اگر برای آشنایی با جاذبههای سیاحتی اصفهان در جستوجوی کتابی مبسوط هستید که نویسندهاش چندین سال برای آن وقت گذاشته و بعد هم با قلمی رنگین و سنگین آن را به جامعه فرهنگی تقدیم کرده باشد، این یادداشت به کارتان نمیآید و بهتر است دنبالهاش را نخوانید. در این نوشتار میخواهم درباره «ماجراجو در اصفهان،(جاذبههای گردشگری در اصفهان)» بنویسم اثری از موسی زمانزاده دربان و محمد جولایی تهرانی که این کتاب را از سوی انتشارات شکیب برای خوانندگان اهلش عرضه کردهاند.
اما خواننده اهلش چه کسی است؟ اگر کتابخوان حرفهای نیستید و دیربهدیر کتابی را به دست میگیرید و از خواندن آثار فاخر و پرحجم خیلی زود حوصلهتان سر میرود، خواننده اهل این کتاب هستید. به جز آدمهای کمحوصله (نه بیحوصله!) به کسانی هم که بهخاطر مشغلههای کوچک و بزرگ قید کتابخواندن را میزنند، پیشنهادش میکنم. کتاب قیمتی هم ندارد؛ نسخه یادشده زیر ۲۰هزار تومان است و میتواند از جنبه دیگر هم برای برخی جاذبه داشته باشد. نسخههای ایپاب و صوتیاش نیز از طریق اپلیکیشنهای کتابخوانی در دسترس همگان قرار دارد.
«ماجراجو در اصفهان» به نیاز گروهی از جامعه کتابخوان پاسخ میدهد که وصفشان را گفتم؛ کتابی است که در خانه و سفر میتوان آن را در دست گرفت. دمدستی و جمعوجور است. خواندنش دشوار نیست. و در عین حال میتوان با آن به دهلیزهای تاریخ اصفهان وارد شد. برای خواننده اصفهانی لطف خودش را دارد و مخصوصاً اگر شهرش یا استان محل سکونتش را خوب نشناسد، دادههای درخوری به او میدهد. و اگر غیر اصفهانی باشد لطفی دیگر دارد و مخصوصاً در سفر و برای گشتوگذار در بین بناهای پرشکوه شهر یا بیقولههای این دیار میتوان ورقش زد.
دیاری زنده و پاینده
اصفهان از دیرباز جایی برای زندگی بود. پژوهندگان، بنای آن را به زمان شاه اساطیری و پیشدادی، یعنی تهمورث دیوبند، نسبت میدهند. بهگفته اصفهانپژوهان از هزارههای قبل از میلاد در رگهای اصفهان خون جاری بوده و مردمانش در پویندگی و تکاپو بودهاند. این دیار در تمدن عیلام باستان جزئی از منطقه انزان یا انشان به شمار میرفت. در دوران حکومت مادها نیز یکی از نواحی دوازدهگانه آن محسوب میشد و در ادامه عصر باستان نیز جایگاهی داشت؛ بهخصوص در دوران هخامنشیان که اقامتگاه تابستانی شاهنشاهان بود.
این منطقه در زمان عمر، خلیفه دوم راشدی، به دست مسلمین تصرف شد. سپس پیدرپی پادشاهان متعددی آن را تصرف و حتی مرکز سلطنت خویش کردند. نامدارترینشان صفویان بودند که آن را بعد از قزوین به مرکزیت دولتشان رساندند. دوره قاجاریه بخشی از منطقهای بزرگتر موسوم به عراق عجم بود. سال ۱۳۱۶ شمسی به همراه همسایه دیواربهدیوارش، یزد، به استان دهم شهرت یافت. چند دهه بعد و در سال ۱۳۴۵ شمسی وضعیتی یافت که شبیهترین موقعیتش به دوره کنونی به حساب میآید.
رسیدیم کجا بریم؟!
خیلیها موقع سفر به اصفهان خانه دوست و آشنا میروند. بازارهای جدید را زیر پا میگذراند. و دلشان میخواهد میدان نقش جهان و نهایتاً کاخ چهلستون و سیوسهپل و کلیسای وانک را هم ببینند. اما جذابیتهای تاریخی و طبیعی شهرمان یکیدو تا نیست. میتوان گفت از اهداف نگارندگان این کتاب هم همین است که سفر ما از آن سیر کلیشهوارش بیرون برود. آنها کوشیدهاند تا برای این سفر راهنمای خوبی باشند. دیدن جاهایی را پیشنهاد دهند که شهرتشان کم نیست، اما پربازدید نیستند. دیدنیهای پرشماری را نام ببرند، هرچند گزیده و فشرده باشد. بههرحال، بین این همه باید انتخاب کرد؛ مدتزمان سفر و سلیقه جهانگردی هرکسی در این تصمیمگیری بیتردید نقش دارد. اما ماجراجو دوست دارد که ماجراجویی کند و به دنیایی جدید قدم بگذارد؛ دنیایی که تابهحال در سفرهای گذشتهاش یا پرسههایش در مقام شهروند ندیده است.
آتشگاه یکی از آن جایهاست که در بالای آن اتاقی هشتگوشه دارد و نیاکان زردشتیمان آتش مقدس را در آنجا روشن میکردند. بازار نظامیه یا بازار بزرگ اصفهان یکی دیگر از آنهاست. این بازار بهخاطر نزدیکیاش به گنبد نظامالملک و مسجدجامع به نظامیه یا نظامالملکی معروف است. رکیبخانه هم از بناهای کمبازدید اما دیدنی است که قدمتش به دوران صفویه برمیگردد و هفت بخش به نامهای خط و کتابت، لاکی و روغنی، نگارگری، آثار چوبی، آثار فلزی، دستبافهها و آبگینه، سفال و چینی دارد.
دیدنیهای متعدد دیگری میتوان اضافه کرد. از جمله: امامزادهها (درب امام، ستی فاطمه، هارونیه و...)، مساجد (لنبان، جلالیه، رکنالملک و...)، کلیساها و کنیسهها (بیتاللحم،حضرت لوقا، عمو شعیا و...)، حمامها (مانند شیخ بهایی و علیقلیآقا)، منارهها (مانند چهلدختران و ساربان) مراکز تفریحی (مجموعه کوهصفه، باغ پرندگان، باغ غدیر و...). نویسندگان در برخی موارد توصیفات و جرئیات گوناگونی از این ابنیه در اختیار ماجراجوی اصفهان میگذارند و گاهی فقط تیتروار بیان میکنند.
جزئیاتش اهمیت ویژهای دارند، چون ممکن است ما به دیدار بنای خاصی برویم و در دل آن مکان هم باشیم، اما بهدلیل کمتوجهی یا ناآگاهی یا فراوانی آثار، دیدن یک بخش جذاب را در همان جا از دست بدهیم. برای نمونه، ممکن است در میدان نقش جهان باشیم و آنقدر برای دیدن و عکاسی و فیلمگرفتن از بناهای نامدارترش وقت بگذاریم که اصلاً ندانیم در همان دوقدمی ما جایی به اسم تیمچه ملک وجود دارد و از معماریهای دیدنی قاجاریه در اصفهان به حساب میرود. در نهایت، نباید فراموش کرد که دیدنیهای اصفهان صرفاً بناهای فاخر و گرانبهای آن است. ماجراجو دست نمیکشد و به کوچهپسکوچههای محقرانه اما تاریخی آن سر خواهد زد.
بعدش چی بخریم و چی بخوریم؟!
همهجا جنسهای چینی ارزان و رستورانها و کافههای شیک پیدا میشود. اگر قصد نداشتید صنایع دستی چینی بخرید و به غذاهایی لب بزنید که در شهر خودتان هم هست، میتوانید به بازارهای قدیمی و جدید، رستورانها یا چایخانهها، کافهها و اغذیهفروشیهای دنج و سنتی سر بزنید. نویسندگان «ماجراجو در اصفهان» برای پیداکردن فروشگاهها و مراکز خوراک و نوشیدنی بهطور دقیق و جزئی و با اسم و نشانی راهنمایی نمیکنند. اینها را باید از محلیها و اهالی راهوچاهبلد خود اصفهان پرسید. با اینحال، مشخص میکنند که دنبال چه جنسها یا خوراکیهایی بگردیم.
سفر برای برخی راحتتر و بیدغدغهتر است. اما با توجه به خرجهای هر سفری ممکن است برای بعضی گران تمام شود. یکی از مواردی که میتواند سفر را پرخرج کند، خرید شماری از سوغاتیهای اصفهان است که یگانه و هنرمندانهاند. هرچند بهای چنین رهآوردی را باید فراتر از ارزش مادیاش دید؛ مخصوصاً اگر اصیل و کمنظیر باشد و اگر با دستان شریف و صبور هنروری هموطن خلق شده باشد. فیروزهکوبی اصفهان، نقرهسازیاش و قلمزنی آن روی مس از یادگارهای ماندنی این شهرند. منبتکاری، میناکاری، خاتمکاری، تذهیب، زریدوزی، پارچهقلمکار، گیوهبافی و هنرپروریهای دیگری را میتوان به این فهرست افزود.
از خوردنیهای اصفهان که هم میتوانید نوش جان کنید و هم سوغاتی ببرید، بدون شک گز است. گز امروزه از سوی گزسازیهای گوناگون و در همهجور طرح و رنگ و قیمت پیدا میشود. بعد از خوردن گز باز هم میتوانید در دنیای خوراکها ماجراجویی کنید و دنبال بهترین فروشگاههای غذا و نوشیدنی بگردید. برای نمونه، خوردن بریونی را از دست ندهید. خورش ماست را امتحان کنید. خوراکهایی مانند قیمهریزه، شامی هویج، آبگوشت اسفناج، دستپیچ اصفهانی، آش هفتقلم و هلیمبادمجان را هم در نظر داشته باشید و دنبالشان بگردید.
مسافرتها و ماجراهای دنبالهدار
زمانزاده دربان و جولایی تهرانی، گردآورندگان اثر موردبحث، پس از اصفهان به شهرها و روستاهای اطرافش سر میزنند و چکیدهتر از خود مرکز، اما متنوع و متعدد، از نقاط طبیعی و تاریخی و سوغاتیهای جورواجور آنها نیز یاد میکنند. بنابراین، اگر در جستوجوی سفری ماجراجویانهتر هستید، از روستای تاریخی ابیانه، بادگیرهای کاشان، غار و چشمه کلهرود در نزدیکی مورچهخورت، مسجدجامع تاریخی شهرضا، طبیعت دلکش روستای ننادگان، آبشار پونهزار در فریدونشهر، سنگنگارههای غرقاب در گلپایگان، برج چهارقلوی مبارکه، موزه مردمشناسی انارک، عصارخانه اخلاقی نجفآباد، روستای مصر و دهها جای توریستی و پرجاذبه دیگر هم دیدن کنید.
اصفهان در درازای قرون متمادی حسابی کولهپشتیاش را پُر کرده است؛ کولیباری که جان میدهد روی دوش بیندازی و برای گشتن و تماشایش به اینسو و آنسو بروی. جان میدهد ماجراجوی این سرزمین کهن شوی که هر گوشهاش برگی از تلخ و شیرین تاریخ را به یادت میآورد. اما سفر کافی نیست. ماجراجویی کم است. برای دیدن این دیار پُرابهت و تابنده سفرها باید کرد. به دل هزاران ماجراجویی باید زد. و برای شروع این سفرها و ماجراجوییها کتاب کنونی بد نیست. اما میتوان فراتر از آن هم رفت. میتوان اماکن نامور دیگر و ناشناختههای بیشتری به این کتاب اضافه کرد و رفت دید، اگر مسافر اهلش و اگر ماجراجویی باشد.
مونا فاطمینژاد
انتهای پیام
نظرات