چهار سال گذشت. ۱۴۶۰ روز بدون حاج قاسم. جوانی روستایی که در ۲۴ سالگی وارد جنگ تحمیلی و تا پایان عمرش میدان جهاد را ترک نکرد. خطرناکترین پدیده منطقه را ساقط و نام خود را در تاریخ ایران و اسلام ماندگار کرد.
به مناسبت فرارسیدن سالگرد شهادت سردار قاسم سلیمانی، یکی از یاران باوفای او دعوت خبرگزاری ایسنا را پذیرفت تا ما را بیشتر با ابعاد شخصیتی و تاثیرگذاری این شخصیت محبوب آشنا کند.
فرمانده لشکر عملیاتی ۱۹ فجر، مرد متواضعی است که میگوید مرا سردار صدا نکنید: "همان قنبری یا حاجی بگویید راحتترم."
از "ظهراب قنبری" درباره شهید قاسم سلیمانی پرسیدیم. درباره نقشآفرینیهای او در زمانها و مکانهای مختلف و نقشی در که در جبهه مقاومت ایفا کرد و نقش پررنگ و موثری که حتی پس از شهادتش نیز در منطقه آشکار است.
آنچه در ادامه میخوانید، مشروح صحبتهای سردار ظهراب قنبری، فرمانده لشگر ۱۹ سپاه فجر استان فارس درباره سردار شهید قاسم سلیمانی است.
*اولین دیدار
حاج قاسم را بهصورت فیزیکی و رو در رو، از سال ۶۱ شناختم. در هوای گرم تیرماه شلمچه، دیدیم یک نفر خیلی پرجنب و جوش در حال رفت و آمد و تلاش است. نامش را پرسیدیم، گفتند این آقای سلیمانی فرمانده تیپ ۴۱ ثارالله است.
ایشان فرمانده تیپ بود و ما یک نیروی عادی بودیم. این ابتدای شناخت عادی ما از ایشان بود. اما برای شناخت حاج قاسم، باید بازگشتی داشته باشیم به دوران دفاع مقدس.
*یارِ در دامان مادر
حضرت امام رحم الله علیه، وقتی که رهبری انقلاب را به عهده گرفتند، یا حتی قبل از آن وقتی طرح انقلاب اسلامی را آغاز میکرد، با مشت پُر حرکت کرد. ایشان همه اتفاقات تاریخ اسلام را، هر چیزی از منفی گرفته تا مثبت را منفی را کنار هم گذاشت. با چنین نگاهی وارد ماجرا شد که حتی احتمال قرار گرفتن در شعب ابیطالب را مد نظر قرار دهد. جنگهای پیامبر اسلام را، جنگهای حضرت امیرالمومنین(ع)، صلح امام حسن مجتبی(ع)، حرکت حضرت سیدالشهدا(ع) برای احیا و بقای اسلام، همه اینها را امام یکجا الگو و سرمشق قرار داد و انقلاب را کلید زد.
امام حسین(ع) وقتی میخواست از مکه حج واجب را ترک کند و برای جهاد بیاید، خیلی از خواص میخواستند ایشان نصیحت و منصرف کنند، اما ایشان فرمودند: "من برای بقای دین جدم حرکت میکنم." یعنی یک واجب را رها کرد و برای واجب دیگری حرکت کرد. در بین خواصی که آمدند، از بنی هاشم هم بودند که ایشان را از آن مسیر منصرف کنند. امام خمینی(ره) هم وقتی حرکت را برای انقلاب شروع کرد، خیلی از همترازهای ایشان از نظر سابقه تحصیلی در حوزه مرجعیت، خواستند او را از این حرکتی که انجام داده منصرف کنند. میگفتند شما نمیتوانید با رژیمی تا بن دندان مسلح، وارد مقابله شوید. اما امام (ره) فرمودند که من برای انجام تکلیف حرکت میکنم، در راستای همان چیزی که حضرت سیدالشدا (ع) فرموده بودند که من برای بقای دین جدم حرکت می کنم. حضرت امام (ره) هم اولین جملهاش در راستای تکلیف بود و بقیه آن را به خدا سپرد. ایشان فرمود: "یاران واقعی من در دامان مادرشان، یا در گهواره هستند." من میخواستم به همینجا برسم و مطلب اصلی را آغاز کنم.
*محصول دانشگاه انسانسازی
وقتی رسیدیم به انقلاب، همان طفلهایی که امام به آنها به عنوان یارانش اشاره کرده بود، آنهایی که متولد سالهای حدود ۳۵ تا ۴۵ بودند، وارد عمل شدند. انقلاب که پیروز شد، شرق و غرب دنیا همه بسیج شدند که انقلاب ما را خاموش کنند، اما با تدبیری که حضرت امام (ره) داشت، با آن مشت پری که داشت و چیزهایی که الگوی خودش قرار داده بود، وارد جنگ بزرگ دفاع مقدس شد. قصه حاج قاسم هم از همینجا شروع میشود.
از آن توطئههایی که چیده شد و اتفاقاتی که درون مرزهای ما رخ داد عبور میکنم. دشمنان، جنگ را بر ما تحمیل کردند. حضرت امام (ره) در همان سالهای آغازین جنگ فرمودند: "جبهههای جنگ ما، دانشگاه است. دانشگاه انسانسازی است." حالا چرا امام (ره) آنموقع این مطلب را فرمودند؟ جنگی که مثل باران، بمب و خمپاره و شیمیایی بر سرتان فرود میآید، وجب به وجب آن هزار و چند صد کیلومترِ مرزی که با ارتش بعث عراق داشتیم، باران گلوله بود. اما امام (ره) در چنان شرایطی میفرماید جبهههای جنگ ما دانشگاه انسانسازی است. این یعنی چه؟ امام آن موقع کجا را و چه کسانی را میدید که این را میگفت؟ رهبر معظم انقلاب هم بعد از آن فرمودند: "دفاع مقدس ما گنجینه عظیمی است که سالها میتوانیم برای اداره کشور از آن بهرهبرداری کنیم." یکی از آن خروجیهای دانشگاه دفاع مقدس و آن گنجینههای عظیم، حاج قاسم سلیمانی عزیز بود. البته بحث امروز، بحث حاج قاسم است وگرنه خیلی از شهدا هستند که تحصیل کرده همان دانشگاه انسانسازی بودند.
*تلفیق بصیرت و موقعیت شناسی
شهید قاسم سلیمانی با دیپلم سپاه وارد جنگ میشود و با شایستگیهایی که نشان میدهد، فرماندهی ردههای میانی سپاه را در دفاع مقدس به عهده میگیرد، سپس در مکتب رهبر معظم، فرماندهی نیروی قدس را عهدهدار میشود و در نهایت به جایی میرسد که خودش صاحب مکتب میشود. چرا؟ چون ایشان یکی از خروجیهای ناب دانشگاه انسانسازی دفاع مقدس ماست. خیلی ها بودند که دانشگاه کلاسیکی رفته بودند، درس خوانده بودند، در مقاطع مختلف تحصیل کرده بودند، اما حاج قاسم هر چه داشت را از دفاع مقدس گرفته بود. کلام خودش است که میگفت من هر چه دارم از دفاع مقدس است، هرچه از دفاع مقدس دارم از کربلای پنج و شلمچه است، هرچه از کربلای پنج و شلمچه دارم از کانال ماهی است و چیزهایی که از مادرم گرفتم(اشاره به حادثه کانال ماهی و استمداد طلبیدن از حضرت زهرا(س) که حاج قاسم میگوید؛ من محبت و توجه ایشان را در قلب کانال ماهی دیدم). این خیلی مطلب مهمی است. حاج قاسم به خاطر بصیر و موقعیت شناس بود. عملش به موقع بود. نه جلو میزد، نه عقب میافتاد. این چیزها بود که باعث شد حاج قاسم در این سطوح قرار بگیرد و به چنین جایگاه والایی برسد.
*آغاز فرماندهی سپاه قدس
در جای دیگری، امام (ره) فرمودند که راه قدس از کربلا میگذرد. امام به پشتوانه همین سربازان و گنجینهها است که این مطلب را در سال ۶۱ میفرماید. زمانی که ما اصلا تصور نمیکردیم حتی بتوانیم زمینهایی که توسط دشمن تصرف شده را پس بگیریم! امام (ره) در آن شرایط سخت، نگاهش به کجا بود. از طرف دیگر، صهیونیستها میگفتند ما از نیل میآییم تا فرات. منظورشان همین خرمشهر ما بود. امام (ره) در جواب آنها بود که گفت راه قدس از کربلا میگذرد. حالا مقام معظم رهبری چگونه عمل میکنند. بعد از دفاع مقدس که دشمنان ره به جایی نمیبرند، وارد عملیاتهای دیگری میشوند. میدانید که آیندهنگری دشمنان ما هم خیلی خوب است. همانطور که حضرت آقا فرمودند، از این نظر باید تحسینشان کرد. اما رهبر انقلاب هم وارد عمل شدند و روی جغرافیا و تاریخ انقضای رژیم صهیونیستی فکر کردند و در همین راستا، سربازی از دانشگاه انسانسازی حضرت امام (ره) را به فرماندهی نیروی قدس برگزیدند.
دشمنان که در جنگ هشت سالهای که به ما تحمیل شد نتوانستند کاری کنند، کارهای دیگری هم کردند و راهی از پیش نبردند، و بالاخره فکر کردند و با خود گفتند: "این رژیم صهیونیستی که در این منطقه قرار گرفته تا بلاد اسلامی را به هم بریزد، تاریخ انقضایش نزدیک است، پس پروژه جدیدی به نام داعش را کلید بزنیم."
*مقابله با توطئه بزرگ امپریالیسم جهانی
این پروژه داعش هم برای یک روز و یک هفته و یک سال نبود. داعش قرار بود یک حکومتی پیچیده تر از صهیونیستها در قلب کشورهای اسلامی سازماندهی شود. خودشان اعتراف کردند، در مناظره انتخاباتی کلینتون و ترامپ، خودشان اقرار کردند که ما داعش را بنیانگذاری کردیم. ۷۵ سال پیش با ورود اسرائیل به منطقه این کار را آغاز کردند و به مرکز جهان اسلام که قبله اول مسلمین بود، این غده سرطانی را وارد کردند. زمانی که با تلاش مبازران منطقه، شیمی درمانی انجام شد و نزدیک بود که کارش تمام شود، سازماندهی داعش را آغاز کردند. برنامهریزی آنها این بود که برای دراز مدت، داعش را در منطقه نگه دارند. تمام فکر و ذکر دنیای غرب و امپریالیسم جهانی هم تامین سرمایه و منافع از این منطقه است و این که چه ملتهایی هم زیر دست و پا له شوند، برایشان اهمیتی ندارد.
*گام بزرگ برای بزرگترین وظیفه شیعیان
از این طرف اما حکیمی سکان انقلاب را در دست داشت که تفکراتش مثل حضرت امام (ره) و جد بزرگوارشان حضرت سیدالشهدا علیه اسلام بود. ایشان بهروز منطقه را کالبدشکافی کرده و بهصورت لحظهای رو منطقه اشراف دارند. ایشان تدبیر کردند و حاج قاسم عزیز را که از سال ۷۶ سکان نیروی قدس را عهده دار شده بود را وارد عمل کرد.
ما طبق احادیث و روایاتی که داریم، خیلی امیدواریم که این کارهایی که نیروی قدس انجام داده است، قالب لشکر امام زمان (عج) را تشکیل داده است. این یعنی بزرگترین کار شیعه، حتی بزرگتر از نابود کردن داعش و صهیونیسم. این کار را باید انجام داد.
باز هم باید برگردیم به همان فرمایش امام که دفاع مقدس، دانشگاه انسانسازی است و فرمایش حضرت آقا که دفاع مقدس را گنجینه عظیمی عنوان کردند که اگر مدیران و مسئولان بهره برداری کنند، سالهای سال میتوانند کشور را با آن ظرفیتهای بزرگ اداره کنند. به خاطر اهمیت موضوع، من همچنان میخواهم روی دفاع مقدس تمرکز کنم. حاج قاسم هم میگفت: "ما هر چه داریم از دفاع مقدسمان است و هر چه از دفاع مقدسمان داریم از مادرمان حضرت زهرا (س) است."
*هدف مقدس
چند مبحث همواره مورد تاکید رهبر معظم انقلاب بوده و هست. مثلا برای جوانان روی سه مساله "تحصیل، تهذیب و ورزش" تاکید می کنند یا برای نیروهای مسلح "ایمان، انضباط و آموزش" را گوشزد میکنند. حاج قاسم تمام این مولفهها را با هم داشت. این که میگویم به نقطه و مقام والایی میرسد، به این دلیل است. ایشان بصیر، موقعیت شناس و عملگرا بود. تمام نگاهش مبتنی بر نگاه رهبر بود، تمام حرکتش آن چیزی بود که فرمانده از او خواسته بود، وقتی اینگونه عمل شود و هدف هم هدف مقدسی باشد، خداوند هم به آن خیر و برکت میدهد.
*خنثی کننده تمام توطئهها
دشمن داعش را برنامهریزی کرده بود تا بتواند خللی در برنامههای نظام اسلامی ایجاد کنند. همانطور که در حرکت ائمه اطهار (ع)، تاخیری نزدیک به ۱۴۰۰ سال را شاهد بودیم. خب تدبیر حضرت آقا و انتخاب حاج قاسم به عنوان فرمانده نیروی قدس، بسیار هوشمندانه بود. کسی که افراد نیروی قدس را با داشتههای خودشان تقویت و روی پای خودشان استوارشان کرد. یعنی آموزش، مدیریت و رهبری که حاج قاسم در بعد سازماندهی، سیاسی و نظامی ایفا کرد، نقشی نه کمنظیر، که بینظیر بود. ایشان تمام ترفندهای دشمن را خنثی کرد.
به وجود آمدن داعش، واقعا اقدام پیچیدهای بود و منقرض کردن آن، کاری نبود که به راحتی انجام شود. در بحث مسائل سیاسی هم حاج قاسم در همسو و هماهنگ کردن کشورها و ملل مختلف علیه داعش نقش بسزایی داشت. نقش راهبردی داشت. اینها همهاش برمیگردد به همان روحیه مطیع بودن و ولایتیار بودن ایشان که خداوند هم به کارشان خیر و برکت میداد. قاسم سلیمانی به جایی رسید که در بُعد علوم نظامی، هر ترفندی که تمام ژنرالهای دنیا میریختند را از بین میبرد. اینها چیزهایی است که بنده بهعینه مشاهده کردهام.
*سازماندهی فوقالعاده تشکلهای نظامی
مرور تاریخ جغرافیای منطقه این را به ما میگوید که دشمن چه ترفندهایی داشت و حاج قاسم چطوری آنها را خنثی کرد. تمام افکار صهیونیستی و استکبار جهانی و کشورهای غربی تماما بسیج شدند که امنیت منطقه به هر شکلی به هم بریزند. در این زمینه، اولین کار حاج قاسم که در بعد نظامی سرآمد است، سازماندهی برادران افغانستانی به خصوص شیعیان این کشور را در قالب فاطمیون بود. برادران شیعه پاکستانی را در قالب زینبیون سازماندهی کرد و برادران علوی سوریه و مردم این کشور از اهل تسنن و تشیع را علیه داعش بسیج کرد. گل سرسبد این کار هم تشکیل حشد الشعبی بود. سازماندهی این کارها، فکری بالاتر از یک انسان معمولی است که اینطور مطالعه کند و ضمن خنثی کردن حرکت دشمن، اینچنین سازماندهیهای بزرگی را هم انجام دهد.
حاج قاسم حزب الله لبنان رابه جایی رساند که الان پهلوی شرقی مدیترانه در اختیار این حزب است. تفکر نظامی سردار سلیمانی بود که اینها را به اوج رساند.
*نقش تفکر حاج قاسم در جبهه مقاومت
در بحث طوفان الاقصی، این خود برادران عزیزمان در غزه بودند که فعل خواستن را صرف کردند و از این نظر کارشان بیست بود. اما میدانیم که الگوی آنها چه کسی بود. آنها تفکرات حاج قاسم را پیاده کردند و روی پای خودشان ایستادند. انصارالله یمن هم که هشت سال جلو قدرت دنیا ایستاده است، حاصل تجربهای است که حاج قاسم به آنها انتقال داده است. ما به اینها کمک فیزیکی و نظامی نکردهایم اما تفکر حاج قاسم در کار آنها مشهود است. فعل خواستند را هم صرف کردند و الحمدلله به نتایج مطلوبی رسیدند.
اسلام یک قانونی دارد که هر جا ملتی مظلوم واقع شود، باید به آن ملت کمک شود. لسانی، مادی یا به هر شکل فرهنگی، اجتماعی و میدانی. برای ما مشخص است که باید کمک کنیم. دشمن هر سنگ اندازی که کرد نتوانست با انقلاب ما مقابله کند. تفکرات امام (ره) و عمل سربازان امام (ره) باعث دگرگونی منطقه شد. در بُعد نظامی، سازماندهی عظیمی که در گذشته انجام شد، زمینهساز اتفاقاتی شد که اخیرا شاهد آن بودیم. نه اینکه حتما خودمان وارد عمل شده باشیم. هر چند حضرت آقا فرموندهاند هر کسی با صهیونیست در افتد، ما کمکش میکنیم. این مصوبه انقلاب اسلامی ماست اما که امروز دارند انجام میدهند و چیزی مثل طوفانالاقصی، صفر تا صدش را خودشان انجام داده و میدهند. البته که از انقلاب ما الگوبرداری کردهاند. از دفاع مقدس ما و از جبهه مقاومت الگو گرفتهاند، اما تمام برنامههایشان، سلاح و مهماتشان، چگونگی رزمشان را تمام و کمال، خودشان تهیه و برنامهریزی کردهاند.
*انقلابی که در چارچوب مرزها نمیگنجد
در بحث تحولات منطقه باید به این نکته اشاره کرد که صهیونیستها، به حق یا ناحق، ارتش چهارم جهان بودند. شاید هم از لحاظ روانی این را میخواستند القا کنند که ارتش بزرگی هستند. یک جنگ ساختگی یا زرگری ۶ روزه بین چند کشور قدرتمند عربی راهانداختند تا به خیال خودشان غولی را در منطقه بزرگ کنند، کشورهای اسلامی را سر جایشان بنشانند و خودشان راحت کارهایشان را انجام دهند. حساس ترین نقطه را هم گرفتند. بُعد عبادی و معنوی آن به جای خود، اما به لحاظ اقتصادی و جغرافیای سیاسی هم حساسترین نقطه را اشغال کردند، اما برخورد امامان انقلاب ما در مواجهه با این پدیده شوم چه بود؟ دشمن دوست نداشت انقلاب ایران به خارج از مرزها برود، اما جریان انقلاب اسلامی، اصولاً محدود به مرزهای کشورمان نیست. همان طور که ما نمیگوییم سپاه پاسداران جمهوری اسلامی و میگوییم "سپاه پاسداران انقلاب اسلامی" انقلاب اسلامی در چارچوب مرزها نمیگنجد.
*مثل یک بازیگر حرفهای
جبهه دفاع مقدس و جنگ ما باعث بیداری ملتهای مستضعف شده است. این را حضرت امام (ره) فرموده بودند. حاج قاسم آمد مثل یک بازیگر حرفهای نقشآفرینی کرد. ایشان تمام شعارهای انقلاب را بهصورت میدانی پیاده کرد. ما یک زمانی در جنگ، خودمان برای کمترین وسیله دفاعی واقعا مظلومانه دچار مشکل بودیم، اما سرافراز جنگیدیم. حالا هم ببینید چه جایگاهی در منطقه داریم. چه بخواهند و چه نخواهند، احاطه و اشراف ما به دریای مدیترانه غیرقابل انکار است. در تنگه هرمز خودمان که زمانی در تردد صادرات و نفت مشکل داشتیم، امروز در اختیار خودمان است و تفکر انقلاب اسلامی آنجا هم حاکم است.
*از ترس دور خودشان دیوار بتنی میکشند!
امام سال ۶۱ فرمودند راه قدس از کربلا میگذرد و حالا هم میبینیم که کربلا رفتن چقدر برای ما راحت شده است. ولی آن صهیونیستهایی که روزی شعار از نیل تا فرات میدادند، حالا از ترس دور خودشان دیوار بتنی میکشند! این چه تفکری بوده که اینها را درون خودشان حبس کرده است؟ همان کارهایی که حاج قاسم عزیز انجام داد. اقدامات، بصیرت و شجاعت ایشان طی ۴۴ سال، خودش به یک مکتب تبدیل شد. باعث به وجود آمدن تفکری در منطقه شد که امروز شاهد آن هستیم. رژیم صهیونیستی که میگفتند ارتش چهارم جهان است و فلان قدرت را دارد، دور خودش دیوار میکشد. بچههای غزه با شلوار سهخط و دمپایی لاانگشتی بلایی سر ارتش چهارم جهان آوردهاند که هرگز فراموش نخواهند کرد. رسوایی بالاتر از این؟ شکست از این بدتر؟
*پوتین تحت تاثیر بزرگمرد ایرانی
تفکر سیاسی حاج قاسم را هم باید مد نظر قرار دهیم. اخلاص این مرد بود که باعث شد خدا او را به چنین مرتبهای برساند که من نمیدانم به چه صورت به همه ابعاد آن بپردازم. در بُعد نظامی که همه دنیا را سر جایشان نشاند. نه اینکه بگوییم انسان خشنی بود، هرگز! ایشان معنی واقعی جمله "اشداءُ علی الکفّارِ رحماءُ بینَهم" بودند. حاج قاسم که مقام رسمی بینالمللی نداشت. اما پوتین به عنوان رئیس جمهور کشوری که خود را ابرقدرت و قطب نظامی دنیا میداند، در دیدار با این شخصیت بزرگ کشورمان به اندازه دیدار دو رئیس جمهور همتراز، ارزش قائل میشود. این عظمت حاجقاسم است که کسی مثل پوتین را تحت تاثیر قرار داده است. اخلاص حاج قاسم است که از لحاظ سیاسی هم او را با چنین مرتبهای میرساند.
*مخلص و متواضع
از لحاظ اجتماعی هم ایشان تواضع و اخلاصی مثال زدنی داشت. من در سفرهای زیادی همراه ایشان بودم. نمیگذاشت حائلی بین خودش و مردم ایجاد شود و اگر کسی میخواست چنین کاری انجام دهد، بهشدت برخورد میکرد.
حاج قاسم احتیاجی هم به معروف شدن نداشت که بگوییم خدای نکرده برای خودنمایی چنین کاری میکرده است. او قلبا ناراحت میشد و تذکر میداد که در اجتماع بین من و مردم فاصله نیاندازید.
*مکتبی که میتوان تدریس کرد
چرا میگوییم مکتب حاج قاسم؟ صاحب مکتب به کسی میگویند که ایده و روشهایش را بشود تدریس کرد. حاج قاسم که خود محصول دانشگاه انسانسازی جبهه بود، حالا کسی است که میشود ایدههایش را در دانشگاهها تدریس کرد. داعش چیز کمی نبود که به این سرعت و به راحتی نابود شود. برای تشکیل "جبهه النصره" از خشنترین جوانها با پیچیدهترین تفکرات استفاده کرده بودند.
افرادی را آمادگی جسمانی بالا از چچن آورده بودند. ارتش عجیبی را تشکیل داده بودند. اما اینکه با چه حریفی دست و پنجه نرم خواهند کرد را پیشبینی نکرده بودند. حاج قاسم را نمیشناختند، اما حاج قاسم خوب آنها را شناخت و کمرشان را به خاک مالید. تمام تفکراتشان را در هم پیچید.
*تزریق روحیه مقاومت به منطقه
باید اعتراف کنیم که بعضی از جوانهای کشورهای منطقه، از ما سبقت گرفتهاند. در کشورهای منطقه سیل جمعیت به حمایت از غزه به خیابان میآید. در شهرهای بزرگ آمریکا مثل نیویورک و واشنگتن که هیچگاه تجمع بالای ۲۰ هزارنفری نداشتند، جمعیت ۳۰۰ هزارنفری به خیابان میآید. اینها از برکت خون شهید سلیمانی و اقدامات ایشان در جبهه مقاومت است که تاثیر آن را در مقاومت نزدیک به سه ماهه جوانان غزه میبینیم. این روحیه، روحیه مقاومت است. روحیه جهادی و انقلابی است.
*خاطرات شیرین
در انتهای نشستی دوساعته با حاج ظهراب، از او خواستیم که خاطرات بامزهای هم از حاج قاسم برایمان تعریف کند. عنصر ثابت چیزهایی که سردار قنبری برایمان تعریف کرد، جذبه مثال زدنی حاج قاسم بود که گاهی باعث رقم خوردن اتفاقات بامزهای برای همرزمانش میشده است.
حتی خاطرهای که از علاقه حاج قاسم به آش سبزی شیرازی و خوردن صبحانه در حوالی امامزاده اسماعیل میگوید، در نهایت به جدیت و شخصیت کاریزماتیک این سردار شهید ختم میشود.
انتهای پیام
نظرات