به گزارش ایسنا، ایران نوشت:
هنوز روی صندلی درست جابهجا نشده که پزشک با تبسنج دمای بدنش را اندازه میگیرد.
راستش آقای دکتر...
هنوز حرفهایش شروع نشده که دکتر دست به قلم منتظر است نسخه بنویسد،«از دیروز دل پیچه شدید دارم...»
«حتماً مسموم شدهای.»آقای دکتر به نسخه نوشتن ادامه میدهد؛ انگار برای تشخیص و دارو نوشتن همان یک جمله کافی است.
بیمار ادامه میدهد: «می دانید شاید هم ویروس است، از این گوارشیها زیاد دور و برم دیدهام. خودم توی خونه هم که فشارم را گرفتم، فشارم روی هشت بود، شاید با دستگاه شما دقیقتر نشان بدهد. بدندرد هم دارم...»
دکتر بدون اینکه سرش را بلند کند و به چشمهای بیمار نگاهی بیندازد حرفهایش را تأیید میکند و فقط یک جمله میگوید: «فردا ممکن است تهوع و اسهال هم پیدا کنی دوباره نیا، داروی آنها را هم نوشتهام.» بیمار میفهمد که از گرفتن فشارخون و معاینه و این حرفها خبری نیست.
اینها اظهارات بیماری است که همین هفته قبل با علائم ویروس گوارشی یا مسمومیت عازم درمانگاه شد. اما واقعاً ویزیتش توسط دکتر ۴ دقیقه هم طول نکشید. شاید شما هم تجربههای اینچنینی داشته باشید. دکترهایی که چندان به حرفتان گوش نمیدهند، معاینه لازم را نمیکنند یا حتی در جواب سؤالهایتان پاسخ شفافی نمیدهند؛ یا برعکس شاید سراغ پزشکی میروید که اصلاً هیچ یک از این ویژگیها را ندارد و اتفاقاً با صبر و حوصله زیاد پاسختان را میدهد بویژه اگر این پزشک متخصص باشد و شما سؤالات بیشتری داشته باشید. راستی انتخاب شما کدام یک است؟
زنی که با مشکل گوارشی به پزشک مراجعه کرده، گلایه کنان میگوید: «من فشارم توی خانه روی هفت بود، دستکم انتظار داشتم فشارم را بگیرد یا دقیق بپرسد که کجای شکمم درد میکند یا چه میدانم توی گلویم را نگاه کند. هیچکدام از این کارها را نکرد، در عوض برایم دارو نوشت؛ داروهایی که اغلبش را در خانه داشتم مثل قرص سرماخوردگی و معده. البته سرم هم بود که آن هم لابد چون گفتم فشارم پایین است نوشت. البته به برخی پزشکان هم حق میدهم، چون فکر میکنند اگر دارو ننویسند بیمار میگوید چیزی بلد نیست! این هم فرهنگ خیلی بدی است که بین بیماران جا افتاده، پزشک حتماً باید یک عالم دارو بنویسد؟ آخر چرا وقتی احتیاجی نیست؟ برای همین هم آنها به جای گوش دادن به بیمار فقط نسخه مینویسند. اما پزشک نمیداند چقدر گوش دادن به بیمار و جواب دادن به سؤالهایش مهم است.
مرد مشکل معده شدید دارد آنقدر که یک مدت نمیتوانست حتی یک قلپ آب را راحت بنوشد: «خلاصه اینکه به بهترین کلینیک گوارش تهران رفتم و دکتر هم برایم آندوسکوپی و کلونوسکوپی نوشت و گفت هم باید معده و هم رودههایت بررسی شوند، اینها چکاپهای پردردسر و پرهزینهای هم هستند اما من همه را انجام دادم. زمان دیدن آزمایشها رسید و دکتر با اکراه به چند سؤال من پاسخ داد. مشکلاتم جدی بود و انتظار داشتم پاسخ کاملی دربارهشان بشنوم، اما دکتر حتی سرش را بلند نمیکرد تا به من نگاه کند. چند دارو نوشت و گفت دوباره سال بعد برای تکرار آزمایشها مراجعه کن. نتیجه چه شد؟ همه پرونده پزشکیام را گرفتم و پیش دکتر دیگری رفتم، دکتری که با حوصله بود و برایم دقیقاً توضیح داد که چه مشکلی دارم و باید چه کارهایی انجام بدهم.آدم انتظار دارد دکترش کمی به او توجه کند؛ بویژه وقتی آن دکتر فوقتخصص است.»
البته خیلی از پزشکها هم با دقت و وسواس زیاد به همه سؤالات بیمارشان پاسخ میدهند و این پزشکان اغلب محبوب بیمارانشان هم هستند. مثل زنی که پیش متخصص زنان و زایمان میرود و از او بسیار راضی است: «خانم دکتر هر ویزیتش بیست دقیقه یا شاید بیشتر طول میکشد، شاید آدم توی مطبش کلافه شود اما دست خالی از مطب بیرون نمیروی. چون جواب همه سؤالاتت را گرفتهای. گاهی آنقدر برای من موضوعات را خوب توضیح میدهد که میمانم او این همه حوصله و صبر را از کجا میآورد. معمولاً پزشکان این طوری، پزشکان امن و خوبی هستند و بدون قضاوت با بیمارشان حرف میزنند.»
چندی پیش در شبکههای اجتماعی هم کمپینی با عنوان #پزشک _امن درست شد و هرکس خاطرات شخصیاش را از پزشکش تعریف کرد؛ از پزشکانی که بیمار را قضاوت کردهاند تا پزشکانی که به حرف بیمار گوش ندادهاند و حتی پزشکان ناامنی که حرفهای بیمار را در شبکههای اجتماعی منتشر کردهاند. بله پزشکانی که با دست انداختن بیمار و شرح حالش به نوعی حریم شخصی او را هم نقض کردهاند. بیمارانی که نزد پزشک، روانپزشک یا هر طبیب دیگری رفتهاند و بعد شرح ویزیت و ماجرای زندگیشان را در شبکههای اجتماعی خواندهاند. در دوره کرونا این موضوع خیلی رواج پیدا کرد. پزشکانی که درباره بیمارانشان مینوشتند. حالا آیا این رفتارها با اخلاق پزشکی همخوانی دارد؟
یاسر مدت طولانی است که با بیماری سرطان مادرش درگیر است و به قول خودش یک پایش خانه است و یک پای دیگرش دکتر و بیمارستان: «مادرم یک سال و نیم درگیر سرطان سینه است و ما هربار به پزشک متخصص او که اتفاقاً خیلی هم مجرب است مراجعه میکنیم، متأسفانه هیچ پاسخ درستی به سؤالات ما نمیدهد. خیلی اوقات حتی بیمار را معاینه هم نمیکند و براساس شرححالی که خود بیمار میدهد، دارو تجویز میکند. درحالی که در سرطان که بیمار درگیر شیمیدرمانی است، خیلی مهم است که سونوگرافی و آزمایشها دقیق بررسی شود و براساس آنها به سؤالات بیمار پاسخ داده شود. اما چون پزشکهای متخصص و مجرب این روزها سرشان خیلی شلوغ است، اغلب حوصله جواب دادن به بیمار را ندارند.گاهی اوقات پزشک سرش را بلند نمیکند تا نگاهی به بیمار بیندازد. ما هربار به دکتر مراجعه میکنیم بعدش با کلی سؤال و ابهام به خانه برمیگردیم. برای همین خیلی اوقات بیماران توی اتاق انتظار درباره شرایط یکدیگر بحث میکنند چون میدانند اطلاعات مناسب را از پزشک کسب نمیکنند و سعی میکنند از تجربههای یکدیگر استفاده کنند، یا سراغ اینترنت و گوگل میروند؛ کاری که دائم مادرم انجام میدهد و این کار ابهاماتش را بیشتر میکند. مثلاً میخواهد بداند بعد از پرتودرمانی باید جراحی بکند یا نه؟ سؤالی که پزشک به آنها جواب واضح نمیدهد و توی اینترنت که جستوجو میکند نوشتهاند، عمل لازم است. یعنی بیمار اینطوری دنبال اطلاعات غلط و غیرعلمی میرود. از طرفی تو به پزشک حق میدهی که نتواند جواب همه بیمارانش را بدهد، چون سرش خیلی شلوغ است از آن طرف هم وقتی میبینی آن پزشک آنقدر وقت دارد که در فضای مجازی فعال باشد و درباره بیمارانش بنویسد، متعجب میشوی. بیماران مبتلا به سرطان واقعاً نیاز دارند با پزشکشان صحبت کنند؛ بیمارانی که با مرگ دست و پنجه نرم میکنند و حتی یک جمله پزشک هم میتواند برایشان امیدوارکننده یا ناامیدکننده باشد.»
قاعدتاً خیلی از پزشکان هم به حرفهای بیمارشان خیلی خوب گوش میدهند و رازدارش هستند، اما به هرحال برای خیلیهایمان هم پیش آمده که پیش پزشکی رفتهایم که اصلاً حال و حوصله حرف شنیدن ندارد، از قدیم ندیم گفتهاند طبیب محرم و رازدار ماست. پس حتماً وقتی طبیب رازدار ماست باید اول از همه حرفهای بیمارش را گوش بدهد. شاید بگویید، پزشکان هم حق دارند و کارشان سخت است و روزانه با کلی بیمار سروکار دارند، اما اینجا حق و حقوق بیمار چه میشود؟ به قول یک پزشک شاید اگر این مسائل در دانشکدههای پزشکی و پیراپزشکی آموزش داده شود خیلی از پزشکان اهمیت آن را بهتر متوجه بشوند. هرچند متأسفانه آموزش و بحث در اینباره معمولاً بسیار اندک است.
انتهای پیام
نظرات