به گزارش ایسنا، حوزه رویشی زاگرس از با ارزشترین ذخایر جنگلی بلوط در جهان و دومین منبع سلولزی تجدیدپذیر کشور محسوب میشود و مهمترین گونه گیاهی در جنگلهای لرستان بلوط است که این درختان نقش فوقالعاده اکولوژیستی دارند و منابع مهمی برای حفظ آب و خاک محسوب میشوند؛ یکی از رخدادهای تلخی که در سالهای اخیر دامنگیر جنگلهای زاگرس شده و هر روز بر وسعت آن افزوده میشود، زوال یا خشکیدگی بلوط است؛ بر اساس اطلاعات موجود سالیانه صدها هکتار از درختان بلوط در مناطق مختلف کشور بهویژه جنگلهای منطقه زاگرس دچار زوال و نابودی میشوند.
بنا به نظر پژوهشگران این حوزه، زوال بلوط پدیدهای چندبعدی و پیچیده محسوب میشود که عاملهای مختلف زیستی و غیرزیستی زمینهساز بروز و شیوع آن هستند. سابقه بروز این پدیده در جنگلهای بلوط زاگرس از دهه ۱۳۸۰ بوده و هماکنون گسترهای بیشتر از یک میلیون هکتار از جنگلهای زاگرس مبتلا به این پدیده است؛ مجموعه اقدامات ستادی و فنی انجام شده تا حدودی زوایای مختلف این بحران را روشن ساخته، اما کنترل کامل آن نیازمند عزم جدی و توجه کافی است.
اختلال در چرخه طبیعی جنگل
در این خصوص محسن تیزهوش، یکی از فعالان محیط زیست لرستان، با بیان اینکه آنچه مشخص است در طول دو دهه اخیر پدیده زوال بلوط خیلی بیشتر خود را در زاگرس نشان داده است، افزود: با بروز ریزگردها این بیماری بیشتر نمود پیدا کرد به عبارتی زوال بلوط در آن سالها در دل جنگلهای استان رخ داده بود اما به دلایل مختلف از آن بیخبر بودیم.
این دانشآموخته محیطزیست افزود: جنگلها تا حدودی از ورود گرد و غبار و ریزگردها جلوگیری میکردند و در مقطعی که متوجه بروز یک بیماری در زاگرس شدیم؛ تصور خیلی از افراد این بود که عامل این آفت، ریزگردها هستند.
تیزهوش با بیان اینکه هجوم ریزگردها تنها دلیل بیماری در زاگرس نبود، بلکه تنشهای محیطی ایجاد شده از سالهای قبل سبب شده بود که جنگل توانایی لازم را برای بازیابی به لحاظ سالمسازی نداشته باشد و چرخه طبیعی آن مختل شود، اضافه کرد: پیش از زوال، تمرکز روی جنگلهای شمال بود و از آن زمان به بعد متوجه شدیم که زاگرس خیلی وقت است که با چالشهای درونی خود درگیر است.
وی بیان کرد: مدیریت ضعیف بر جنگل در لرستان باعث شد که بیشتر منابع جنگلی و مرتعی را از دست بدهیم و با فرسایش خاک روبرو شویم؛ یکی دیگر از دلایل این موضوع، گسترش بیدلیل زمینهای کشاورزی است که سبب شد سرمایههای ارزشمند طبیعی را به مخاطره بیندازیم؛ جنگلهای زاگرس در حال حاضر طراوت چند دهه گذشته را ندارند و این نتیجه ناکارآمدی و عدم برنامهریزی صحیح در مدیریت جنگل است.
این فعال زیستمحیطی با بیان اینکه لرستان، چهارمحال و بختیاری، ایلام و قسمتهایی از خوزستان درگیر زوال هستند، تصریح کرد: زوال بلوط یک پدیده چندبُعدی است که به درستی مورد توجه قرار نگرفته و به طور علمی روی زاگرس و اکولوژی جنگل، کارهای آنچنانی نشده است؛ به عبارت دیگر آنگونه که برای جنگلهای شمال دغدغه وجود داشت برای زاگرس انرژی صرف نشد که این خود قابل بررسی است.
لزوم کاهش تنشهای محیطی در جنگلهای زاگرس
تیزهوش با تاکید براینکه ضرورت دارد از تنشهای محیطی جنگلهای زاگرس کم شود و اولین کاری که میشود در این رابطه انجام داد تمرکز بر گسترش زمینهای کشاورزی، دامپروری و دامداری است، بیان کرد: اگر بازدیدی از همین جنگلهای اطراف خرمآباد داشته باشید شاهد تغییر کاربریها، گسترش زمینهای کشاورزی، چرای بیرویه دام و معدنکاوی خواهید بود که این موارد هم اسباب تنش را فراهم کرده و هم اجازه نمیدهند جنگل برای بازیابی خود کاری انجام دهد؛ هرچه قدر این تنشها کمتر شود به تناسب آن جنگل میتواند بازیابی را انجام دهد.
وی گفت: اگر روند تخریب ادامه پیدا کند جوامع محلی در مجاورت جنگل آسیب میبینند، سپس با از بین رفتن جنگل، شاهد فرسایش شدید خاک در زاگرس خواهیم بود و منابع آب با مخاطره مواجه میشوند؛ هرچند هماکنون با مساله فرسایش مواجه هستیم.
این دانشآموخته محیط زیست بیان کرد: امروز تمرکز روی منابع آبی است اما قبل از آب با بحران خاک مواجه هستیم و در دهههای آینده باید غذای بیشتری تولید کنیم و این درحالیست که زمین زراعی برای تولید کم است و این امر سبب از بین رفتن جنگلها خواهد شد.
تیزهوش با بیان اینکه برگشتن پایداری به منابع زاگرس ضروری به نظر میرسد، افزود: آنچه که قابل مشاهده بوده این است که اقلیم زاگرس مدام در حال تغییر است و به سمت خشک شدن پیش میرود.
وی گفت: با توجه به سرعت بالای تخریب در زاگرس و بیتفاوتی که در حرکت همگان دیده میشود و از ظاهر امر چنین استنباط میشود که جنگل اهمیت چندانی برای متولیان ندارد؛ بعید نیست در چند دهه آینده با بیابانی به نام زاگرس مواجه شویم.
عاملهای زیستی نظیر حشرات، قارچها، ویروسها، باکتریها و عاملهای غیرزیستی همچون آب و هوا، رژیمهای بارندگی، خشکسالی، شرایط رطوبتی و عاملهای شیمیایی مانند آلایندههای هوا و خاک عوامل تعیینکننده در شرایط زوال تودههای جنگلی بلوط هسـتند کــه خود بهطـور مسـتقیم یا غیرمسـتقیم تحت تاثیرفعالیتهای انسان قرار دارند و فعالیتهای انسان نظیر بهرهبرداریهای سـنتی از اندامهای مختلف درختان بلوط، چرای دام، مصـرف بیرویه منابع آبی، تبدیل اراضـی، شخم زیراشکوب وغیره از عواملی هستند که تنشهای زیادی را به زاگرس وارد کردهاند.
سابقه ۱۰سالهی زوال در زاگرس
مجید دریکوند، دکتری علوم محیطزیست و عضو هیات رئیسه شبکه تشکلهای محیطزیست لرستان، در این خصوص به ایسنا، گفت: زوال بلوط با این شکل و شمایلی که میشناسیم یک دهه است که خود را در زاگرس نشان میدهد؛ البته فرآیندهای اکولوژیکی قطعا ریشههای زمانی طولانیتر، دلایل و ابعاد مختلف را بیان میکند؛ اینکه ما فکر کنیم زوال بلوط یک پدیده تازه است؟ اینگونه نیست؛ بیماریها، آفات و تنشها در طول دوران حیات بشر و طبیعت وجود داشته و دارد.
وی اضافه کرد: طبیعت، خصوصیتی به نام "خودپالایی" یا "خودترمیمی" دارد و در مقابل آسیبها، بلاها و تنشها خود را مدیریت میکند و به سمت بهتر شدن میرود.
دریکوند با بیان اینکه به لحاظ علمی؛ گونهای موفق به ادامه نسل میشود که در فرآیند "انتخاب طبیعی" قویتر باشد، ادامه داد: در طبیعت مریضها، ناقصها و بیمارها حذف میشوند و گونههای قوی باقی میمانند؛ بنابراین اینها ثابت میکند که موضوع بیماری جدید نیست.
عضو هیات رئیسه شبکه تشکلهای محیطزیست لرستان با طرح این سوال که چه اتفاقاتی سبب شده که زول بلوط «تخریب و از بین رفتن تدریجی» سرعت بیشتری پیدا کرده است، گفت: این مهم به خاطر تنشهایی که انسان در طبیعت ایجاد کرده، رخ داده است؛ عمده آسیبهای ایجاد شده در طبیعت در یکصد سال اخیر بوده که با وقوع انقلابهای مختلف در صنعت، کشاورزی، تولید و مصرف بیشتر، گرمایش جهانی، تغییرات اقلیمی و پاکتراشی جنگلها به وقوع پیوسته است.
وی اضافه کرد: تنشهایی که انسان به طبیعت وارد میکند؛ توانایی طبیعت را در مقابله با مشکلات و آفات و بیماریها کم میکند و در نهایت آفات غلبه میکنند، تکثیر پیدا میکنند، تنوع آنها بیشتر میشود، به مرور و تصاعدی رشد میکنند و توانایی زنده ماندن آنها بیشتر میشود.
دریکوند با بیان اینکه انواعی از تنشها ازجمله تنشهای حرارتی، محیطی، انسانی، گونههای مهاجم، ورود دام به جنگل و مراتع در زاگرس وجود دارد، گفت: از طرفی گرم شدن و افزایش درجه حرارت کره زمین، زمینه را برای رشد برخی گونهها مهیا میکند و بدیهی است که یکی از دلایلی که اجازه تکثیر آفات را نمیداد، سرمای موجود در زاگرس بوده است.
رخدادِ تغییر اقلیم در زاگرس
این دکتری علوم محیطزیست با بیان اینکه تغییر اقلیم در زاگرس رخ داده و به دلیل گرم شدن منطقه فضای لازم برای رشد آفات فراهم است، بیان کرد: انواع پروانه برگخوار و سوسک چوبخوار در زاگرس وجود داشته و نقاط بحرانی بسیار زیادی در این منطقه داریم که عمده این آفات در زاگرس میانی قرار دارند و بیشترین پهنهای که با زوال مواجه شده، نیمه غربی زاگرس است؛ البته در جاهایی همچون الیگودرز، کبیرکوه، ایلام، درهشهر و جنگلهای غربی کردستان نیز این بیماری به صورت کانونی وجود دارد اما عمده پراکنش آفات در پهنه غربی زاگرس است که یکی از دلایل آن را میتوان در مواجهه با پدیده گردوغبار جستوجو کرد و به نوعی گردو غبار میتواند به عنوان عامل آسیبپذیری درختان در برابر آفات باشد.
وی اظهار کرد: آنچه که عیان است هیچ اراده مشخصی برای مدیریت، جلوگیری، کنترل، حفظ و احیای جنگلهای زاگرس در مدیریت کلان سازمان منابع طبیعی دیده نمیشود.
دریکوند با تاکید براینکه اولین وظیفه این سازمان حفظ و نگهداری و سپس احیاست، خاطرنشان کرد: در حال حاضر طرحی بسیار غیرکارشناسی، غیرممکن و هزینهبر با عنوان "کاشت یک میلیارد اصله نهال" در حال اجراست که موجب اتلاف وقت و هزینه منابع کشور میشود؛ درواقع اصرار دارند درخت کاشته شود اما گونه، سن درخت و کیفیت آن مشخص نیست؛ مگر میشود در زاگرس اقاقیا کاشت؛ اساسا به لحاظ اکولوژیکی امکان این کار وجود ندارد و گونهها دوام نمیآورند و چنانچه این گونهها در زاگرس دوام بیاورند تبدیل به یک گونه غیراکولوژیک، غیربومی و مهاجم میشوند و نظیر اتفاقاتی که در "کهور" سیستان و بلوچستان و "آزولا" در تالاب انزلی افتاد را شاهد خواهیم بود.
وی گفت: این طرح در بخش احیا در حال انجام است درحالیکه این هزینهها را باید در حوزه حفظ و نگهداری انجام میدادند؟ آیا هزینهای که برای کاشت یک میلیارد اصله نهال میشود کافی نبود برای اینکه حداقل به صورت بیولوژیکی کمک میکردند که یک پروانهبرگخوار و سوسک چوبخوار عقیم وارد میکردند به جنگلهای زاگرس؛ آیا ده سال زمان کافی نبود که کار علمی و تحقیقاتی انجام و به مساله زوال ورود پیدا کنند؟
نگرانی از نرخ آسیب به جنگلهای زاگرس و قاچاق چوب
عضو هیات رئیسه شبکه تشکلهای محیطزیست لرستان با بیان اینکه نرخ آسیب به جنگلهای زاگرس، قاچاق چوب و موضوعات مختلف به شدت نگرانکننده است و آمار دقیقی از نرخ تخریب در زاگرس نداریم و هر گونه ادعا در این رابطه غلط است چون اساسا آمار پایه موجود نیست، تصریح کرد: این ضعف سازمان متولی حفاظت از جنگلها و عرصههای طبیعی است که باید آمار دقیقی از نرخ تخریب داشته باشد؛ آخرین آماری که دارند اگر مبنای علمی داشته باشد مربوط به آخرین عکسبرداری هوایی است.
دریکوند گفت: نمیدانم امروز این توانمندی فنی در منابعطبیعی وجود دارد که بگوید چقدر جنگل داریم؟ و آیا این صداقت وجود دارد که عدد واقعی را اعلام کنند؟ یا بگویند طرح کاداستر هنوز تمام نشده و ارزیابی دقیقی از عرصهها نداریم؟ وقتی آمار پایه را نداریم طبیعتا نمیتوانیم برنامهریزی خوبی برای حفاظت و نگهداری داشته باشیم.
وی با بیان اینکه وضع قانون "طرح تنفس جنگلهای شمال" باعث شد که بهرهبرداری و استحصال چوب متوقف و بار قاچاق چوب روی دوش زاگرس بیفتد، بیان کرد: به انحاء مختلف درختان زاگرس در حال قاچاق هستند و این باز به کاهش توان اکولوژیکی جنگلهای زاگرس منجر شده است.
عضو هیات رئیسه شبکه تشکلهای محیطزیست لرستان اظهار کرد: تنها راه ممکن این است که منابع طبیعی به این باور برسد که طرحهای بدون پایه را کنار بگذارد؛ به حفظ و نگهداری وضعیت فعلی جنگلها ورود پیدا کند و به مبارزه بیولوژیکی و اکولوژیکی با موضوع زوال بلوط بپردازد؛ اما آنچه مسلم است وضعیت زاگرس به لحاظ مساله زوال به شدت نگرانکننده است.
بنا بر تحقیقات و آنالیزهای انجام شده توسط دانشگاه تهران، دمای هوای منطقه زاگرس ۳ درصد، سرعت وزش باد ۲۰ درصد و تبخیر و تعرق ۶ درصد افزایش یافته و این در حالیست که میزان بارندگی در این منطقه ۶ درصد کاهش نشان میدهد و یکی از مهمترین دلایل عنوان شده زوال بلوط زاگرس، مبنی بر مجموعهای از عوامل بیماریزا و تنشهای محیطی است.
تولید ۴۰ درصد آب کشور در زاگرس
رحیم ملکنیا، متخصص جنگلداری و عضو هیئت علمی دانشگاه لرستان به ایسنا گفت: معاون سلامت پدافند غیرعامل کشور در سفری به لرستان بیان کرده که «برای مقابله با زوال بلوط، این موضوع را باید به یک مساله ملی تبدیل کرد»؛ این سخنی درست است که سالهاست توسط دلسوزان زاگرس گوشزد میشود.
وی با بیان اینکه کسانی که دل در گرو حفظ و احیاء زاگرس دارند، بارها با مقایسه زاگرس و دریاچه ارومیه، تلاش کردند بحران زاگرس تبدیل به یک مساله شده و اثرات تخریب یا حفاظت از این منابع ارزشمند بر حیات کشور برای همگان تشریح شود تا شاید از این طریق، مسئولین نگاهی ویژه به زاگرس داشته باشند، افزود: با تمام این تلاشهای کم و بیش، زاگرس هیچگاه اهمیتی همسنگ ارومیه یا حتی جنگلهای هیرکانی با وسعتی کمتر از نصف زاگرس نیافت و لزوم حفاظت از آن برای عموم جامعه و دولتها به خوبی روشن نشد.
ملکنیا خاطرنشان کرد: به راستی تبدیل زاگرس به یک مساله ملی، و جلب نگاه ملی به این ناحیه رویشی، وظیفه کیست؟ آیا تنها زوال در زاگرس و لزوم مقابله با زوال، آن را نیازمند توجه ملی میکند؟ به اعتقاد کارشناسان، زوال در زاگرس ناشی از ضعف درختان و زیستگاه برای مقابله با عوامل ثانویه همانند آفات، بیماریها یا پدیدههای ناشی از تغییر اقلیم همچون گردوغبار، افزایش دما و کاهش بارندگی است؛ بنابراین، زاگرس نه در سالیان اخیر که از دهههای قبل که سیر تخریب در آن آغاز و شدت گرفته بود، نیازمند نگاه ملی بود.
عضو هیات علمی دانشگاه لرستان تاکید کرد: تولید ۴۰ درصد آب کشور، ایجاد شرایط برای زراعت مناسب و تامین امنیت غذایی، نقش زاگرس در حفاظت از منابع آب و خاک و وابستگی معیشتی بخشی از کشور به کارکردهای زاگرس، دلایلی کافی برای نگاه ملی به این منطقه هستند.
لرستان و کردستان در صدر لیست ملی فرسایشی
وی افزود: در کنار این خدمات تولیدی و اکولوژیکی، تخریبها و رخدادهای خسارتبار در گذشته نیز دلایلی قوی برای توجه ملی به زاگرس به شمار میروند.
این متخصص جنگلداری با بیان اینکه فرسایش خاک در ایران چندین برابر میانگین جهانی است و لرستان و کردستان، دو استان زاگرسنشین کشور در صدر لیست ملی فرسایش و هدر رفت این ثروت گرانبها هستند، گفت: آیا ارقام مربوط به فرسایش، زنگ خطری نبوده است که نگاه مسئولین ملی را به این مقوله معطوف کند؟ سیل در زاگرس و گل و لای رسوب کرده به ارتفاع چند متری در منازل زاگرسنشینان، بارزترین نشانه تخریب پوشش گیاهی است؛ آیا این تخریب و خسارتهای اقتصادی و اجتماعی ناشی از آن را میتوان نادیده گرفت؟ تغییر کاربری جنگل، تعداد چند برابر دام در جنگلهای منطقه و بذل و بخشش زاگرس برای طرحهای ناپایدار زراعی و باغی، از دلایل عمده این خسارت هستند.
طرح طوبی و توسعه باغات تهدید جدیِ زاگرس
وی بیان کرد: طرح طوبی، توسعه باغات و زراعت یک میلیون هکتاری در زیراشکوب زاگرس از تهدیدهای چند دهه اخیر برای این جنگلها بوده و وابستگی معیشتی بخشی از مردم به زاگرس که ناشی از توسعه نیافتگی در منطقه است، یکی دیگر از دلایل تخریب و ضعف جنگلهای زاگرس محسوب میشود.
ملکنیا با تاکید براینکه زوال بلوط برآیندی از تاثیر عوامل فوق است، اضافه کرد: مادامی که این عوامل پابرجا باشند، هر مبارزهای با آفات یا بیماریها در زاگرس تنها مُسکنی کوتاهمدت و دستکاری شدیدتر در اکوسیستم است.
وی خاطرنشان کرد: زاگرس نیازمند نگاهی ملی برای توسعه و معیشتی پایدار است که جنگل را برای کوتاهمدت هزینه نکند و ارزشهای اکولوژیکی آن قربانی اقتصادی گذرا نشود.
عضو هیات علمی دانشگاه لرستان با بیان اینکه توسعه اقتصادی باید مبتنی بر راهبردهای پایدار و تلاش برای بهبود شرایط تورمی و اشتغال در زاگرس و باعث کاهش فشار معیشتی بر این جنگلها و در نتیجه تقویت اکولوژیکی آنها شود، تصریح کرد: از این رو نگاه ملی برای نجات جنگلهای زاگرس باید معطوف به توسعه پایدار و بهبود شاخصهای توسعه شود.
ملکنیا با تاکید بر اینکه با کاهش فقر، نزولی شدن نرخ بیکاری و برنامههای مدون برای آموزش جامعه میتوان زاگرس را نجات داد، خاطرنشان کرد: برای این عملیات نجات، دولت نباید منتظر مطالبه جامعه یا فعالان منابع طبیعی و رسانه باشد، بلکه باید با برنامه مدون، این اقدام را شروع و گروههای فوق را با خود همراه کند؛ این همراهی با یک برنامهریزی علمی و کارشناسی و اقدامی ملی کارساز خواهد بود که نتایج آن تنها برای زاگرسنشینان نیست، بلکه کل کشور و حتی کشورهای همسایه از آن بهرهمند خواهند شد.
به استناد منابع، به کارگیری بانکت به همراه قرق منطقه و برش شاخههای خشکیده به احتمال فراوان سبب کندتر شدن روند زوال در درختان خواهد شد.
دیرزیستی درختان بلوط از دلایل بروز زوال در زاگرس
در این خصوص حسین میرزایی، مدیرکل منابعطبیعی و آبخیزداری لرستان به ایسنا گفت: بحث زوال دلایل زیادی دارد و یکی از این دلایل، دیرزیستی درختان بلوط است که به سن پیری رسیدهاند.
وی با بیان اینکه در خصوص بیماری زوال در جنگل اقداماتی به صورت متمرکز انجام دادهایم، اضافه کرد: آفات و بیماریها، پدیده ریزگرد و اقلیم جزو دلایل ثانویه برای ایجاد زوال بلوط هستند.
میرزایی با بیان اینکه کنترل آفات و امراض را در جنگلهای بلوط لرستان داریم و سعی کردیم کانونهای آلوده را کنترل کنیم، گفت: علاوه ملهشبانان، کانون آلودگی در کرکی و پلدختر و جنوب استان مشاهده شده و آفت جوانهخوار و برگخوار بلوط در منطقه چگنی مشاهده شده که ما سعی کردیم با محلولپاشی کنترل کنیم.
مدیرکل منابعطبیعی و آبخیزداری لرستان بیان کرد: آفات و بیماریها سبب ضعیف شدن درختان میشود و سبب زوال میشود.
آبخیزداری و آبخوانداری در مناطق ضعیف زاگرس
میرزایی با اشاره به اینکه یکی از موضوعات مهم در کنترل بیماریها، انجام عملیات آبخیزداری و آبخوانداری در مناطق ضعیف جنگلی است، تصریح کرد: در این زمینه اقداماتی نظیر حفر چاله و جمعآوری نزولات آسمانی در مناطق مختلف از جمله ۲۰۰ تا ۳۰۰ هکتار از منطقه چوبتراش انجام شده است.
مدیرکل منابعطبیعی و آبخیزداری لرستان با بیان اینکه وسعت کار بسیار زیاد است و ممکن است کارهایی که انجام شده خیلی چشمگیر نباشند، افزود: از مجموع یک میلیون و ۲۱۷ هزار و ۳۱۴ هکتار از عرصههای جنگلی لرستان، ۵۶۳ هزار و ۷۹۸ هکتار یعنی ۴۶ درصد دچار خشکیدگی یا زوال شدهاند.
میرزایی به طبقات شدت خشکیدگی در زاگرس اشاره و تصریح کرد: ۲۲هزار و ۳۴۵ هکتار از اراضی جنگلی بین ۷۵ تا ۱۰۰ درصد، ۲۸ هزار و ۸۵۴ هکتار بین ۵۰ تا ۷۵ درصد، ۱۹۵ هزار و ۸۵۹ هکتار بین ۲۵تا ۵۰ درصد، ۳۱۵ هزار و ۶۶۴ هکتار بین ۱ تا ۲۵ درصد دچار خشکیدگی شدهاند.
وی یادآورشد: ۶۵۴ هزار و ۵۹۱ هکتار از اراضی جنگلی زاگرس در لرستان سالم هستند.
کارشناسان بر این باورند که آنچه عقلانی به نظر میرسد این است که انتخاب جنگل اولویت بیشتری بر انتخاب گونه دارد؛ بنابراین در زمانی که ما با زوال بلوط مواجه میشویم بهتر است از گونههای پرستار و مقاوم بهعنوان گونههای جایگزین استفاده کنیم که توان تحمل در اکوسیستم تخریبیافته را داشته باشد و شرایط را مساعد سازند. در جاهایی که بلوط از بین رفته اشتباه مسلم است که مجدداً بهجای بلوط خارج شده بلوط بکاریم، چون ما خاک و پوشش گیاهی را از دست دادهایم و امکان استقرار بلوط بهاجبار اشتباه است.
آسیبپذیری جنگلهای بلوط، تهدیدِ تنوع زیستی و امنیت غذایی
پدیده زوال بلوط به حدی بغرنج شده که علیمحمد لطیفی، معاون سلامت پدافند غیرعامل کشور در سفر به لرستان از بروز این پدیده در زاگرس ابراز نگرانی میکند و میگوید: از موضوعات نگران کننده در لرستان زوال بلوط است و بزرگترین ضربهای که زوال به جنگلهای بلوط وارد میکند در حوزه امنیت غذایی و تنوع زیست محیطی خواهد بود.
وی با اشاره به رزمایشهای انجام شده در لرستان در حوزههای سایبری، گاز، سلامت، امنیت غذایی و تنوع زیستی گفت: در زمینه زوال بلوط در جنگلهای زاگرس باید اهتمام بیشتری صورت بگیرد چراکه آسیبپذیری به این جنگلها، علاوه بر تهدید تنوع زیستی، امنیت غذایی را به مخاطره میاندازد.
لطیفی گفت: باید برای جلوگیری از زوال جنگلهای بلوط با همافزایی با استانهای زاگرسنشین و استفاده از همه ظرفیتها، این مساله به مساله ملی تبدیل شود.
لطیفی معاون سلامت پدافند غیرعامل کشور در حالی از وضعیت پیچیده زوال در زاگرس ابراز نگرانی میکند که ۲۹ دی ماه ۱۳۹۴، رئیس کارگروه محیط زیست ستاد توسعه زیستفناوری معاونت علمی و فناوری ریاست جمهوری از تشکیل یک گروه تحقیقاتی برای بررسی دلایل و روند زوال جنگلهای بلوط در لرستان خبر میدهد و اینجا سوالی که به اذهان عمومی متبادر میشود این است که پس از گذشت تقریبا هشت سال از تشکیل این کارگروه چه کارهایی برای مقابله با زوال انجام شده است؛ یا این کارگروه فقط در حد یک مصوبه روی کاغذ باقی مانده است!؟
همچنین مساله زوال بلوط در زاگرس سبب واکنش علی سلاجقه رئیس سازمان محیط زیست کشور شده است به گونهای که مرداد ماه امسال در دیدار با مدیران کل حفاظت محیط زیست شش استان زاگرسی همچون لرستان، ایلام، کهگیلویه و بویراحمد، چهارمحال و بختیاری، همدان و کرمانشاه که به دعوت مدیرکل دفتر ریاست و هماهنگی امور استانهای سازمان حفاظت محیط زیست در جلسه شورای معاونان و مدیران این سازمان حضور یافته بودند، گفته بود: منطقه زاگرس از تنوع زیستی فوقالعادهای برخوردار است، ضمن اینکه این منطقه نقش بسزایی در تامین آب کشور دارد و معیشت مردم در این استانها به طبیعت، منابع طبیعی و محیط زیست وابسته است بنابراین میبایست برای مدیریت آفات و خشکیدگی بلوط در این مناطق تدبیری اندیشیده شود.
با این اوصاف باید همگام با اکوسیستم قدم برداریم نه آنچه در ذهن داریم بر اکوسیستم تحمیل کنیم؛ نتیجه قطعی پژوهشها درباره رابطه زوال با ویژگیهای خاک این بود که زوال درختان در خاکهای کمعمق بیشتر از خاکهای عمیق است. در بخش اقلیمی، کاهش بارش و افزایش مقادیر پارامترهای اقلیمی دمای هوا، سرعت باد، تشعشع خورشیدی، تبخیر، تعرّق و گردوغبار سبب افزایش احتمال زوال درختان یا تشدید این پدیده شده و قطعا مشارکت بیشتر مردم محلی برای رویارویی با زوال و تقویت وضع اقتصادی آنها در مطالعات مختلف تأکید شده است؛ مقابله با زوال بلوط علاوه بر برنامهریزی مدون مسئولین در سطح کلان عزم ملی را میطلبد.
انتهای پیام
نظرات