدی میتراییسمی میبینیم که پیوندی نزدیک با تاریخ ما در دوران اشکانیان و ساسانی دارند.
عضو کمیتۀ علمی معماری دستکند ایکوموس ایران گفت: تعداد معبدهای کشفشده در اروپای اکنون به بیش از ۲۰۰ مورد میرسد. قابلذکر است که در باب گسترش آئین میترا در غرب نظرهایی وجود دارد؛ بر اساس یکی از آنها سربازان رمی در جنگهای خود که با پارتیان داشتند، زمینۀ ورود این آئین را به اروپا فراهم کردند. به نظر میرسد شهرت خدای میترا به جنگآوری در گرایش سربازان به آن نقش داشته است. از طرفی، میتوان گفت دریانوردان، تاجران و دزدان دریایی نیز در انتقال این آئین به اروپا تأثیراتی داشتند. حتی برخی امپراتوران رم از جمله کومودوس به مهر باور یافتند. توسعه و ترقی آئین مدنظر به میزانی بود که امروزه در گسترۀ وسیعی از اروپا ما شاهد وجود معابد میترا هستیم.
این پژوهشگر باستان ادامه داد: با وجود این پراکندگی گسترده، در نشست امروز قصد دارم بیش از همه از معابد میترا در استان لاتزیوی ایتالیا بگویم که رم نیز در آن واقع است و فرصت دیدار نزدیک از آنها را داشتهام. هم دربارۀ این عبادتگاهها و هم در خصوص اشیای مربوط به آنها که در موزههایی چون واتیکان نگهداری میشوند، میتوان صحبت کرد. در رم تاکنون ۱۰ معبد شناسایی شده است، اما بر اساس تحقیقات میتوان حدس زد که بیش از ۱۰۰ معبد در این شهر وجود داشته. این آمار و پژوهشهای دیگر اهمیت میتراییسم را در جهان باستان منعکس میکند.
عضو کمیتۀ علمی معماری دستکند ایکوموس ایران تأکید کرد: معابد میتراییسم در فرهنگ اروپایی کلمۀ مختص به خود را داشته است. و در بیانش از «معبد» استفاده نمیکردند، بلکه بهتنهایی واژۀ میترائیوم (Mithraeum) را به کار میبردند. در واقع، اتفاقی که افتاده، این است که مشتقی از واژۀ «میترا» به اسم مکان تبدیل شده. این موضوع نیز حکایت از اهمیت و رواج بسیار میتراییسم در اروپا دارد.
کشاورز دیوکلایی خاطرنشان کرد: نمونههایی از معابد میترا در کاخها، خانههای افراد ثروتمند یا در منازل شخصیتهای برجسته، چون فرماندهان نظامی رم، پیدا شده است. در مکانهای تفریحی، مانند حمامها نیز که مصداقشان در دنیای کنونی مجتمعهای بزرگ فرهنگی _ ورزشی است، معابد میترایی یافت میشود. بهطورکلی، اروپاییان در محلات مقدس شهر، کنار آبها، پادگانها و در مجاورت بازارها نیز دست به ساخت معبد مهر میزدند. در کلام باید گفت که معابد میترایی در اروپای باستان جزئی از بستر شهری و در گسترۀ زیست روزمرۀ آنان بود.
این عضو «انجمن بینالمللی ایزمئو» در رم ایتالیا توضیحاتش را چنین پی گرفت: معابد میترایی بر اساس تکنیکهای سنگی، آجری و استفاده از انواع اندود ساخته میشد. در تزییناتشان نیز از نقشبرجسته، نقاشی دیواری، موزاییککاری و غیره استفاده میکردند. در ساختار معابد رمی یک «ورودی معبد»، «هشتی»، دو قسمت «سکوی نشستن میتراپرستان»، «راهروی اصلی معبد» و «مهرابه و تاروکتونی» وجود داشت.
او اضافه کرد: پلان آنها نیز مستطیلشکل بود. گفتنی است خون گاو، محل ریختنش همان «راهروی اصلی معبد» به شمار میرفت. برخی معابد، مکانهای جانبی دیگری، چون آشپزخانه، مدرسه و چند اتاقک با کاربریهای گوناگون، نیز ممکن بود داشته باشند. علیرغم این شناختی که در غرب وجود دارد، هنوز در ایران ساختار معابد میترایی برایمان نامفهوم و مبهم است.
این نویسنده همچنین با اشاره به معبد «سوتری» در استان لاتزیو گفت: بر اساس گونهشناسی، این معبد «دستکند» و تراشیدهشده از سنگهای آتشفشانی است. همچنین در کنار یک آمفیتئاتر و مقابری قرار دارد که به قرن دوم بعد از میلاد مسیح بازمیگردد. پلان آن نیز به همان ویژگیهای کلی که گفتم شباهت دارد. گفتنی است که معابد دستکند در لاتزیو بسیار کمشمار و بین ۳ تا ۴ مورد هستند.
محقق کشورمان سپس تأکید کرد که بیشتر معابد موردبحثم بین سالیان ۱۹۳۰ تا ۱۹۶۳ـ۱۹۷۰ میلادی کشف شدهاند. و ضمن نامبردن از هر یک و نشاندادن تصویرشان، معماری و برخی دادههای دیگر آنها را نیز بررسی کرد. عبادتگاههای مدنظرش از این قرارند: «مارینو»، «دروازۀ رم»، «لوکرتزیو مناندرو»، «حیوانات» یا «مارها»، «فلیچیسسیمو»، «رد پا» یا «پلَنتا پِدیس» و «حمام».
او همچنین به اهمیت نوشتن و ثبت اطلاعات در فرهنگ رمیان اشاره و سپس دربارۀ واژۀ «تاروکتونی» اینگونه ذکر کرد: «تارو» ریشه در کلمۀ گاو دارد و مقصود گاو نر است. «تاروکتونی» نیز اصطلاحی محسوب میشود که طبق آن، میترا دست به قربانی گاو نر سفیدی میزند. عملی را که در تاروکتونی رخ میدهد، برخی مرتبط با صورفلکی دانستهاند. تاروکتونی در معابد میترایی غرب همچون شناسنامه است. موقع حفاریهای باستانشناسی، اگر به نقش تاروکتونی بر بخوریم، بهراحتی میتوانیم بگوییم که اینجا یکی از معابد مهر بوده. در کنار بحث «قربانیکردن» گاو، مسئلۀ «زخمیکردن» گاو هم وجود دارد که درخور بررسی است.
کشاورز دیوکلایی یادآور شد: بر اساس نقشهای به یادگار مانده، میتوان گفت ما در معابد با عمل قربانیکردن گاو روبهرو بودیم که در پیامد آن خون او جاری میشد و دیگر حیوانات از این خون مینوشیدند. این آئین تاروکتونی بارها بر بناهای مختلف، ظروف، سکهها و غیره ثبت شده است و همگی به همان قربانیکردن گاو یا گاوکُشی اشاره دارند.
این پژوهشگر تاریخ و معماری افزود: بر اساس آثار بهجایماندۀ هنری، باید گفت در تاروکتونی اصیل، خدای میترا زانو زده است. پای چپش بر گردن یا پشت گاو فشار وارد میکند و پای راستش نیز رها قرار میگیرد. لباس تن او نیز پارتی است. همیشه کلاه فریجی بر سر دارد و شنلی نیز بر دوشش و رها بر باد به چشم میخورد. خنجری هم در دست راست دارد که در پوزۀ گاو نر فرو کرده. خدای مهر ضمن قربانی از نگاهکردن به گاو خودداری میکند. هرکدام از اینها مفاهیمی دارد و شایستۀ بررسی است. قابلذکر است که واژۀ تاروکتونی در متون فارسی امروز هم دقیقاً به همین صورت ذکر میشود.
دانشآموختۀ «تکنولوژی علوم میراث فرهنگی» از ایتالیا یادآور شد: در تصاویر و مجسمههای تاروکتونی، همواره سگ و مار و عقرب نیز وجود دارد. وجود آنها را به صورفلکی نسبت میدهند. این سه مورد، نماد زمین و باد و اهرمیناند. دو مشعلدار نیز در کنار میترا به چشم میآید که نماد شب و روز، مرگ و زندگی یا پایان و آغاز هستند.
دیوکلایی در بحث پایانی خود تأکید کرد: عناصر دیگری نیز وجود دارد که در غالب تاروکتونیها دیده میشوند. سپس ادامه داد: یکی از آنها خدای خورشید محسوب میشود که بر یک ارابه و چهار اسب سوار است. یک گوی نیز در دستانش وجود دارد. کلاغی نیز یافتنی است. خدای ماه یا گاوچران نیز به چشم میآید. شرحی که داده شد، کلاسیکترین حالت از یک تاروکتونی به شمار میرود. البته سلیقۀ هنرمندِ مجسمهساز در برخی تغییرات تاروکتونیها نقش داشته. موزۀ واتیکان از جمله اماکنی است که آثار متعددی با موضوع تاروکتونی در آن وجود دارد.
انتهای پیام
نظرات