به گزارش ایسنا، تمام پولهایش در ۳روز ته کشید و زمانی که یک سارق مانند اجل معلق بر سرش آوار شد، تنها داشتهاش را که همان موبایلش بود، از دست داد. درست در همان لحظات بود که احساس کرد، سیاهی شهر او را خواهد بلعید. قدمزدن در خیابانها و کوچههای غریبه تهران، او را به خیابان لالهزار رساند و تلاش کرد با روایت داستانش به یک چهره قابل اعتماد، راهی برای نجات پیدا کند. در میان تمام بدبیاریها، اینبار بخت با او یار شد؛ چراکه از بیان قصه فرارش به مرد مغازهدار تا حضور خودروهای گشت آسیبهای اجتماعی شهرداری تهران، تنها چند دقیقه فاصله بود. روایت این دختر ۱۷ساله، بارها و بارها در خیابانهای تاریک شهر تکرار میشود و هر بار مددکارهای آسیبهای اجتماعی هستند که با دلنگرانی، خود را به کنار دختران و پسران فراری میرسانند تا آنها را از تاریکی آسیبهای پیشرو نجات دهند.
کودکان سرگردان در پایانههای شهر
همشهری نوشت: شهرداری در گذشته یک ارگان خدماتی بود اما پس از آنکه ظرفیتهایش در شهر تهران شناخته شد، بهسمت بررسی و ساماندهی آسیبهای اجتماعی حرکت کرد تا بتواند در قامت یک نهاد اجتماعی نیز فعالیت کند. محمد اسماعیلی، رئیس اداره ساماندهی آسیبهای اجتماعی سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران در رابطه با این موضوع به همشهری گفت: پایگاههای خدمات اجتماعی از سوی شهرداری در پایانههای مسافربری شهر تهران ایجاد شدند. در گام اول هدفمان این بود که به افراد در راه مانده ارائه خدمت کنیم اما در گذر زمان متوجه شدیم که قابلیت مدیریت آسیبهای اجتماعی دیگر را نیز داریم. بر همین اساس ما توانستیم به بحث معتادان متجاهر، متکدیان و کودکان فرار وارد شویم و بهعنوان تسهیلگر میان بهزیستی، کلانتریها و تعاونیهای فعال در پایانهها نقشآفرینی کنیم. هرچند بهزیستی بهعنوان یک نهاد اصلی در بحث ساماندهی به مسئله کودکان فرار شناخته میشود اما حضور مددکاران شهرداری در سطح شهر برای شناسایی این کودکان و ایجاد پایگاههای خاص در پایانههای اتوبوسرانی شرایطی را فراهم کرد تا مسیر برای پیشگیری از آسیبهای اجتماعی مستتر در این موضوع هموار شود. اسماعیلی معتقد است: «بهزیستی ظرفیتی در سطح پایانههای شهر برای جذب این کودکان نداشت و حتی زمانی که یک کودک از سوی نیروی انتظامی شناسایی و جذب میشد، روند اداری رسیدن این کودک به بهزیستی زمانبر بود چراکه باید حکم قاضی و آزمایشهای مختلف انجام میشد.»
فرار از خانه محدود به دخترها نیست
تهران مقصد بسیاری از دختران و پسران فراری است و آنها با این گمان که با سفر به این شهر بزرگ میتوانند برای خود کاری دست و پا کنند، راهی تهران میشوند. فرار از خانه در ذهن بسیاری از افراد آسیبی است که بیشتر در میان دختران رواج دارد، اما گشتوگذری شبانه در پایانهها و خیابانهای شهر نشاندهنده این واقعیت است که پسران نیز گاهی بهدلیل اختلافهای خانوادگی و مسائل اقتصادی دست به این انتخاب نادرست میزنند: «واقعیت این است که فرار کودکان برخلاف تصور جامعه تنها محدود به دختران نمیشود و تعداد زیادی از پسران زیر ۱۸سال در پایانهها شناسایی میشوند که از خانه خود فرار کردهاند.»
خرید بلیت برای کودکان فراری
در بسیاری از موارد پس از شناسایی کودک فراری از سوی مددکارها، نوبت به تماس با اورژانس اجتماعی بهزیستی میرسد تا از این طریق شرایط برای بازگشت آنها به خانه تسهیل شود اما در مواردی خاص، مددکاران سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران موضوع را پیگیری میکنند. محمد، یکی از همان کودکان فراری است که چند روز پیش در یکی از پایانههای شهر پیدا شد. این پسربچه ۱۳ساله که از درگیری با مادرخواندهاش کلافه شده بود، فرار از خانه را انتخاب کرد و شبانه راهی تهران شد. هراس و بهت او از تاریکی پایانه در همان لحظات اولیه توجه مددکاران را بهخود جلب کرد و گفتن چند جمله کوتاه کافی بود تا او تمام داستان زندگیاش را برای مددکاری که روبهرویش نشسته بود و مادرانه به حرفهای او گوش میداد، مرور کند. سالها از فوت مادر محمد میگذشت و او هنوز نتوانسته بود با سختگیریهای مادرخواندهاش و غم نبود مادرش کنار بیاید. با دستان کوچکش حساب و کتاب کرده بود که تا تهران با مقداری از پساندازش طی میکند و پس از آن خود را با یک بلیت به شهری در جنوب و کنار یکی از دوستانش میرساند. وحشت تنهایی و غربت در یک شهر شلوغ چنان با سرعت در رگهای محمد رها شد که نمیدانست دلیل لرزش دست و پایش از سرمای خیابان است یا هراس تصمیمی که گرفته بود. محمد بعد از حرفزدن با مددکارها، شماره پدرش را به آنها داد و صحبتهای مددکار باعث شد تا پدر محمد دست به دلجویی بزند و درست چند ساعت بعد، قبل از طلوع آفتاب این پسربچه به پشت در خانهاش در رودهن بازگشت. نقش مددکاران اداره ساماندهی آسیبهای اجتماعی سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران در بازگشت سریع کودکان فرار نزد خانوادههایشان موضوعی است که اسماعیلی در رابطه با آن توضیح میدهد: «مددکارهای ما در برخی از موارد در همان گام اول با خانواده فرد تماس میگیرند. اگر در دقایق اولیه امکان بازگشت کودک به کانون خانواده وجود داشته باشد، خیلی سریع شرایط را مهیا میکنیم تا کودک با گشتهای ما به در منزل و نزد خانواده بازگردد. در این میان برخی از دختران فرار هم هستند که پس از شناسایی توسط ما و ارائه مشاوره از سوی مددکار راضی به بازگشت میشوند اما بهدلیل اینکه برخی از این خانوادهها حتی توان پرداخت هزینه بلیت را ندارند، ما این هزینه را تقبل میکنیم.»
ماجرای دختر جنوبی
شناسایی دختر ۱۷ ساله اهل جنوب در خیابان لالهزار یکی از مواردی بود که با نقشآفرینی مددکاران شهرداری در مسیر خاصی قرار گرفت؛ چراکه اینبار پس از تحویل این دختر به بهزیستی، نیروهای شهرداری مسئولیت صحبت با پدر او را برعهده گرفتند. اسماعیلی در رابطه با داستان این دختر فراری میگوید: «این دختر را که ساعت ۱۲شب در خیابان لالهزار شناسایی کرده بودیم، به یکی از بهزیستیها معرفی کردیم. او در همان دقایق اولیه و از سر ترس راضی نمیشد که شماره تماسی از پدرش به ما بدهد اما بعد از کلی صحبت، بالاخره رضایت داد.» پدر این دختر ۱۷ساله یک روز پس از نخستین تماس، خود را به سرعت به تهران رساند اما با توجه به اینکه او بهشدت از دست فرزندش عصبانی بود، مددکاران ساماندهی آسیبهای اجتماعی شهرداری و مددکاران بهزیستی یک پروژه مشترک و موازی را پیش بردند: «ما توانستیم پدر را راضی کنیم که یک هفته در مددسرای شهرداری ساکن شود. در این بازه زمانی یک فعالیت موازی را برای این پدر و دختر پیش گرفتیم و مددکار بهزیستی با دختر و مددکار ما نیز با پدر جلسات جداگانهای را برگزار کردند. سرانجام بستری را فراهم کردیم که خانواده شرایط پذیرش دخترشان را داشته باشد. خوشبختانه این دختر به خانوادهاش بازگشت و بعد از چندماه که مددکار ما با این دختر و خانوادهاش تماس گرفته بود، او در شرایط مناسبی بهسر میبرد.»
بیشترین آمار شناسایی کودکان فرار در پایانههای جنوب و غرب
اتوبوس و تاکسی نخستین وسیله نقلیهای است که این کودکان به آن برای رسیدن به مقصدشان پناه میبرند، به همین دلیل پایانههای مسافربری نخستین نقطه مواجهه کودکان فرار با تهران است. بسیاری از آنها درست زمانی که هوای آغشته به دود اتوبوسها، صورتشان را لمس و همهمه پایانه قلبشان را در سینه بیتاب میکند، راهی را که آمدهاند، با خود مرور میکنند. بهگفته رئیس اداره ساماندهی آسیبهای اجتماعی شهرداری تهران «بیشتر این کودکان در پایانههای مسافربری شناسایی میشوند. پایانه جنوب و غرب در رتبه اول قرار دارند و کودکان فرار زیادی در این پایانهها شناسایی شدهاند. بر این اساس باید گفت که تعداد زیادی از کودکان فرار از شهرهای جنوبی به تهران آمدهاند.» آسیبهایی که پسران میبینند کمتر از دختران فرار نیست اما معمولا به این بخش چندان توجهی نمیشود: «هرچند تعداد زیادی از پسربچههای ۱۳تا۱۶ساله را مشاهده کردهایم که از خانه خارج شدهاند و به تهران پناه آوردهاند، اما بهطور کلی آمار دختران فرار بیشتر است.» دختران و پسران دلایل مختلفی برای گریز از خانه دارند، اما بهگفته اسماعیلی، نیمنگاهی به اطلاعات موجود در مورد کودکان فرار نشان میدهد که «پسرها از سن ۱۲ تا ۱۵سالگی بهدلیل درگیریهای خانوادگی و مسائل احساسی از خانه فرار میکنند و پسرهای بالاتر از این سن بیشتر بهدلیل مسائل اقتصادی از خانواده جدا میشوند و امید دارند که با آمدن به تهران وضعیت اقتصادیشان خوب شود. در رابطه با دخترها هم باید گفت که بیشتر بهدلیل مسائل احساسی، خانوادگی، تعصبهای بیهوده و... از خانواده جدا میشوند. بهطور کلی میانگین سنی کودکان فرار ۱۵ تا ۱۸سال است.» ۳۵واحد گشت سیار فوریتهای سازمان خدمات و مشارکتهای اجتماعی شهرداری تهران نخستین ابزار شناسایی کودکان فرار هستند و این گشتها با حضور شبانهروزی در کنار ۲۹پایگاه خدمات اجتماعی تلاش میکنند تا در همان روزهای اولیه حضور کودکان فرار دست به شناسایی بزنند و از آسیبهای احتمالی که هر لحظه ممکن است بر سر این کودکان آوار شود، پیشگیری کنند.
کودکان فرار از چه شهرهایی میآیند؟
براساس اطلاعاتی که اداره ساماندهی آسیبهای اجتماعی شهرداری تهران در اختیار همشهری قرار داده است، خوشبختانه از ابتدای سال تا آذرماه تعداد کمی از پسران و دختران از شهرهای مختلف راهی تهران شدهاند. دختران و پسران شهرهای مشهد، گرگان، ارومیه، اسلامشهر، شهرری، تالش، شهرقدس، چالوس و همدان بیشترین آمار کودکان فراری در پایگاه خدمات اجتماعی پایانه غرب را تشکیل میدهند و همچنین در پایانه جنوب نیز بیشترین آمار مربوط به شهرهای ملایر، زاهدان، اهواز، نورآباد، قم، قائمشهر، کرمان، شهسوار، شیراز، مشهد و ورامین است. همیشه بخت با کودکان فرار یار نیست تا در نخستین لحظات حضورشان در شهر از سوی مددکارها شناسایی شوند؛ گاهی این کودکان بعد از تحمل آسیبهای بسیار بر سر راه مددکاران قرار میگیرند و آن زمان است که برای رسیدن به آرامش قبلی باید مسیری طولانی را طی کرد.
انتهای پیام
نظرات