به گزارش ایسنا، روزنامه وطن امروز نوشت: بسیاری از خانهها، مساجد، بیمارستانها، مدارس و زیرساختها در غزه از بین رفته، آب و برق در بسیاری از مناطق قطع است و غزه علاوه بر اینکه امروز یکی از خطرناکترین مناطق دنیا شناخته میشود، برای اهالی ساکن آن - که عمدتاً از شمال این منطقه به سمت جنوب آواره شدهاند - در بدترین شرایط زندگی قرار دارد.
با این حال، سوال بزرگی که در طول این چند هفته بارها پرسیده شده این است: آیا مردم غزه عملکرد حماس به عنوان مهمترین گروه فلسطینی حاضر در این جنگ را قبول دارند؟ آیا آنها حاضرند از حماس به عنوان حاکم غزه حمایت کنند؟ آیا این اقدام (ضربه حماس به اسرائیل در ۷ اکتبر) ارزشش را داشت؟
هرچند پاسخ به این سوالات برای هرکس غیر از مردم فلسطین – به ویژه کسانی که در سرزمین فلسطین زندگی میکنند - که نمیتوانند خود را در موقعیت آنها قرار دهند چندان منطقی نیست اما برای تحلیل رفتار مردم فلسطین به ویژه کسانی که در غزه زندگی میکنند باید به چند مساله مهم توجه کرد:
اول و مهمتر از همه این است که تحلیل جنگ اخیر به صورت مستقل درست نیست. یعنی نمیتوان این اتفاقات را از روز ۷ اکتبر ۲۰۲۳ تحلیل کرد، بلکه باید این مساله را در یک نگاه کلانتر و لااقل ۱۰۰ ساله - سالها پیش از تشکیل دولت اسرائیل - مورد توجه قرار داد.
یعنی ما با یک نزاع و جنگ و درگیری چندده ساله مواجهیم که در آن یک اقلیت اشغالگر، با تکیه بر زور و جنایت، اقدام به تصرف سرزمین دیگران کرد و در این چند دهه، بارها نبردهای بزرگ و کوچک رخ داده که «توفان الاقصی» هم یکی از آنهاست.
پس این گزاره که اتفاقات فعلی نتیجه عملکرد گروههای فلسطینی است که از ۷ اکتبر آغاز شد، تحلیلها را به مسیری اشتباه خواهد برد.
از طرف دیگر، باید دید کدام راهحل و گزینه دیگر پیش روی مردم فلسطین قرار داشت (دارد)؟
مردم فلسطین در طول این چند دهه، از مبارزه و جنگ و درگیری تا مذاکره و سازش را تجربه کردهاند. در دهه ۹۰، گروه فتح (سازمان آزادیبخش فلسطین) مهمترین خط قرمز گروههای فلسطینی یعنی به رسمیت شناختن اسرائیل را زیر پا گذاشت به امید اینکه با گرفتن امتیازاتی، وضعیت زندگی مردم فلسطین را بهبود بخشد اما کلاهی که صهیونیستها بر سر یاسر عرفات گذاشتند آنقدر بزرگ بود که در نهایت به شروع انتفاضه دوم در سال ۲۰۰۰ انجامید و دست آخر باز این صهیونیستها بودند که با ترور بیولوژیک، یاسر عرفات را هم از سر راه برداشتند.
در همان مقطع بعد از پیمان اسلو نیز بنا بر آمارها و گزارشها، وضعیت مردم فلسطین به لحاظ اقتصادی، امنیتی و سیاسی روزبهروز بدتر شده بود.
برای همین، از سال ۲۰۰۷ - بعد از اختلافات زیاد حماس با فتح و تشکیلات خودگردان در نوار غزه - این گروه توانست با تکیه بر کادرهای جوانتر و البته پشتیبانی گسترده مردم غزه، حاکم آنجا شود و این روند تا امروز هم ادامه دارد به طوری که طبق آنچه در نظرسنجی اخیر «مرکز نظرسنجی و مطالعات سیاسی فلسطین» آمده، اکثریت مردم فلسطین (چه در نوار غزه و چه در کرانه باختری) در دوگانه «سازش/ مقاومت»، بیشترین حمایت را از مقاومت دارند.
در حال حاضر ۵۴ درصد مردم، حماس را شایستهترین گروه برای نمایندگی و رهبری ملت فلسطین میدانند (این میزان ۳ ماه قبل، ۲۷ درصد بوده است و میزان حمایت از جنبش فتح (تشکیلات خودگردان) نیز در حال حاضر تنها ۲۴ درصد است).
در این نظرسنجی که در بازه ۲۲ نوامبر تا ۲ دسامبر (مقطع آتشبس یک هفتهای) صورت گرفته، ۷۲ درصد شرکتکنندگان از تصمیم حماس برای حمله به اسرائیل در ۷ اکتبر حمایت کرده و ۹۲ درصد هم گفتهاند اسرائیل توان از بین بردن حماس را نخواهد داشت.
از بین بردن حماس و آزادی اسرای اسرائیلی بدون مذاکره با حماس از مهمترین اهداف اعلامی ارتش اسرائیل برای شروع حمله زمینی به غزه بود که بعد از گذشت ۲ ماه و نیم، نهتنها هیچ کدام از آنها محقق نشده، بلکه تعداد معدود اسرای آزادشده هم به خواست حماس آزاد شدند.
یعنی صهیونیستها مجبور شدند با حماسی که به دنبال نابودیاش هستند برای آزادی اسرایشان مذاکره کنند!
در این نظرسنجی، ۵۲ درصد شرکتکنندگان، اسرائیل، ۲۶ درصد آمریکا، ۹ درصد تشکیلات خودگردان و ۱۱ درصد حماس را مسؤول وضعیت امروز مردم غزه معرفی کردند.
۷۰ درصد آرا در این نظرسنجی، حماس را پیروز نهایی جنگ عنوان کردند و یک درصد هم گفتهاند اسرائیل پیروز خواهد شد. همچنین ۶۴ درصد شرکتکنندگان میگویند با پایان جنگ، باز هم این حماس است که بر غزه حکومت خواهد کرد.
در بخش دیگری از این نظرسنجی، یک سوال مشخص از افراد پرسیده شده: در صورت برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در فلسطین با تنها ۲ نامزد (محمود عباس و اسماعیل هنیه)، به کدام رای خواهند داد که نظر شرکتکنندگان جالب است؛ ۱۶ درصد آرا در این نظرسنجی برای محمود عباس و ۷۸ درصد برای اسماعیل هنیه عنوان شده است. جالبتر اینکه همین نظرسنجی یک ماه قبل از توفان الاقصی، ۳۷ درصد برای عباس و ۵۸ درصد برای هنیه بوده است.
این نظرسنجی البته به شکل مفصل، با سوالات بیشتر و به صورت تفکیکی (آرای کرانه باختری و غزه) انجام شده که بررسی آن به صورت کامل میتواند نگاه دقیقتری از آنچه در فلسطین میگذرد به مخاطب بدهد که در این یادداشت تنها به مواردی از آن اشاره شد.
در نهایت، شاید یکی از مهمترین نتایج این نظرسنجی که نقشه راه آینده فلسطین را برای مقابله با اشغالگری مشخص خواهد کرد، این است: اکثریت شرکتکنندگان همچنان مقاومت را به عنوان بهترین راهکار برای پایان دادن به اشغالگری و تشکیل کشور مستقل فلسطین انتخاب کردهاند.
انتهای پیام
نظرات