خبر سنگین بود و بهتآور، خبری که به تلخترین خبر روز جمعه ایرانیها تبدیل شد و بغض راه گلوی هزاران ایرانی را بست و تبدیل شد به گلوله گلوله اشک که از چشمها روان میشد. آری تمام اخبار، خبر از شهادت سردار دلها به دست روسیاهان همیشگی تاریخ میداد.
در همان لحظه اعلام خبر گویا همه به دنبال یک هدف مشترک بودند و در لابهلای همه اخباری که بر روی خروجی خبرگزاریها بود و یا به صورت زیرنویس از تلویزیون پخش میشد به دنبال یک چیز بودند و آن تکذیب خبر بود. شاید برای اولینبار بود که میلیونها ایرانی آرزو داشتند آن چیزی که میشنوند و میبینند، واقعیت نداشته باشد.
بامداد روز جمعه سیزدهم دیماه سال ۹۸ بود که پهپادهای آمریکایی، خودروی حامل سردار سلیمانی و ابومهدی مهندس را هدف قرار داده و وی و جمعی از همراهانشان را به شهادت رساندند. پس از انتشار خبر این اتفاق، مردم ایران از پیر گرفته تا جوان و نوجوان که عزیز خود را از دست داده بودند، در همان ساعات اولیه با هر وسیلهای که در دست داشتند، حس خود را نسبت به شهادت وی ابراز میکردند.
حسابهای کاربری مختلف در شبکههای مجازی از توئیتر گرفته تا تلگرام و اینستاگرام و شبکههای داخلی مزین به عکس و نام زیبای حاج قاسم شد. مردم از درب خانهها تا ادارات و حتی شیشههای خودروی خود، عکس شهید قاسم سلیمانی را به اشتراک میگذاشتند و هر یک به نوعی ارادت خود را به این سردار باوفا ثابت میکردند.
روزی که سردار رشید اسلام به آرزوی دیرینهاش رسید و ملت ایران را برای همیشه داغدار کرد، گویا جهانیان تازه فهمیدند که او تا چه اندازه در دل مردمشان جا دارد. سرداری که چشم و چراغ یک ملت بود، سرداری که هنوز هم دشمنان حتی از عکس روی دیوار او نیز واهمه دارند.
دشمنی که آن سوی مرزها حاج قاسم را از ما گرفت نمیدانست این فرمانده دلها چه سربازان باوفایی در گوشه گوشه جهان دارد. فرماندهانی که هر یک به تنهایی کابوس دشمنان هستند تا جایی که امروز شاهد این هستیم که انسانهای آزادیخواه جهان با تاسی به مکتب حاج قاسم بر علیه ظلم و جور به پا خواستهاند و خواب را از چشم دشمنان اسلام ربودهاند مانند آنچه امروز در سوریه، یمن، لبنان و فلسطین شاهد آن هستیم.
۱۳ دی سال ۹۸ مردی از میان ما رفت که قطعا جای خالیاش را نمیتوان پر کرد. مردی که زخم رفتنش برای یک ملت هرگز کهنه نمیشود. مردی که تنها یک فرمانده جنگی نبود بلکه پدری دلسوز برای یتیمان، یاری صمیمی برای فقرا، مرهمی بر آلام سیل و زلزلهزدگان و سربازی باوفا برای ولایت بود.
هر چند سردار رشید اسلام برای همیشه بار سفر از این کره خاکی بست اما جهانیان و به ویژه استکبار جهانی باید بداند که رفتن او انتهای مسیر مبارزه با ظلم و بیداد نیست. جبهه مقاومت رهروان زیادی به خود دیده. هزاران ققنوس در این مسیر سوختهاند اما از خاکستر آنان ققنوسهای جدیو متولد شدهاند. این راه خالی نمیماند. حتی اگر دشمن بارها و بارها رهروان این مسیر را از ما بگیرد.
انتهای پیام
نظرات