برآورده کردن توقعات، انتظارات و نیازهای ضروری و غیرضروری فرزندان همیشه به عنوان یک دغدغه برای والدین بوده و هست، قطعا باتوجه به افزایش مشکلات اقتصادی، تغییرات فرهنگی در جامعه، تبلیغات گسترده و در نتیجه مقایسه کردن که در جامعه امروز بیشتر از گذشته به چشم می خورد، با اینکه تعداد فرزندان نسبت به گذشته کمتر شده است اما فراهم کردن نیاز فرزندان برای والدین روز به روز سخت تر می شود.
متقاعد کردن فرزند برای عدم خرید غیر ضروری و قانع بودن آنها به داشته های موجود خانواده، یکی از چالش های بزرگی است که اگر بدون آگاهی و با رفتارهای پرخاشگرانه و ناآگاهانه بروز داده شود، می تواند این چالش را به یک مشکل بزرگ در خانواده تبدیل کند و چه بسا رفتارهای بعدی فرزندان شدیدتر و یا حتی از روی لجبازی باشد، مصداق های این چالش و رفتارها را در برخورد با اطرافیان و در زندگی خود بارها و بارها دیدهایم و شاهد آن هستیم.
نفیسه مادری که یک دختر دارد، میگوید: دخترم ۳ هفته بود که داشت امتحان می داد؛ حسابی خسته و کلافه بود. روز آخر امتحانات پیش من آمد و گفت: مامان ۶ تا از دوستانم قرار است با هم امروز به پاساژ بروند. آنجا هم وسایل بازی هست هم کافی شاپ دارد. می شود ما هم برویم؟ آنها هم با مادرهایشان می آیند. با اینکه خیلی کار داشتم، گفتم باشد می رویم. آنجا که رفتیم، اول برای هر کدام از بچه ها کارت بازی شارژ کردیم. بعد رفتیم کافی شاپ. سپس در هنگام بازگشت، بچه ها چشمشان به مغازه ای افتاد که وسایل زینتی و کلی خرت و پرت داشت.
یکی یکی رفتند داخل مغازه و بعد برگشتند و کارت بانکی مادرها را گرفتند و چیزهایی خریدند. دخترم خریدی نکرد. گفتم چیزی نمی خواستی؟ گفت نه ولی یک روز با هم به خرید برویم. من که تازه حقوق گرفته بودم، گفتم: فردا می رویم؛ آخر از پارسال که لباس عید خریده بود، دیگر خرید نرفته بودیم.
روز بعد به خرید رفتیم. دخترم در یکی از همان مغازه های اول یک ست بلوز و شلوار ضخیم، به اصطلاح خودشان هودی و شلوار شبیه چیزهایی که دوستانش می پوشند، دید و گفت همین را می خواهم. به قیمت نگاه کردم. هودی، ۶۰۰هزارتومان و شلوار ۴۷۰ هزار تومان. جمعا دو تکه اش یک میلیون و ۷۰هزار تومان. به دخترم گفتم: به جنس این لباس دقت کن. جنس خوبی ندارد؛ از آن گذشته آستین لباس کج دوخته شده است.
تو بیشتر از طرح خرگوشی آن خوشت آمده است ولی در خرید نباید فقط ظاهر یا رنگ حواست را پرت کند. تازه قیمتش هم خیلی بالاست؛ از آن مهم تر اینکه اگر این را بخری، هیچ خرید دیگری نمی توانی بکنی و باید برگردیم. اولش قیافه اش در هم رفت و کمی غر و لند کرد ولی خلاصه متقاعدش کردم که باید خرید اقتصادی و با کیفیت بکند.
خلاصه اینکه با همان مبلغ یک کاپشن، یک بلوز و شلوار بافتنی، یک شال و کلاه و چند گلسر برایش خریدیم. دخترم خیلی از خریدهایش راضی بود ولی در موقع برگشت، گفت: مامان من باید یک شغلی پیدا کنم که درآمد خیلی بالایی داشته باشد تا بتوانم هرچه می خواهم برای خودم بخرم!
لیلا می گوید: ما هم به طور مداوم گرفتار چنین مشکلاتی هستیم. بالاخره همه خانواده ها در یک سطح اقتصادی نیستند. ما با اینکه در قشر متوسط جامعه هستیم، گاهی کم می آوریم و از عهده بعضی هزینه ها بر نمی آییم.
حمیده می گوید: آخر چقدر به بچه هایمان بگوییم این گران است و آن را احتیاج نداری؟ بالاخره بچه ها همسن و سال های خود را می بینند و غصه می خورند. یک سینما یا یک کافی شاپ که ببریمشان کلی هزینه دارد.
هزینه ها خیلی بالا رفته و قدرت خرید خانواده ها پایین آمده است. من و همسرم گاهی به این نتیجه می رسیم که برای فرزندانمان برنامه ای بریزیم که کمتر بیرون از مدرسه با دوستان خود معاشرت داشته باشند؛ چون با هر رفت و آمدی کلی ماجرا خواهیم داشت.
در همین رابطه دکتر پریسا ارجمندی در گفت و گو با ایسنا، عنوان کرد: فرزندپروری مقوله پراهمیتی است که به طور مداوم باید در والدین تقویت شود. در این داستان اولین نکته مهم این است که رفتارهای مادر بسیار آگاهانه و هوشمندانه است. به این شکل که ما می بینیم مادر با این که بسیار پرمشغله است، در میان فشارهای کاری به احساس و نیاز فرزند خود اهمیت می دهد و وقتی را خالی می کند و به فرزند اختصاص می دهد تا دخترش بعد از چند ماه آموزش فرساینده آنلاین و یک دوره طولانی امتحان خسته کننده، از فرصت پیش آمده استفاده کند و به همراه دوستانش با همراهی مادران به خرید و تفریح بروند.
وی افزود: خرید نکردن دختر هم درک بالای او را از شرایط نشان می دهد و معلوم است که خوب تربیت شده و به همین سبب هم دست نگه داشته که بداند چقدر می تواند خرید کند. دومین رفتار هوشمندانه مادر، این است که فردا با دخترش به خرید می رود؛ هم به او نشان می دهد که قدردان رفتار ارزشمند و طبع بلند اوست و هم به وی آموزش خرید اقتصادی و با کیفیت و رضایتمندانه می دهد.
ارجمندی تصریح کرد: روشن است که درآمد همه خانواده ها در یک سطح نیست و در همه جوامع اختلاف سطح طبقاتی وجود دارد. از این رو والدین باید با آموزش دادن و منطقی صحبت کردن با نوجوانان آنها را آگاه کنیم. به این شکل آنها خیلی خوب می توانند شرایط را درک کنند و با شما همراه شوند.
وی گفت: مهارت های مختلف از جمله مهارت مالی را به نوجوان خود آموزش بدهید. بچه ها را باید به این پذیرش رساند که خانواده ها در سطوح متفاوت مالی هستند و هرکسی باید با رضایت در سطح خودش زندگی کند و به بهترین شکل از منابع محدود مالی خود بهره بگیرد و خرید اقتصادی و با کیفیت کند.
گرفتار اثر هاله ای نشویم
این روانشناس بیا کرد: نکته دیگری که مادر در این داستان در هنگام خرید به فرزندش آموزش داد، درباره لباس زیبایی بود که کیفیت دوخت و جنس نداشت. این نکته مربوط به پدیده ای می شود به نام «اثر هاله ای».
وی ادامه داد: اثر هالهای بدین معناست که ما به شکل ناخواسته در بررسی پدیده ها، با اثر پذیرفتن از یک ویژگی از چیزی، شخصی یا ایده ای و تفکری، یا فقط دیدن یک بعد برجسته از ابعاد مسالهای، ارزیابی منطقی و عقلانی ابعاد و زوایای دیگر را از خاطر می بریم و قضاوت و نتیجه گیری خود را بر آن یک ویژگی خوشایند یا ناخوشایند برجسته اولیه که ذهن ما را درگیر خود کرده است، معطوف می کنیم.
وی عنوان کرد: در واقع یک ویژگی برجسته ما را به تله می اندازد و به اعتبار آن یک مشخصه مثبت، همه منفی ها را در ذهن خود فیلتر می کنیم؛ یا یک ویژگی منفی، که در وهله نخست ما را دلزده می کند، سبب می شود ما سایر نقاط مثبت را مشاهده نکنیم. مادر در اینجا با گوشزد این نکته نیز فرزندش را آگاه می کند.
پاداشهای معنوی را جایگزین مادیات کنیم
این روانشناس توضیح داد: لیلا از دوری فرزندان از هم می گوید که چشم و همچشمی ها را کاهش دهد ولی این وضعیت پایدار نیست و مسائل را باید با مهارت و اندیشه حل کرد، در واقع برخی از والدین با مشاهده سبک زندگی خانوادههایی که از نظر اقتصادی در شرایط مرفه تری هستند، در برابر فرزند خود شرمنده می شوند و به قول معروف کم می آورند و فکر می کنند باید هرچه دوستان فرزندانشان دارند و فرزندانشان با حسرت درباره آنها صحبت می کنند، برای فرزند خود تهیه کنند؛ حال آن که فرزندان ما باید با این واقعیت رو برو شوند و به پذیرش برسند که انسان ها محدودند؛ همه ما قرار نیست همه چیز را با هم داشته باشیم.
ارجمندی تاکید کرد: برخی آدم ها پول بیشتر دارند ولی از روابط عاطفی و خانواده گرمی برخوردار نیستند؛ برخی خانواده دارند ولی سلامتی ندارند و برخی استعداد و هوش بیشتر نسبت به دیگران دارند. روشن است که همه ما دوست داریم بهترین چیزها را داشته باشیم؛ ولی هریک از ما محدودیت های خود را داریم و باید برای داشته هایمان شکرگزار خوشحال باشیم نه اینکه مدام به خاطر نداشته هایمان غمگین و ناخوشنود گردیم و زندگی را به خود و دیگران تلخ کنیم.
این روانشناس کودک و نوجوان عنوان کرد: بی تردید مسائل مادی برای همه ما به ویژه در سنین نوجوانی و جوانی دارای اهمیت است ولی فراموش نکنیم که پاداشهای معنوی به جای پاداش های مادی بسیار برای بچه ها اثرگذارتر خواهد بود.
ارجمندی گفت: همه ما می دانیم که در شرایط کنونی فشارهای اقتصادی زیادی بر خانواده ها وارد می شود ولی موضوع دیگری هم هست و اینکه ما برای خوش گذراندن، الزاما لازم نیست پول زیادی خرج کنیم و هزینه های بسیار بتراشیم و نیاز خود و فرزندانمان را به با هم بودن و زندگی اجتماعی نادیده بگیریم. پس واکنش حمیده و همسرش هم منطقی به نظر نمی رسد؛ چرا که در بسیاری از مواقع یک پارک رفتن ساده، یک طبیعتگردی کم هزینه اما با شور و حال و خوشگذراندن های با کیفیت برای اینکه حال ما را خوش کند، کفایت می کند.
وی گفت: البته هر از گاهی هم می شود با مدیریت مالی بچه ها را به سینما و کافی شاپ برد. آن هم در مکانهایی که قیمت هایش به صرفه است؛ در واقع باید حواسمان باشد که فشارهای اقتصادی سبب نشود که فرزندانمان از معاشرت و زندگی اجتماعی فاصله بگیرند؛ چرا که این ارتباطات در رشد و شکوفایی شخصیت فرزندان ما بسیار اثرگذار است و نبود آن، آسیبهای جدی در پی دارد.
به فرزندانمان هدفگذاری و تلاش را بیاموزیم
ارجمندی در پایان تصریح کرد: والدین باید شرایط را به گونهای پیش ببرند که فرزندان احساس نداری و فقر و بدبختی نکنند؛ یعنی در حضور فرزندان کمتر از مشکلات اقتصادی و قسط و قرض بگوییم که فرزندان ما سرخورده نشوند و در کنار این موضوع به آنها بیاموزیم که همه ما برای رسیدن به خواسته هایمان باید هدف و برنامه ریزی داشته باشیم و با تمام وجود تلاش کنیم تا آینده مان مرفه تر از امروزمان باشد.
انتهای پیام
نظرات