فاطمه سلیمانی در گفتوگو با ایسنا در خصوص اینکه نیما یوشیج چه تحولاتی را در خلق شعر نو به وجود آورده است، اظهار کرد: کتابهای درسی نیما یوشیج را به عنوان پدر شعر نو فارسی معرفی میکنند و این صرفا ادعا نیست. در واقع نیما بهتر و کاملتر از دیگران توانست به فرم نهایی شعر آزاد نیز دست یابد. تحولاتی که یوشیج در حوزه فرم بیرونی و درونی شعر به کار گرفت، حرکتی تدریجی بود و طبق یک پیشنویس و تئوری محکم نیز پیش رفت.
وی با بیان اینکه «ققنوس» نیما یوشیج انعکاس تحولات نهایی شعر نیما و تئوری آن است، اضافه کرد: این امر هوش تاریخی نیمایوشیج را میرساند، زیرا به یکباره سعی نکرد طرح سنتشکنانه ارائه کند و گام به گام در آثارش از شعرهای سنتی به نیمه سنتی و در نهایت به فرم نهایی شعر آزاد رسید. تحولاتی که نیما در ساختار دیداری، موسیقایی و روایی شعر متصور شده بود، در همین دفتر به ثمر نشسته است.
این شاعر بیان کرد: تحولاتی که در دوره مشروطه و در اروپا شکل گرفته بود باعث شد نیما یوشیج، تقی رفعت و دیگران خلائی را در حوزه شعر فارسی احساس کنند. اینکه شعر باید از چهارچوبهای تعریف شده رها شود و شاعران بیشتر و بیشتر از ظرفیتهای زبانی برای بروز شعر و ارائه جهانبینی خود استفاده کنند که این روش در واقع استفاده بهینه از قابلیتهای زبان و نزدیک شدن شعر به طبیعت زبان، دنیای عینی و اشیا است.
وی با بیان اینکه نزدیک شدن زبان شعر به طبیعت زبان همان موردی است که هنر شاعر را به مخاطب عرضه میکند، عنوان کرد: تلاش این دست از شاعران این بود که از قافیه، وزن و تمهیدات دیگر شعر کلاسیک و در کل چارچوب تعریف شده رها شوند و در کلیت به مدد خود زبان به یک کلیت فرمی برای ارائه شعر برسند.
سلیمانی تصریح کرد: پس از نیما یوشیج شاعران دیگری مانند احمد شاملو، فروغ فرخزاد و دیگران خصوصا در حوزه شعر سپید توانستند به صورت کاملتری تئوری نیما را به سرانجام برسانند و شعر را به مدد خود زبان و قابلیتهای وجودی خود زبان به مخاطب عرضه کنند.
وی در خصوص وضعیت جریان شعر نو در ایران خاطرنشان کرد: در دهه ۷۰ و ۸۰ شاهد جریانهای مهم شعری در ایران بودیم. برخی از آنها به جهت ضعف در تئوری و مانیفست به ثبات نرسیدند اما تاثیر زیادی در فرآیند تحول شعر امروز ایران داشتند.
این شاعر تصریح کرد: در دهه ۸۰ نیز فعالیت جدی شاعران پرکار دهه ۷۰ تاثیر زیادی در کیفیت بخشی از آثار جهانبینی و رویکرد شاعران جوان داشت. اما متاسفانه در دهه ۹۰ هنوز به هیچ ثباتی نرسیدهایم، شاید نیاز به زمان است و برای گفتوگو در خصوص ضعف و قوت شعر بعد از دهه ۸۰ به نظر میرسد واقعیت تلخ ادبیات امروز ایران بحران جهاننگری شاعرانه است و به نظر میرسد مجموعهای از مسائل فرهنگی، تاریخی، سیاسی و ... از عوامل مهم این بحران هستند.
انتهای پیام
نظرات