به گزارش ایسنا، فرهیختگان نوشت: اوکراین در سال ۲۰۲۲ با حمله روسیه روبهنابودی گذاشت و رژیمصهیونیستی در سال ۲۰۲۳ با حمله مقاومت غزه گرفتار چنین بلایی شد. متحدان آمریکا از کییف تا تلآویو یا خرد شدهاند و یا مانند کشورهای عربی راه خود را از مسیری که واشنگتن میپیماید، کج کردهاند. ولادیمیر زلنسکی بر اثر فروپاشی ارکان کشور و دولتش با نافرمانی نظامیان مانند فرمانده ستاد کل نیروهای مسلح روبهرو شده که گفته میشود بدون توجه به نظر رئیسجمهور و آمریکا درحال مذاکره با روسیه است. اندکی آن سوتر در سواحل مدیترانه بنیامین نتانیاهو نخستوزیر رژیم وضعیتی بهتر از زلنسکی ندارد. دولت، ارتش و دستگاههای اطلاعاتی رژیم با بیحیثیتی از هم پاشیدهاند و افقی از پیروزی هم وجود ندارد.
در مقابل اما رقبا و دشمنان آمریکا اوضاع بهتری دارند. ولادیمیر پوتین روز چهارشنبه سفری یکروزه به دو کشور امارات و عربستانسعودی داشت که از متحدان سنتی آمریکا به حساب میآید. تنها یک روز بعد، سیدابراهیم رئیسی، رئیسجمهور ایران راهی مسکو شد تا در یک استقبال ویژه در کاخ کرملین با رئیسجمهور روسیه مذاکره کند.
گفتوگوهای دو رئیسجمهور و تیم همراهشان پنج ساعت به طول انجامید و پوتین در حرکتی که در دیدارهایش کمتر رخ می دهند، در هوای برفی مسکو، برای بدرقه رئیسی تا درب خروج او را همراهی کرد و ایستاد تا خودروی رئیسجمهور حرکت کند.
در نگاه ظاهری، سفر یکروزه رئیسجمهور روسیه به دو کشور حاشیه جنوبی خلیجفارس و سفر یکروزه رئیسجمهور ایران به مسکو شاید بیش از اندازه کوتاه به نظر برسند اما سطح استقبال از پوتین در ابوظبی و ریاض و سطح مذاکره او با رئیسجمهور ایران در مسکو نشان میدهد روابط میان کشورهای مزبور بیش از اندازه تسهیل شده است. به عبارتی کوتاه، مدت سفر نشاندهنده اعتماد فیمابین و سرعت در هماهنگی دیدارهاست.
این دیدارها و تحولات درحالی صورت میگیرند که غرب آسیا از دو ماه قبل به عرصه ناکامی آمریکا تبدیل شده است. در میانه جنگ طوفان الاقصی جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا پس از آنکه رژیم در بمباران بیمارستان المعمدانی با ۴۰۰ شهید جنایت بزرگی مرتکب شد از سوی کشورهای عربی در جریان سفر یک تور منطقهای طرد شد. در آن برهه دولت اردن از میزبانی نشست چهارجانبهای که با حضور آمریکا، رژیم و تشکیلات برنامهریزی شده بود، شانه خالی کرد تا جو بایدن تنها بتواند از فلسطین اشغالی دیدن کند.
عملیات حماس در هفت اکتبر «کاسهوکوزه» آمریکا در منطقه را که شامل طرحهایی مانند ناتو منطقهای، عادیسازی روابط جهان اسلام با رژیم و مقابله با کمربند جاده چین بود، جمع کرد و بر سر رژیم شکست.
رژیم نقطه محوری طرحهای ابتکاری و دفاعی آمریکا در منطقه است. آمریکا برای کاسته شدن از هزینههایش برای دخالت در منطقه و با ثبات ساختن نفوذش درصدد بود روابط رژیم با کشورهای منطقه را عادیسازی کرده و سپس میان تلآویو و دیگر کشورها ائتلافی نظامی برای حفاظت از منافع خود تشکیل دهد.
آمریکاییها طرح بدیل خود در برابر کمربند جاده چین را نیز با محوریت رژیم چیده بودند. این مسیر از هند، امارات و عربستانسعودی به فلسطین اشغالی میرسید و جنوب آسیا را به اروپا متصل میساخت. حالا اما همان نقطه محوری زیر شدیدترین تهدیدات قرار گرفته و حیاتش در معرض تردید است. فرید زکریا، مفسر و نویسنده مشهور سیاسی چندی قبل پس از مرگ هنری کیسینجر، نظریهپرداز و سیاستمدار آمریکایی برملا ساخت او در روزهای آخر زندگیاش نگران توانایی رژیم برای بقا بوده است. تحولات بینالمللی از اوکراین و فلسطین اشغالی تا آفریقا و شبهجزیره کره وضعیت بغرنجی برای بایدن ساختهاند. بایدن کهنسال امروز با هژمونی آمریکا در یک آستانه قرار دارند؛ «مرگ». این افول تدریجی اما با سیر صعودی رقبا همراه است.
غرب آسیا چه اهمیتی برای روسیه دارد؟
روسیه خود را وارث امپراتوری «روم شرقی» میداند. اگر امپراتوری «روم غربی» و جانشینانش به لحاظ مذهبی «کاتولیک» باقی ماندند، «روم شرقی» با جدایی از واتیکان، مسیحیت «ارتدوکس» را پایهگذاری کرد. روسها که وامدار مذهبی روم شرقی هستند خود را جانشین این امپراطوری دانسته و تا مدتها به لحاظ جغرافیایی نیز به دنبال احیای حوزه نفوذ خود در بالکان، آناتولی و شامات بودند. آنها در جنگ جهانی اول درحال ورود به آناتولی از شرق بودند که به دلیل فروپاشی نظام سیاسی موفق نشدند. روسها در ادامه با ایدئولوژی کمونیسم کشورهای منطقه را تحتتاثیر قرار داده و موفق شدند دولتهای عراق، سوریه، مصر و لیبی را متحد خود کنند. از این رو حضور روسیه در غرب آسیا بر پایههای تاریخی، مذهبی، علقههای سرزمینی، سوابق نفوذ در منطقه طی جنگ سرد بنا شده و همزمان دلایلی مانند خروج از انزوا و روند تکثر قدرت را نیز با خود به همراه دارد. موارد منفی علاقه روسیه به منطقه مانند علقههای مذهبی و توسعهطلبی ارضی امروزه از بین رفته و میتوان گفت تقریبا حوزههای باقی ماندهاند که در آنها امکان همکاری با کشورهای منطقه وجود دارد. این موارد به شرح ذیلند:
۱-منطقه غرب آسیا برای تنفس اقتصادی و سیاسی دیپلماتیک روسیه مهم است. کشورهای منطقه نیز برای توسعه انرژی هستهای، صنایع سنگین و تسلیحات به کمک روسیه نیاز دارند. این نیازهای متقابل و بزرگیشان را میتوان از حجم روابط اقتصادی ترکیه و روسیه در سال ۲۰۲۲ دید که معادل ۷۰ میلیارد دلار بوده است. در سال جاری روابط روسیه با امارات به نزدیک ۱۰ میلیارد دلار رسیده است.
۲-در گذشته قدرتهای بزرگ برای ورود به مناسبات منطقهای نیاز کمتری به تعامل متناسب با دولتهای آن داشتند اما با روند تکثر قدرت و ظهور قدرتهای منطقهای قدرتهای بزرگ چارهای جز تعامل ندارند. این موضوع را میتوان در درخواست آمریکا برای مذاکره با ایران در دولت دهم دید. درنهایت همین مذاکرات در دولت یازدهم به برجام منتهی شد.
۳-غرب آسیا ویترین ابرقدرتهاست. حضور و میزان تسلط آنان در منطقه وزن جهانیشان را نشان میدهد. روسیه با حضور در غرب آسیا ضمن به رخ کشیدن ابعاد بینالمللی قدرت خود بهدنبال کاستن از تسلط آمریکا در منطقه است.
۴-غرب در سال ۲۰۰۳ صدام حسین و در سال ۲۰۱۱ معمر قذافی را ساقط کرد و همزمان میکوشید بشار اسد، دیگر متحد سنتی روسها در منطقه را سرنگون کند. درکنار این تحولات، روسها شاهد کودتای غرب در کشورهای مانند گرجستان و اوکراین نیز بودند. از این رو مسکو طرحی جامع برای مقابله با براندازیهای غرب در مناطق پیرامونی خود ترسیم کرد، زیرا احتمال داشت توطئههای غرب علاوهبر سخت کردن شرایط پیرامونی روسیه به خود این کشور نیز برسند.
۵-روسها در داخل روسیه و در محیط پیرامونیشان که جمهوریهای سابق شوروی است در قفقاز و آسیای میانه با مسلمانان مواجه هستند. گفته میشود ۳۰ میلیون مسلمان در داخل روسیه و ۶۰ میلیون نفر نیز در خارج نزدیک این کشور زندگی میکنند. مسکو ضمن تلاش برای مقابله با افراطگرایی و عدم سرایت آن به سرزمینهایشان امیدوار است با تنظیم روابط اسلامی مانع بروز درگیری میان آنها شود و از سوی دیگر از ظرفیت دولتهای اسلامی برای کنترل جمعیت مسلمان خود بهره گیرد.
۶-فاصله میان گروزنی پایتخت جمهوری داخلی چچن فدراسیون روسیه با موصل- که برای مدتی پایتخت داعش بود- ۹۶۵ کیلومتر (۶۰۰ مایل) است. این فاصله به نسبت کم نشان میدهد روسیه خود را در غرب آسیا یک عضو منطقه درنظر میگیرد و نقشآفرینیاش در این منطقه را مانند آمریکا یا چین بهعنوان یک ابرقدرت خارج از منطقه تنظیم نکرده است. این کشور قصد دارد در غرب آسیا بهعنوان یک قدرت منطقهای ورود کند، چه اینکه اهدافش از حضور در درگیری سوریه حکایت از این اتصال منطقهای داشت.
۷-روسیه اگر منابع انرژی منطقه را برای غرب نامطمئن کند میتواند وزن خود را افزایش دهد و نقش خود در بازار انرژی را به این مجموعه بقبولاند. این موضوع را میتواند از همکاری با عربستان و امارات در قالب اوپکپلاس دریافت که موجب نگرانی غرب شده است.
مرغوبیتها
چین و روسیه بهدلیل قدرت خود در فناوری، اقتصاد و قدرت نظامی درکنار غرب بهعنوان نماد توسعه شناخته میشوند. از این رو نظام اداری و حکومتیشان مورد توجه دیگران قرار گرفته است. این علاقه باعث کشش کشورهای خواستار توسعه بهسمت پکن و مسکو شده است. در این میان، مدل حکومتی چین و روسیه به نسبت آنچه در غرب جریان دارد شباهت بیشتری به نظامهای حکومتی کشورهای عربی دارد. درخصوص ایران نیز با وجود شباهت سیستم حکومتی ایران با غرب که مبتنیبر دموکراسی است، اما تهران نسبت به مداخلات بهانهجویانه غرب دلخوش نیست، ترجیح میدهد با چین و روسیه همکاری کند.
علاوهبر این موارد، نیات متفاوت غرب هم موضوعی مهم است. غرب برای عدم توسعه طرح «کمربند جاده» چین یا تخریب شکلگیری روابط اوراسیایی بهدنبال اختلال در روابط و توسعه کشورهای منطقه است اما این تحولات مثبت در راستای منافع چین و روسیه قرار دارند. بر همین مبنا، منطقه نسبت به نیات غرب تردید دارد اما نسبت به چین و روسیه اطمینان بیشتری دارد.
انتهای پیام
نظرات