جشنواره تئاتر فارس فصل درخشانی را پشت سر گذاشت و به زعم بسیاری از کارشناسان و علاقهمندان این حوزه، آنچه در روزهای پایانی آبان ماه در شیراز رخ داد، یکی از بهترین جشنوارههای تمام ادوار بود.
در این میان، نقش یک نمایش از شهرستان فسا بسیار پررنگ بود. تئاتر ایلخونی با دو سانس اجرا در تالار حافظ، مخاطبان را به وجد آورد و هیئت داوران را مجاب کرد که بیشترین جوایز را به آن اختصاص دهند. در این نمایش، گروهی چهار نفره موسوم به "اجنه" نیز وجود داشت که با اجرایی قوی و جذاب، جایزه ویژه هیئت داوران را از آن خود کرد.
یکی از اعضای گروه اجنه در نمایش ایلخونی، شیدا بردبار بود. با او گفتوگویی انجام دادهایم که در ادامه میخوانید.
*اهل کجا هستید و از کجا وارد تئاتر شدید؟
شیدا بردبار هستم، ۳۶ ساله از شهرستان فسا استان فارس. حدودا از سال ۱۳۸۷ وارد تئاتر شدم.
* برای ایلخونی چقدر تمرین کردید تا به مرحله اجرا برسید؟
گروه ایلخونی حدودا یک و سال و نیم در حال تمرین حرفهای بودند و به علت جایگزینی بعضی بازیگران، این فرصت به من داده شد که در این تئاتر حضور داشته باشم.
* کمی درباره نمایش صحبت کنید.
نمایش ایلخونی اقتباسی بومی شده از نمایشنامه مکبث اثر شکسپیر است. کار با فضای ایلیاتی و خانی دوران قدیم منطبق شده ولی بن مایه آن، همان نقد جاهطلبی، زیادهخواهی و شکستن تمام آن اصلوب و قوانینی است که جامعه طبیعی بر اساس آن استوار است و نتیجهای جز نابودی فرد زیادهخواه و خونریز ندارد.
* استقبال مردم چطور بود؟
استقبال مردم هم در اجرای عموم و هم در جشنواره بسیار چشمگیر و بازخوردها بسیار مثبت بود.
* از لذتها و سختیهای کار در تئاتر بگویید.
تئاتر برای من بسیار بسیار لذتبخش است و کسی که یکبار لذت آن را چشیده باشد هیچوقت هیچ چیز دیگری در هیچ جای دنیا نمیتواند به این اندازه برایش لذتبخش باشد. البته عاشقی درد و رنج و سختی هم دارد. از فقدان امکانات اولیه تئاتر در شهرستانها، مثل نبود سالن استاندارد با نور و صوت حرفه ای تا نداشتن حاشیه امن مالی، سختگیریهای نظارتی و ... فقط این عشق به تئاتر است که تو را به ادامه دادن ترغیب میکند.
* چه آیندهای را برای خودتان در زمینه تئاتر متصور هستید؟
من تلاش میکنم تا از هر فرصتی برای رشد و کسب تجربه و بیشتر آموختن در تئاتر استفاده کنم و خودم را ارتقا دهم. میخواهم حضور پررنگتر با نقشهای چالش برانگیزتر و سختتر را تجربه کنم. دوست دارم درآینده وقتی از پسرم سوال میکنند شغل مادرت چیست، بگوید یک بازیگر حرفهای تئاتر.
* موفقیت در جشنواره چقدر روی شما تاثیر گذاشت و آیا انگیزه جدیدی برای شما و گروهتان ایجاد کرد؟
موفقیت گروه که مسلما انگیزه خیلی خوبی برای همه اعضا بود و نتیجه زحماتی است که کشیده شده تا یک اثر نمایشی به ثمر برسد و دیده شود. اما از بُعد شخصی، من همیشه منتقد این بودم که فقط کسی شایسته تقدیر و ارزش است که در جشنواره مقام آورده باشد. چون در جشنواره ها داوری یک دیدگاه سلیقهای است و داور مجبور است یک نفر را از بین چندین بازیگر خوب و عالی به عنوان برتر انتخاب کند و این به معنی بد بودن بقیه نیست. پس با وجودی که موفقیت در جشنواره و کسب مقام بسیار خوش آیند است، اما تلقی شخصی من این نیست که فقط موفقیت در جشنواره انگیزه بخش باشد. بلکه صرفا محرکی است برای تلاش بیشتر و بهتر بودن که در عین حال بار مسئولیت را نیز سنگینتر میکند.
*در فسا یا به طور کلی در استان فارس، چقدر امکانات و فضا را مهیای کار نمایش میبینید؟
در فسا و فارس هم مثل بقیه جاهای دیگر، کمبود امکانات و فضای بسته وجود دارد. کارگردان و حتی بازیگران با از خود مایه گذاشتن و تراشیدن خودشان، کار را به صحنه می آورند. در بسیاری قسمتها باید شخصا برای اجرای کار هزینه کنند و فقط این علاقه به تئاتر است که باعث ادامه دادن می شود.
*حرف پایانی؟
از دوستان خوبم در گروه حرفهای ایلخونی و بهویژه از آژمان عزیز، کارگردان حرفهای و کاربلد که در کنار هم توانستیم لحظههای نابی را به تصویر بکشیم، تشکر میکنم. همچنین از همسر همدل و همراهم که همیشه مشوق من بوده و هستند سپاسگزارم.
انتهای پیام
نظرات