«بسماللّهالرحمنالرحیم. ستایش باد یزدان را که سزاوار ستایش است به سبب بزرگواری و کثرت الطافش و درود بر سرور و پیامبر ما محمد و دودمان او.» این خط که گذشت، شروع رساله «قانون در طب» از شیخالرئیس ابوعلی سینا (۳۷۰ـ۴۲۸ هجری قمری) است؛ رسالهای وزین و پُربرگ و سنجیده که در درازنای تاریخ علم پزشکیِ نهفقط ایرانزمین که جهان جایی خوش برای خود پیدا کرد، جایی که دردهای تن و جان آدمیان را شفای عاجل داد، تسلیشان بخشید و سرخوشی نثارشان کرد. دانشمندان ما رسالههایشان را اینگونه آغاز میکردند، به نام های خداوندگاری که به او اطمینان داشتند و به یاد انسانهایی که از آنها قوت قلب مییافتند. و با همین ایمان و دلگرمی بود که در قلمرو علم و دانش روزگار خود میدرخشیدند.
«قانون در طب»؛مرهم و نوشداروی هر دردی
«قانون در طب» یا به اختصار «قانون» اثری ممتاز در تاریخ پژوهش و نگارش جهان است. ابنسینا آن را پراکنده و نامنظم، احتمالاً بین سالیان ۴۰۳ تا ۴۱۴ هجری قمری به قلم آورده. مکان تألیفش نیز ثابت نیست و در چند شهر گرگان و ری و همدان مکتوب شده است. «قانون در طب» تکرار حرفهای گذشتگان نیست، بماند که اصلاً در باب برخی یافتههای آن حرفی نبود. او کوشید برای نوشتن دست به آزمایشهای متعدد هم بزند که در برخی از آنها خود او «سوژه» بود. در واقع، روی خودش دست به آزمودن میزد.
مقدمه کتاب که اصلش عربی است و به فارسی و زبانهای دیگری چون لاتین، روسی و انگلیسی بارها ترجمه شده، پُرطمطراق و مفصل نیست. و این برخلاف رسم زمانهاش است که نویسندگان غالباً مقدمههای دراز و حوصلهسربری برای آثارشان ترتیب میدادند. تفاوت دیگرش در مقایسه با مقدمههای روزگار خود این است که به کسی پیشکش نشده و در همین مقدمه مفید و مختصر رساله که میتوان به همه دوستداران خِرد در همه زمانها تقدیمش کرد، شرحی در باب محتویات کتاب و به قلم مؤلف بیپروایش آمده است.
این رساله که هم از پیشگیری میگوید، هم از درمان، ۵ جلد یا کتاب دارد که شرحش از زبان بوعلی این است: اول: «در امور کلی طب»، دوم: «در داروهای ساده»، سوم: «در بیماریهای جزئی که به طور آشکار و نهان بر اندامهای آدمی، از سر تا قدم عارض میشوند»، چهارم: «در بیماریهای جزئی که ویژه یک اندام خاص نیست (عمومی است) و همچنین بیماریهای مربوط به آراستگی ظاهر تن»، پنجم: «در ترکیب داروها، و این همان کتاب اقرابادین [داروسازی] است.»
کتاب از نظر علمی اثری ساده و سطحی نبود. و بهخاطر برخی از جنبههای پیچیدهاش بارها بر آن شرح نوشته شد که نزدیک به ۳۰ شرح آن کار دانشجویان خود ابنسیناست. سالیان دراز، بشر مرهم و نوشداروی هر دردش را از آن میجست. در واقع، به جز جایگاه مهمش در ایران، در سرتاسر قلمرو اسلامی و اروپا نیز اهمیت داشت و تن بیماران بسیاری به نازِ درسهای این طبیب نیازمند بود. کتاب «قانون در طب» و دیگر آثار پزشکی این دانشور ایرانمان از قرن دوازدهم تا هفدهم میلادی تنها منبع آموزش پزشکی در دانشگاههای مغربزمین بود. و خود وی در میان غربیان به «ارسطوی اسلام» و «بقراط ثانی» شهرت داشت.
قسمتی از متن «قانون در طب» درباب زمستان و سلامت تن
در اینجا قسمتی از متن «قانون در طب» را که سادهتر و دربردارنده نکاتی برای مراقبت از تن در زمستان است، میآورم. گفتنی است که موقع خواندن رسالههای تاریخی نباید از نگاه زمانه خود و پنجره علم و دانش عصری که میشناسیم، به آنها نظر کنیم. باید خویشتن را یکی از آدمیان همان قرنِ نگارش اثر بدانیم تا درک اهمیتش برایمان آسان شود. و بعد، از زبان و نظر دوران خودمان دربارهشان فکر کنیم و بنویسم.
«در زمستان بدن باید فعالیت زیاد داشته باشد و غذای زیاد به آن برسد. اگر زمستان جنوبی باشد باید ورزش زیاد و غذا کمتر باشد، گندمی که خوراک زمستان است نسبت به گندم غذای تابستان پرمغزتر و دارای مواد چسبندۀ بیشتر باشد. همچنین گوشتها و برشتنیها و امثال آنها باید پرمغز و واجد مواد چسبنده باشند. سبزیهائی مانند سلمه و خرفه و بقلمه و کاسنی برای زمستان لازم نیست. سبزیهایی مانند کلم و گل کلم و سلق و کرفس لازم است. در زمستان بیماریها کمتر به سراغ تندرستان میروند و اگر چنین حالتی روی آورد بهتر است در صورت لزوم به چاره جویی و تخلیه پرداخت، زیرا تا انگیزۀ قوی در کار نباشد، در زمستان عارضۀ بیماری بر تندرستان روی نمیآورد [...]»
ابوعلی سینا؛ مجنون علم و یافتن و نوشتن
ابنسینا که زاده افشنه، یکی از دهات بخارا در ازبکستان کنونی بود آثار مهمش به «قانون در طب» یا پزشکی منتهی نمیشود. او از آن مجنونهای دنیای علم و کتاب و جستوجوگری بود که کمتر در تاریخ مثل و مانندی دارد. ابنسینا زیستِ سیاسی و اجتماعیِ پُرماجرایی داشت. در زندگی خصوصی به نوشیدن و گوشسپردن به موسیقی، مخصوصاً موقع کار و پژوهش، عشق میورزید. و در نگاه برخی خودشیفته بود. زنانی به زندگیاش آمدند و رفتند. از این جنبه کمی زندگی شلوغی داشت. هرچند ازدواج نکرد و وقتی به سفر ابدیاش میرفت، فرزندی نداشت که بدرقه راهش باشد.
بههرحال، روی راستین و ماندگار او نه در سیاست و نه در زندگی خصوصیاش نهفته است، بلکه در آثار مکتوبش است که تعدادشان را بیش از ۴۵۰ مورد ثبت کردهاند. همه را خودش نوشت، گردن دانشجویانش یا کاسبان محلهشان نینداخت! با استعداد و پُرنبوغ بود. سرِ پُرشور و دلی دلیر و حامیانی هم داشت. نخبه عاشقی نبود که جامعه نادیدهاش بگیرد و رها و حرام شود. اینگونه پر و بال گرفت و در عمری که کمتر از ۶۰ سال بود، به همه موضوعات علم و دانش روزگارش وارد شد، از عشق گرفته که در رسالهای آن را تفحص کرد تا پزشکی که مهمترینش همین «قانون در طب» است. و در باب هرکدام میتوان سالیان درازی نوشت و بعد دوباره از نو نوشت.
مراجع
ـ ابنسینا (۱۳۶۳)، «قانون در طب»، جلد اول، ترجمه عبدالرحمن شرفکندی (ههژار)، مقابله با نسخه انگلیسی و تهیه حواشی از ابوالقاسم پاکدامن و محمدرضا غفاری، تهران: سروش، چاپ دوم.
ـ جعفری، فرهاد و همکاران (۱۳۹۳)، «نگاهی به تاریخ پزشکی ایران در دوره پس از اسلام»، تهران: دانشگاه شاهد.
ـ دهقانی، محمد (۱۳۹۸)، «ابنسینا؛ تاریخ و ادبیات ایران (عصر غزنوی)»، تهران: نی.
انتهای پیام
نظرات