مهدی مطهرنیا در گفتوگو با ایسنا ضمن اشاره به سفر بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا به خاورمیانه، با بیان اینکه در حال حاضر به نظر نمیرسد منافع آمریکا در منطقه به خطر افتاده باشد، اظهار کرد: بر اساس نگرشهای استراتژیک در شکل دادن به نظم نوین جهانی، ایالات متحده به آنچه هماکنون در دریای سرخ در حال رخ دادن است، نیاز دارد. آمریکا نیاز دارد در این منطقه سطح طغیان و کشمکش به اندازهای شود که ضرورت شکلگیری نظام حقوقی بینالمللی برای اداره آبهای آزاد تحت نظارت قدرت برتر بینالمللی حس شود.
وی افزود: ایالات متحده یکی از مهمترین تولیدکنندگان نفت و انرژی جهان است و دیگر نفت کشورهای خاورمیانه برایش یک کالای استراتژیک نیست، بلکه اکنون گذرگاههای موجود در این منطقه یک موضوع استراتژیک برای آمریکا در راستای کنترل رقبای اصلی خود یعنی اتحادیه اروپا و چین محسوب میشود. از این رو ایالات متحده در دهه گذشته حضور و ظهور خود در خاورمیانه را با توجه به آنچه در منطقه رخ میدهد، افزایش داده است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: در سیاستهای اعلامی و رسانهها صحبتهایی در مورد درگیریهای منطقهای ایالات متحده و هزینههای گزاف آمریکا در این درگیریها مطرح میشود. هرچند گفته میشود آمریکا در منطقه و به ویژه در عراق، در گِل گیر کرده است، اما امروز آمریکاییها در منطقه حضور دارند، پایگاههای خود را گسترش دادهاند، هزینههای این گسترش را بر همپیمانان خود دیکته کردهاند و از سوی دیگر رقبای آمریکا به این دلخوش هستند که با مشغول شدن ایالات متحده به جنگهای هیبریدی منطقه و شورشها و انقلابهایی که در چهارچوب نهضت مقاومت شکل میگیرد، اقتصاد این کشور فرسوده میشود، در حالیکه آمریکا در حقیقت پوششی برای نظام سرمایهداری جهانی است که حتی ایالات متحده نیز چندان برای این نظام مهم نیست. در شرایط فعلی آمریکا صرفا به عنوان پایگاه مرکزی نظام سرمایهداری جهانی در جهت گسترش منافع آن در سطح بینالمللی برای این نظام اهمیت دارد.
مطهرنیا اضافه کرد: لذا اکنون آمریکا به عنوان پایگاه اصلی نظام سرمایهداری، از درگیریهای دریای سرخ به عنوان یک فرصت بهره میبرد تا بتواند گلوگاههای انرژی را کنترل کند و در این راستا میخواهد طغیانهای موجود در منطقه را بزرگنمایی و تحت عناوینی مانند مبارزه با تروریسم و ایجاد فضای امن اقتصادی در بازار بینالمللی، تحرکات نیروهای خود را به گونهای تنظیم کند که هم در افکار عمومی مشروعیت داشته باشد و هم بتواند گلوگاههای عبور انرژی در قرن ۲۱ را تثبیت و از این طریق رقبای خود را در بازار انرژی کنترل کند.
وی با بیان اینکه چین و اتحادیه اروپا نیازمند کنترل بر گلوگاههای انرژی برای رقابت اقتصادی با آمریکا هستند، عنوان کرد: آمریکا هدفمندانه هزینه میکند. این کشور تا کنون نهتنها خودش خیلی در جنگ اوکراین هزینه کرده است، بلکه هزینههای بسیار بیشتری را به همپیمانان اروپاییاش تحمیل کرده است. امروز هم بلینکن نیامده تا در منطقه آتشبس دائم ایجاد کند، بلکه آمده تا با هماهنگی با کشورهای عربی، ائتلاف موجود در دریای سرخ (موسوم به نگهبانان سعادت) را گسترش دهد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با اشاره به اینکه این ائتلاف برای کنترل تنگه هرمز تا خلیج عدن و از این خلیج تا بابالمندب شکل گرفته است، گفت: من سالها پیش در نظریه هارتلند-ریملند بزرگ از این ائتلاف به عنوان هلال هارتلند-ریملند بزرگ یاد کردم. اکنون آمریکاییها تلاش دارند با تسلط بر این منطقه و ایجاد یک سری قواعد حقوقی برای تضمین حضور خود در آینده، مسیر انرژی جهان را کنترل کنند. امروز اپک از کار افتاده است، آمریکا دیگر به نفت خاورمیانه نیاز ندارد و تسلط بر گلوگاه حرکت انرژی برای کنترل رقبا، میتواند ابرقدرتی آمریکا در قرن ۲۱ را مانند قرن ۲۰ تضمین کند. اینها تصاویر کلان آینده است که آمریکاییها برای قرن ۲۱ طراحی کردهاند و گام به گام آنها را اجرا میکنند.
مطهرنیا با بیان اینکه نمیتوان گفت آمریکا در منطقه شکست خورده است، اظهار کرد: زمانی آمریکا تنها یک پایگاه نظامی (پایگاه اینجرلیک) در خاورمیانه داشت، اما اکنون این کشور تنها در عراق بالغ بر ۲۵ پایگاه دارد و در کل منطقه نسبت به گذشته، حضورش بسیار افزایش یافته است. رقبای آمریکا از جمله چین و روسیه در تلاش اند با مشغول کردن آمریکا در یک جنگ فرسایشی در خاورمیانه، اقتصاد این کشور را تضعیف کنند. بارها گفته شده که چین تبدیل به ابرقدرت اقتصادی جهان شده است، در حالیکه همین جمله کارکردی برای آمریکاییها دارد که بتوانند با بزرگنمایی قدرت چین، افکار عمومی آمریکا و جهان را برای حضور خود در خاورمیانه و دیگر نقاط آسیا مجاب کنند.
وی بیان کرد: سیاست پیچیدهتر از آن است که به واسطه دو، سه سفر مسئولین آمریکایی به منطقه، بتوان فورا نتایج جدیدی مشاهده کرد. امروز لیندسی گراهام (سناتور جمهوریخواه) نیز در عربستان حضور دارد و جمهوریخواهان بسیار امیدوارند بتوانند درانتخابات ریاست جمهوری امسال پیروز شوند. منطق آمریکایی در پی ایجاد ائتلاف منطقهای و بینالمللی علیه رقبای ایالات متحده است. در خط مقدم جبهه رقبای آمریکا، ایران حضور دارد و درگیریها گام به گام در حال فاصله گرفتن از غزه و تسری به دیگر بخشهای جبهه مقاومت است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل عنوان کرد: بنابراین حتی اگر آمریکاییها اعلام کرده باشند که سفر بلینکن به منطقه با هدف آرامسازی خاورمیانه در حال انجام است، باز هم به نظر من ائتلافسازی منطقهای اصلیترین هدف از انجام این سفر است. آمریکاییها که نمیگویند ما به خاورمیانه سفر میکنیم تا علیه رقبای خود یک ائتلاف منطقهای و بینالمللی را شکل دهیم. آمریکاییها در انظار افکار عمومی، اعلام میکنند آمدهاند تا منطقه را کنترل و از گسترش جنگ جلوگیری کنند، اما در عمل در پی سازماندهی تحرکات بیشتر در منطقه به منظور جلوگیری از بروز خطرات برای خود و همپیمانانشان هستند.
مطهرنیا ادامه داد: منطقی نیست که فکر کنیم مسئولین آمریکایی این همه سفر انجام میدهند تا اسرائیل را وادار به پذیرش آتشبس در غزه کنند. اسرائیل بر اساس منطق کلاسیک نظامی خود وارد جنگهای فرسایشی نمیشود و اگر حمایتها و چراغ سبز آمریکا نبود، جنگ غزه زودتر پایان مییافت. آنچه اکنون در جریان است، در پس پرده دارای سناریوهای گوناگونی برای شکل دادن به نظم آینده جهانی و حل مسائلی نظیر روسیه، چین و ایران و همچنین مدیریت کشورهای اروپایی تحت رهبری ایالات متحده است.
آمریکا در پی پایان دادن به جنگ غزه نیست
وی اضافه کرد: تا زمانی که آمریکا حس کند که میتواند از پیامدهای جنگ غزه به نفع امنیت ملی خود و همپیمانان منطقهایاش استفاده کند، وارد اقدام عملی برای پایان دادن به این جنگ نخواهد شد. ایالات متحده یک دولت قابل کنترل در تلآویو میخواهد که کاملا از واشنگتن تبعیت کند و از طرف دیگر به دنبال یک دولت ضعیفشده فلسطینی در کنار دولت اسرائیلی است تا خود را از زیر بار فشار مسئله اعراب و اسرائیل خلاص کند. با اینکه بیش از ۲۳ هزار نفر در جنگ غزه شهید شدهاند، اما کشورهای عربی به هیچ وجه ارتباطات خود را با اسرائیل قطع نکردهاند. رفتوآمد نیروهای اسرائیلی به این کشورها و همچنین تبادلات بین اسرائیل و ترکیه همچنان ادامه دارد و دیگر مانند گذشته در کشورهای اسلامی شاهد رویکردهای ضداسرائیلی و تظاهرات گسترده نیستیم. نشستهای گوناگون کشورهای عربی و اسلامی نیز صرفا به بیانیههایی ختم میشود که عملا بینتیجه است و اثری برمراودات کشورهای عربی با تلآویو ندارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل با بیان اینکه جنگ غزه به خوبی نشان داد مسئله اسرائیل دیگر برای کشورهای عربی یک موضوع ایدئولوژیک نیست، گفت: لذا باید این نکته را مد نظر قرار دهیم که این جنگ محدود به درگیری حماس و اسرائیل در یک بحران گسترده نمیشود، بلکه دامنه آن جغرافیای بسیار بزرگتری را دربرمیگیرد. بنابراین بلینکن در ظاهر از تلاش برای پایان دادن به جنگ سخن میگوید، اما در عمل آمریکاییها به دنبال این هستند که جنگ غزه به صورت "کنترلشده" در شعاع بیشتری پیش رود.
مطهرنیا بیان کرد: اکنون اسرائیلیها میدان جنگ را هم تا جنوب غزه به پیش بردهاند و هم آمادگی خود را برای درگیری با حزبالله اعلام میکنند، کما اینکه روز گذشته نیز یکی از مهمترین فرماندهان حزبالله، یعنی "وسام حسن طویل" (ملقب به حاج جواد) را ترور کردند. این اقدام خصوصا با توجه به ترورهای پیشین تعدادی از رهبران مقاومت، مسئله کمی نیست. هر کدام از این ترورها اگر قبلا صورت میگرفت، حزبالله تحرکات نظامی بسیار شدیدتری را انجام میداد. امروز اسرائیل با صراحت در حال تهدید به آغاز جنگ در جنوب لبنان با حزبالله است و عملا نشان میدهد که از ترور عالیترین فرماندهان حزبالله ابایی ندارد.
انتهای پیام
نظرات