به گزارش ایسنا، مهر نوشت: از آنجا که رژیم جعلی صهیونیستی بر اساس اجماع و توطئه چند کشور غربی به رهبری انگلیس در ابتدای قرن بیستم میلادی تأسیس شد و همین کشورهای غربی از مؤسسان سازمانهای بین المللی از جمله سازمان ملل هستند، بدیهی است که این رژیم ساختگی به قوانین بین الملل بی اعتنا باشد و تنها بر اساس سیاستهای حامیان و مؤسسان این رژیم رفتار نماید.
همدستی دو نهاد علیه فلسطین
کشورهای بزرگ غربی قبل از خاتمه جنگ جهانی دوم، طرح تأسیس سازمان جهانی جدیدی را پیریزی کردند. سازمان ملل متحد در تاریخ ۲۴ اکتبر ۱۹۴۵ توسط ۵۱ کشور عضو رسماً موجودیت پیدا کرد.
یکی از سازمانهای بین المللی که از ابتدای تأسیس رژیم صهیونیستی تاکنون در توقف جنایات رژیم صهیونیستی نقش کارآمدی نداشته سازمان ملل باشد. این سازمان در حق ملت فلسطین از همان روزهای آغازین تأسیس رژیم صهیونیستی اجحاف نمود.
پس از جنگ جهانی دوم اختلاف بین فلسطینیها و اسرائیلیها بالا گرفت. تا پیش از آن، انگلیس منطقه فلسطین را اداره میکرد و بر اساس بیانیه بالفور در سال ۱۹۱۷ تشکیل کشور یهودیان در سرزمین فلسطین را در نظر داشت و پس از اتمام جنگ، بریتانیا اداره آن را به سازمان ملل سپرد.
سازمان ملل طرحی برای تقسیم فلسطین به منطقه یهودینشین و عربنشین ارائه کرد. در واقع سازمان ملل خواستار گرفتن بخش بزرگی از سرزمین فلسطین و دادن آن به یهودیان بود. اسرابیلیها طرح سازمان ملل را پذیرفتند، اما اعراب نپذیرفتند.
رژیم صهیونیستی به طور رسمی توسط منشور استقلال اسرائیل در ۱۴ مه ۱۹۴۸ تأسیس شد و در ۱۱ مه ۱۹۴۹ به عنوان یکعضو کامل در سازمان ملل متحد بر اساس پیشینه اشغالگری خود پذیرفته شد و این در حالی است که در آن زمان ملت فلسطین در سازمان ملل به عنوان یک کشور مستقل شناخته نشدند.
پایمال کردن قوانین بین المللی در کمال خونسردی
رژیم صهیونیستی در طول هفت دهه از حیات خود همزمان با جنایات متعددی که در غرب آسیا بویژه در اراضی فلسطین اشغالی و لبنان مرتکب شده به قوانین بین المللی و قطعنامههای صادر شده از سوی سازمان ملل نیز بیتفاوت بوده است.
پس از جنگ سال ۱۹۴۸، مجموعهای از توافقنامههای آتشبس بین اسرائیل و کشورهای عربی همسایه از جمله مصر، اردن، سوریه و لبنان به امضا رسید. این توافقنامهها خطوط آتشبس موقتی را ایجاد کرد که به «خط سبز» معروف است و هدف آن توقف خصومتها بود.
قراردادهای آتشبس موقتاً جنگهای گسترده را متوقف میکرد، اما مسائلی چون حدود مرزها و آوارگی بیش از یک میلیون فلسطینی حلناشده باقی ماند و باعث ادامه جنگ شد. دلیل این امر بیش از هرچیز بیتوجهی اسرائیل به قطعنامههای سازمان ملل و قوانین بینالمللی بود.
قطعنامه ۱۹۴ مجمع عمومی سازمان ملل که در سال ۱۹۴۸ تصویب شد، خواستار بازگشت آوارگان فلسطینی به سرزمین و خانههای خودشان بود، اما اسرائیل توجهی به آن نکرد. رژیم صهیونیستی در سالهای بعد نیز همین رویه را ادامه داد و از پذیرش قطعنامههای ۲۴۲ (۱۹۶۷) و ۳۳۸ (۱۹۷۳) که خواستار عقبنشینی اسرائیل از سرزمینهای اشغالی بودند امتناع کرد.
به غیر از این قطعنامهها، رژیم اشغالگر قدس ناقض همه قوانین بین المللی از قبیل کنوانسیون لاهه ۱۹۰۷، کنوانسیون ژنو ۱۹۴۹ درخصوص حفاظت از اشخاص غیرنظامی در زمان جنگ، معاهده بینالمللی محو همه اشکال تبعیض نژادی، میثاق بینالمللی حقوق مدنی و سیاسی ۱۹۶۶ و … بوده است.
وقتی ناقض قانون، قانونگذار میشود
رژیم کودک کش صهیونیستی که در طول ۷۵ سال از عمرش نامش با جنایت دردناک چون صبرا و شتیلا، دیر یاسین، قانا… گره خورده همواره برای حفظ چهره خود به عنوان رژیمی حامی حقوق بشر قوانینی را در حمایت از حقوق کودکان وضع کرده است.
به طور مثال، کنوانسیون ۱۹۴۹ ژنو در مورد منازعات مسلحانه بیان میکند که کودکان باید مورد حمایت قرار گیرند و با آنها باید رفتاری انسانی صورت بگیرد. طنز این قانون اینجا است که رژیم صهیونیستی در سال ۱۹۵۱ این کنوانسیون را تصویب کرد.
حمایت آمریکا از نقض قوانین
ساختار سازمانهای بین المللی مثل داشتن حق وتو برخی از کشورهای غربی همچون آمریکا در شورای امنیت سازمان ملل، موجب شده رژیم صهیونیستی با خیال راحت دست به هر گونه جنایت و تعرضی علیه مسلمانان و نقض قوانین بین المللی بزند، چرا که به طور صریح و هماهنگ از حمایتهای پدرانه کشورهای غربی و در رأس آنها آمریکا در قالب قطعنامه و یا وتوی قطعنامههای مخالف منافعش بهرهمند است.
نفوذ صهیونیستها
ساختار سازمان ملل به گونهای است که ۵ کشور پیروز جنگ جهانی دوم از جمله آمریکا، انگلیس، فرانسه، چین و روسیه از حق وتو در شورای امنیت این سازمان برخوردار هستند. با توجه به این ساختار قطعنامههای بین المللی علیه رژیم صهیونیستی مؤثر نبوده است.
از سال ۱۹۴۶ تاکنون آمریکا ۶۲ قطعنامه صادره از سوی سازمان ملل در مورد فلسطین را وتو کرده و این امر نشان میدهد که این نهاد بین المللی تحت نفوذ لابی قدرتمند صهیونیستی قرار دارد.
رژیم جعلی که تعیین کننده است
بر اساس اطلاعات منتشر شده از نحوه انتخاب دبیر کل سازمان ملل که هر ۵ سال یکبار صورت میگیرد، انتخاب دبیر کل بدون مشورت با لابی صهیونیستی امکانپذیر نیست. از این رو انتخاب دبیرکل سازمان ملل با اجماع مجمع عمومی و موافقت ۵ کشور دارای حق وتو صورت میگیرد و آمریکا به عنوان اصلی ترین حامی صهیونیستها نقش تعیین کنندهای در این زمینه دارد.
با وجود آنکه صهیونیستها نقش و نفوذ زیادی در سازمان ملل و سایر سازمانهای بین المللی دارند، اما در طول حیات خود بارها به اقدامات دبیران کل سازمان ملل که در مواقعی به طور ظاهری با تجاوزات صهیونیستی برخورد داشتند، اعتراض کردند.
به طور نمونه بعد از قتلعام قانا در جنوب لبنان توسط رژیم صهیونیستی که در سال ۱۹۶۶ انجام شد، پطرس غالی، دبیر کل سازمان ملل، مشاور نظامی خود ژنرال فرانکلین فان کابن را مأمور کرد که در مورد این کشتار تحقیق کند و گزارشی در این زمینه برای ارائه برای شورای امنیت تهیه کند. به رغم فشارهای آمریکا و اسرائیل بر پطرس غالی برای پنهان نگاه داشتن مضمون این گزارش، وی از برخی ابعاد آن پرده برداشت. به همین دلیل آمریکا با انتخاب مجدد پطروس غالی به دبیرکلی سازمان ملل مخالفت کرد و این کرسی به کوفی عنان رسید.
در همین راستا امروز نیز در شرایطی که ملت فلسطین تحت بمبارانهای شدید رژیم صهیونیستی قرار دارد و سازمانهای بین المللی تنها به اظهار تأسف، تعجب و نهایتاً محکومیت بسنده کردند دبیر کل سازمان ملل در هجدهمین روز از عملیات «طوفان الاقصی» طی سخنانی اگر چه حماس را نیز محکوم کرد، اما جملاتی را خواسته یا ناخواسته بر زبان آورد که موجب خشم صهیونیستها شد تا آنجاکه سران رژیم صهیونیستی خواستار استعفای گوترش دبیر کل سازمان ملل شدند.
گوترش گفت: «مهم است که بدانیم حملات حماس در خلاء و ناگهانی رخ نداده است. مردم فلسطین ۵۶ سال در معرض اشغال خفهکننده قرار گرفتهاند. سرزمین آنها به طور پیوسته توسط شهرکها بلعیده شده و گرفتار خشونت شده است. اقتصاد آنها خفه شده؛ مردم آنها آواره و خانههایشان ویران شده است. امید آنها به یک راه حل سیاسی برای حل مشکلات آنها نابود شده است.»
گلعاد اردان، سفیر و نماینده اسرائیل که از این سخنان دبیرکل سازمان ملل عصبانی بود، مدعی شد: «او شایستگی رهبری و دبیر کلی سازمان ملل را ندارد و فوری باید استعفا دهد.»
بی اعتنایی به بیانیههای بین المللی
در حالیکه تعداد شهدای فلسطینی حملات صهیونیستها از ۲۰ هزار نفر در غزه گذشته است، سازمانهای بین المللی بعد از وقوع هر کشتار جمعی چون حمله به بیمارستان «المعمدانی» و کلیسای ارتدوکس غزه که محل اسکان آوارگان بود به صدور بیانیه بسنده میکنند و رژیم صهیونیستی بی اعتنا به این بیانیههای بی اثر به جنایات روزمره خود ادامه میدهد.
سازمان ملل با وجود آشکار بودن نقش صهیونیستها در جنایات رخ داده برای هم پوشانی و همکاری با این رژیم کودک کش صحبت از تحقیقات میکند گویی حقیقت مشخص نیست و آنها به دنبال مقصر میگردند.
فرحان حق، معاون سخنگوی سازمان ملل در نشست خبری روزانه خود در پاسخ به سوال خبرنگاری درباره تحقیقات پیرامون حمله اشغالگران قدس به بیمارستان معمدانی غزه گفت: «هنوز زود است پاسخ دهیم که سازمان ملل در این تحقیقات شرکت خواهد کرد یا خیر!.» تحقیقاتی که نتیجه آن هر چه باشد به نفع منافع صهیونیستها و پایمال شدن حق ملت مظلوم و مقتدر فلسطین است.
سخن آخر
با وجود ساختار وابسته سازمانهای بین المللی به قدرتهای غربی حامی رژیم صهیونیستی و برخورد دوگانه سازمان ملل و نهادهای بین المللی با حوادث مشابه در جهان و پایمال شدن حقوق ملتها در کشورهای مختلف، رژیم صهیونیستی اندک انتقاد و یا قوانین جزئی بشردوستانه برای کمک به زنان و کودکان را در هر جای جهان بویژه در فلسطین به رسمیت نمیشناسد. این رژیم تنها به منافع و موجودیت خود اهمیت میدهد، از این رو تا آنجا که نهادهای بین المللی به کمک حفظ منافع و موجودیت این رژیم بیایند از آنها پیروی میکند، اما اگر همین نهادهای بین المللی تنها در قالب بیانیه یا سخنرانی جنایات رژیم کودککش را محکوم کنند مورد خشم و عتاب صهیونیستها قرار میگیرند.
انتهای پیام
نظرات