به گزارش ایسنا، «نورنیوز» در مطلبی با این عنوان به بررسی ادعاهای آمریکا و انگلیس درباره ارتباط عملیات نظامی یمن با تهران پرداخته که در ادامه میخوانید: هدف واپسین سفر «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه آمریکا به خاورمیانه و اراضی اشغالی کمک به کاهش تنشها در غرب آسیا عنوان شده بود، اما ساعتی بعد از بازگشت او به واشنگتن، آمریکا و انگلیس شبانه به یمن یورش بردند و جغرافیای تنش را از اراضی اشغالی، باریکه غزه و مرزهای جنوبی لبنان، به دریای سرخ و یمن گسترش دادند.
وزیر خارجه آمریکا که علیالظاهر در تلاش است تلآویو را به سمت تشکیل کشور مستقلی به نام فلسطین سوق دهد، خاورمیانه را با این ادعا ترک کرد که « ارائه مسیری برای ایجاد یک کشور فلسطینی بهترین راه برای برقراری ثبات در منطقه و منزوی کردن ایران و نیروهای نیابتی این کشور است.»
اندکی پس از این اظهارات، دفتر کنترل داراییهای خارجی وزارت خزانهداری آمریکا، دو شرکت در هنگکنگ و امارات را با این اتهام که به نمایندگی از فردی به نام «سعید الجمال»، مراودات مالی ایران و انصارالله یمن را تسهیل میکنند، تحریم کرد تا بین عملیات یمن در دریای سرخ و ایران، ارتباط معناداری بتراشد.
«متیو میلر»، سخنگوی وزارت خارجه آمریکا نیز ادعا کرد: «حمایت مالی ایران از حوثی ها (انصارالله یمن) به حملات مکرر آنها علیه تجارت جهانی در دریای سرخ و خلیج عدن دامن زده است.» سخنانی که هیچ مستندی ضمیمه آن نشد.
سخنگوی ناتو نیز با نادیدهگرفتن ریشههای بحران در منطقه، مدعی شد، ایران «مسئولیت ویژه» برای متوقفکردن حملات ارتش یمن به کشتیهای مرتبط با رژیم صهیونیستی دارد تا با این ادعا، این گونه القاء کند که گوش «انصارالله» به فرمانی است که از سوی تهران صادر میشود.
«دیوید کامرون»، وزیر امور خارجه انگلیس هم با بازیگری در سناریوی آمریکایی، در گفتوگو با شبکه انبیسی در باب حمله به یمن مدعی شد: «حمله ما متناسب، قانونی و کاملاً درست بود و این اقدام پیام بسیار روشنی به حوثیها و همچنین به ایران ارسال میکند.»
«گرانت شاپس»، وزیر دفاع انگلیس نیز مدعی شد که «تهران باید تحرکات گروههای نیابتیاش را مهار کند.» در همین چارچوب بیبیسی در گزارشی عنوان کرد :« اگر تنها یک چیز باشد که حوثیها در جنگ ۹ سال گذشته یمن به آن دست یافته باشند، تقویت روابط این گروه با ایران است و با حمایت ایران، به نظر میرسد این گروه مجهزتر و تواناتر از آن چیزی هستند که کسی بخواهد به آن اذعان کند.» پازلی که آمریکا و غرب بدنبال تکمیل آن است،تصویر نهاییاش، همان نقشه رنگورو رفتهای است که بارها از سوی آمریکا به نمایش درآمده تا همانند نخ تسبیح، متحدان دور و نزدیک این کشور را به هم نزدیک و در مسیر اهداف خود جانمایی کند.
درست در چنین شرایط و با این پسزمینه «جان کربی» هماهنگ کننده ارتباطات استراتژیک کاخ سفید عنوان کرد که با وجود حملات اخیر آمریکا و انگلیس به یمن، واشنگتن به دنبال درگیری با ایران نیست. جو بایدن نیز در پاسخ به اینکه آیا آمریکا در جنگ نیابتی با ایران است؟ پاسخ داد: «خیر. من قبلا پیام را به ایران رساندهام. آنها میدانند که نباید هیج کاری انجام دهند. ایران خواهان جنگ با ما نیست.» پس ماجرا چیست؟
کمک به خروج رژیم صهیونیستی از باتلاق
واقعیت این است که یورش یکصد روزه و وحشیانه رژیم اسرائیل به غزه که به شهادت بیش از ۲۳ هزار کودک، زن و غیرنظامی انجامید، غیر از تحریک و انزجار افکار عمومی جهانی و تهدید جدی توافقنامههای امنیتی و اقتصادی تلآویو با معدودی از کشورهای عرب منطقه در چارچوب «عادیسازی»، هیچ عایدی نداشت و رژیم صهیونیستی به اهدافی که در ابتدای حمله از آنها نام برده بود، نزدیک هم نشد!
ایالات متحده همچنان که فردای عملیات «طوفان الاقصی» به یاری رژیم اسرائیل شتافت و ابتکار عمل را از کابینه جنگ بهتزده و عصبی رژیم صهیونیستی گرفت و خود ماشین کشتار را هدایت کرد، بعد از یکصد روز وارد فاز دیگری شده و در پی احیای روابط متزلزل رژیم صهیونیستی با متحدان منطقهای آمریکا بر آمده است.
لفاظیهای رئیس دستگاه دیپلماسی آمریکا علیه کشورمان در حالی است که به گواه ناظران، رژیم اسرائیل در یکی از تنگناهای بیسابقه در ۷۵ سال تاریخ جعلیاش قرار گرفته است؛ همانطور که یورش یا عدم یورش به غزه بعد از «طوفان الاقصی» بازی دو سر باخت برای رژیم صهیونیستی بود، حال هر نقطهی پایانی روی این حملات خونبار و بیحاصل، مفهومی جز باخت برای تلآویو ندارد. چراکه از یک طرف، نمایش بدون پرده و بدون نقاب ،ماهیت واقعی رژیم صهیونیستی در کشتار بیش از ۱۱ هزار کودک و ۷هزار زن و ۶ هزار مرد غیرنظامی بود و از طرف دیگر نشان داد «عادیسازی» روابط با کشورهای عرب منطقه سرابی است که دورتر از همیشه قرار گرفته است. رویکردی که در شرط عربستان سعودی برای احیای روابط با رژیم اسرائیل یعنی تشکیل کشور مستقل فلسطین خودنمایی کرد.
همه اینها در شرایطی است که عملیات «طوفان الاقصی» پوچیِ هیمنه ساختگی اطلاعاتی و نظامی رژیم صهیونیستی را نمایان کرد و حال این رژیم بعد از یکصد روز نه توانست به هدف ادعایی خود یعنی «نابودی حماس» دست یابد، نه حتی خارج از توافق آتشبس موقت یک نفر از اسرایش را پیدا و آزاد کرد و نه برای افکار عمومی ساکنان اراضی اشغالی که هر هفته علیه دولت و کابینه جنگ رژیم صهیونیستی تظاهرات میکنند، پاسخ قانعکنندهای ارائه نمود.
تبادل آتش در مرزهای اراضی اشغالی و جنوب لبنان، موشکباران بندرهای اقتصادی رژیم اسرائیل از سوی یمن و محدودیت تردد کشتیهای حامل کالا از جمله مواد غذایی به سرزمینهای اشغالی، مهاجرت معکوس شهرکنشینان، کاهش سرمایهگذاری و سقوط بورس تنها بخشی از جنگی است که تلآویو را وارد باتلاق خودساخته کرده و بر این اساس بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیم صهیونیستی هرگونه پاسخگویی به شهروندانش را به فردای جنگی موکول کرده که فرارسیدنش برای کابینه افراطی رژیم اسرائیل به منزله روز مباداست.
در چنین شرایطی است که آمریکا و انگلیس میکوشند با انحراف افکار عمومی جهانی از رژیم صهیونیستی به سمت «ایران»، به سیاق مثل معروف، جای جلاد و شهید را عوض کنند. چرا که در صحنه عمل هیچ تغییری در معادلات و عملکردهای منطقهای ایران صورت نگرفته است؛ به گونهای که اولا ایران بر پاسخگویی به هرگونه تهدید منافع و امنیت خویش تاکید دارد. ثانیا ایران همواره اذعان داشته که در کنار حمایت گسترده از مقاومت به آنها برای انجام کاری دستور نمیدهد و آنها را نیز از انجام کاری باز نمیدارد. محور مقاومت همانطور که بارها به صراحت اعلام کرده بر اساس منافع ملی و تشخیص خود رفتار میکنند؛ چنانکه مقاومت فلسطین «طوفان الاقصی» را به پا کرد، «حزبالله لبنان» به تجاوزات صهیونیستها پاسخ میدهد، مقاومت عراق و سوریه، پایگاههای آمریکا را هدف قرار میدهند و یمنیها در دریای سرخ جلوی تردد کشتیهای صهیونیستی را میگیرند.
بر این اساس جبهه مقاومت در کنار رویکرد واحدی که برگرفته از مطالبه ملتهای منطقه برای مقابله با آمریکا و رژیم صهیونیستی است، بر اساس منافع ملی و کشوری خویش عمل میکنند. نوک عقربهها به درستی کانون بحران در غرب آسیا را اراضی اشغالی و رژیم صهیونیستی نشان میدهند و آمریکا و انگلیس هرقدر قطبنماها را بالا و پایین کنند، واقعیت تغییر نمیکند.
انتهای پیام
نظرات