«حسین مسرّت» در گفتوگو با ایسنا، از استاد «کریم کشاورز» به نقل از خودش به عنوان «خود آموختهای دل سپرده به فرهنگ» یاد کرد و با اشاره به نامهای که در سال ۱۳۶۴ به وی درخصوص شرح زندگی پدرش محمد وکیل التجار یزدی از مشروطهخواهان نوشته بود، گفت: کشاورز در این نامه در رابطه پدرش بیان کرده است؛ «پدرم محمد در روستای محمدآباد چاهوک (یزد) متولد شد و سواد فارسی را در یزد آموخت. جد من محمد حسین در باکو تجارت داشت و در عین حال، نمایندگی حاجی محمد حسن امین الضرب را در آن شهر دارا بود. پدرم در سن ۱۷ سالگی از طرف جدم به باکو فرا خوانده شد و پس از چند سالی جدم درگذشت و تجارتخانه و لقب وکیل التجاری بازرگانان ایرانی باکو به او منتقل گشت. »
وی افزود: در ادامهی این نامه آمده است؛ «پدرم به توصیه یک تاجر رشتی به رشت رفت و یک همسر رشتی (مادر من را) گرفت. باید بگویم که شادروان میرزا رضا کرمانی شهید در بازگشت به ایران که منجر به قتل ناصرالدین شاه قاجار شد در باکو در خانه ما منزل کرده بود. پدرم در دوره اول تقنینیه که انتخابات صنفی بود به نمایندگی گیلان منتخب گشت. من در رشت بدنیا آمدم پدرم با این که از جریانات انتخابات و جنبش مشروطیت در یزد به دور بود، گاهی جلساتی از یزدیها و نمایندگان آنها در خانه ما تشکیل میشد و پدرم سعی میکرد آنها را از طرفداری سلطنت منصرف کند.»
به گفتهی مسرت، کشاورز همچنین در این نامه به تبعید پدرش به مشهد اشاره و عنوان کرده است؛ «او در آنجا با ملییون تماس گرفت و مقدمه فرار ما را از مشهد به عشق آباد فراهم کرد و از آنجا به باکو و سپس به گیلان رفتیم. انقلاب گیلان (مشروطیت) آغاز شد. باری پدرم و ما به تهران رفتیم، او برای بار دوم به نمایندگی مجلس از گیلان انتخاب شده بود. دیگر چیز مهمی به یاد ندارم جز دو بار سکته قلبی پدرم که هر دو بار در مجلس اتفاق افتاد و در سکته دوم روی پلکان پارلمان افتاد و درگذشت او در ابن بابویه (تهران) مدفون گشت. پدرم موقع مرگ ۴۱ سال داشت.»
نویسنده کتاب «یزد، یادگار تاریخ» در ادامه شخصیت کریم کشاورز اشاره کرد و گفت: او نویسندهای بزرگ، پژوهشگری ارجمند و مترجمی نامی بود وی با تألیف و ترجمه کتابهای هزار سال نثر پارسی، تاریخ ایران، مناسبات ارضی در عصر مغول، نهضت سربداران و حسن صباح و دهها کتاب دیگر کوشش کرد تا سهمی در نگهداری میراث فرهنگی ایران داشته باشد و دین خود را به فرهنگ انسانی ادا کند.
مسرت به آثار دیگری مانند «یادبودهها» و «فرخنده نامه» و البته قصهای که هنوز بینام او در راه است، اشاره و در مورد این آثار تصریح کرد: «فرخندهنامه» خاطرات تلخ و شیرین زندگی وی است و «یادبودهها» نیز بیش از ۸۰۰ صفحه دارد که حاصل عمری تلاش و مبارزه فرهنگی وی و روزهای تبعیدش در یزد است.
وی به نقل از «پریبرز نسیمی» دبیر بازنشسته دبیرستان کیخسروی و «فرهمند» دبیر عربی، گفت: کشاورز چند سالی، از حدود ۱۳۱۲ تا ۱۳۱۴ خورشیدی، دبیر زبان فرانسه دبیرستان کیخسروی بوده است.
مسرت با بیان این که کریم کشاورز در کار خود بی ادعا بود و میگفت:«خود آموختهای است دل سپرده به فرهنگ»، اظهار کرد: وی عمری را با درآمد اندک از راه نوشتن گذراند و به خویشتن را از گزند دلبستگیهای دنیوی بر کنار داشت. وی به زبانهای فرانسه و روسی تسلط و با زبانهای عربی و ترکی و انگلیسی آشنایی داشت.
وی در ادامه گفت: کریم کشاورز دو اثر مهم دیگر نیز ترجمه کرده است که هنوز زیر چاپ نرفته و این دو اثر «پارت و روم» و «زبانهای ایرانی» نام دارد.
مسرت خاطرنشان کرد: از کارهای ارزندهی او که از طریق آن خواسته تا دین خود را به مردم زادگاه پدریش و شهری را که مدت زمانی در آن بسر برده را ادا کند، «یادداشتهای حسنک یزدی در سفر گیلان» است که در سال ۱۳۵۰ از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب به چاپ رسیده است.
وی در مورد این اثر گفت: در این اثر، زیباییهای گیلان را از زبان حسنک یزدی میخوانیم؛ حسنک که پسر بچهای کنجکاو از محله چهارمنار یزد و فرزند محمد علی، کارگر شعربافی است در سن دوازده سالگی به سفر میرود و در این شهر پرسشهایی میکند که با پاسخ آن خوانندگان هم با تاریخچه گیلان و هم با واژهها و اصطلاحات یزدی آشنا میشوند.
این نویسنده و محقق یزدی ادامه داد: دومین اثر ارزنده وی در باب یزد «فیالمدت المعلومه» شامل چند داستان کوتاه است که این کتاب در سال ۱۳۵۵ از سوی مؤسسه امیرکبیر به چاپ رسیده و کشاورز در پیشگفتار آن چنین آورده است؛ «بخش بزرگ این داستانها درباره یزد و زندگی قشری از مردم آن دیار در آغاز قرن حاضر است.»
وی اضافه کرد: این داستانها که به نامهای «حضرت اشرف»، «صغری»، «آدمها و ماجراهای کوچه نو» و «هادی عطار را خبر کردند»، بیش از صد صفحه از این کتاب ۱۹۰ صفحهای را در برمیگیرد.
به گفتهی مسرت، در این داستانها از زبان قهرمانان آن با یک سری حکایتهای تلخ و شیرین روبرو میشویم و لطف این داستانها، در این است که همگیشان به گویش ویژه یزدی نگارش یافته و با توضیحاتی که نویسنده در زیرنویس صفحات میدهد بیشتر با ریشه و معنی واژههای یزد آشنا میشویم.
وی گفت: داستان «آدمها و ماجراهای کوچه نو» را در پاییز ۱۳۱۲ و «هادی عطار» را در بهار ۱۳۱۴ خورشیدی به نگارش درآورده و با داستانهای «حضرت اشرف»، مقالاتی چند نیز در مجله پیام نو به چاپ رسانده که این مقالات در باب فرهنگ و فولکور و اشعار سنتی و بومی یزد است.
مسرت در پایان نیز یادآور شد: این نویسنده پرکار سرانجام در ۱۸ آبان ۱۳۶۵ در سن ۸۶ سالگی دیده از جهان فرو بست.
انتهای پیام
نظرات