به گزارش ایسنا، عبدالباری عطوان، سردبیر روزنامه رأی الیوم در تحلیلی نوشت: «السنوار توانست با زیرکی نهاد حاکم رژیم صهیونیستی را در بعد نظامی و سیاسی آن به رغم تفاوت بسیار زیاد در امکانات مالی و نظامی میان حماس و رژیم صهیونیستی فریب بدهد. یحیی السنوار و دست راست وی یعنی محمد الضیف، فرمانده نظامی گردانهای القسام، شاخه نظامی جنبش حماس این جنگ را که از حدود سه سال پیش برای آن به خوبی برنامهریزی کرده بودند، طوری با روشهای علمی و عملی جسورانه و با استناد به دادههای اطلاعاتی دقیق اداره کردند که تمام دشمنان و دوستان را شگفت زده کرد.
در حالی که رهبران کابینه جنگ رژیم صهیونیستی یعنی بنیامین نتانیاهو، بنی گانتس و یوآو گالانت با یک ذهنیت انتقام جویانه این جنگ را اداره کردند. برای همین خسارتهای رژیم صهیونیستی در بیشتر سطوح نظامی، سیاسی و دیپلماتیک بسیار بالا بود و هیچکدام از اهداف خود را به ویژه نابودی حماس و بقیه گروههای مقاومت فلسطین بعد از ۴۷ روز از حمله وحشیانه به غیرنظامیان محقق نکرد.
بر اساس قواعد نظامی معیار پیروزی و شکست در جنگها تعداد کشته و زخمی شدگان نیست، بلکه درباره چگونگی آماده شدن برای آن و اداره جنگ و وجود یک رهبری محکم و استوار است. تعداد کشته شدگان ویتنامی ۲۰ برابر بیشتر از همتایان آمریکایی آن بود. با این حال پیروزی در نهایت از آن ویتنامیها بود. درباره طالبان افغانستان نیز این مسئله گفته میشود. تاریخ پر از این مثالها است.
آنچه جنگ کنونی نوار غزه را از تمام جنگهای عربی قبلی علیه رژیم صهیونیستی متمایز میکند، رهبری آن است و ما اینجا در واقع درباره رهبری فلسطین صحبت میکنیم. شاید برای اولین بار از چند دهه پیش است که ملت فلسطین را یک فرمانده رهبری میکند که تمام صفات رهبری خردمندانه را دارد. ما اینجا درباره یحیی السنوار و ویژگیهای او صحبت میکنیم که همگان را شگفت زده کرد. وی همچنین رژیم اشغالگر و ژنرالهای آن را قبل از سیاستمدارانش و همچنین پدرخوانده این رژیم یعنی جو بایدن و ژنرالهایش را شوکه کرد.
مهمترین صفات رهبری ممتازی که در یحیی السنوار دیده میشود، توانایی و عدم تردید وی در اتخاذ تصمیم جنگ و اجرای آن در زمان مناسب بعد از آمادگی کامل نظامی و اطلاعاتی و غافلگیری و رازداری در دایره بسیار کوچکی از افراد مورد اعتماد وی است. رهبران حماس در خارج از تصمیم حمله هفت اکتبر و حتی آمادگی برای آن اطلاع قبلی نداشتند.
مهمترین مشکلی که در طول ۱۰۰ سال گذشته از عمر مسئله فلسطین و مشخصا از زمان صدور معاهده بالفور ملت فلسطین با آن مواجه بودهاند، نداشتن رهبری دوراندیش است که هم تجربه اداری و رهبری و هم آمادگی خوبی را داشته باشد و از دشمن به رغم تواناییهای نظامی و حمایت بینالمللی یا منطقهای عربی از آن نترسد. این به معنای کاستن از اهمیت برخی رهبران تاریخی فلسطین یا درک نکردن شرایط اطراف آن در زمان خود نیست.
رهبری کنونی فلسطین یعنی السنوار و الضیف همان رهبری است که ملت فلسطین در زمان کنونی به آن نیاز دارند. پیروزی نخست آن بر رژیم صهیونیستی بسیار حیرت آور بود. آنها توانستند جنگ را به عمق اراضی اشغالی منتقل کنند. چیزی که در هیچکدام از پنج جنگ اصلی اعراب یا دیگر جنگها اتفاق نیفتادهاست. آنها توانستند ۱۴۰۰ شهرک نشین را کشته و حدود ۲۴۰ نفر از جمله ژنرالهای ارشد را به اسارت بگیرند. مسئله مهمتر از آن نابودی بیشتر اصول و پایههایی است که رژیم اشغالگر بر آن بنا شدهاست؛ یعنی قدرت، بازدارندگی، امنیت، ثبات، برتری نظامی و حمایت بینالمللی.
پذیرفتن مذاکره درباره شروط آتشبس از سوی نتانیاهو و ژنرالهایش به معنای اولین نشانههای شکست و تسلیم شدن در برابر شروط یحیی السنوار و معاونانش و به رسمیت شناختن آنها و جنبششان بود. نتانیاهو و دار و دستهاش در دام السنوار افتادند و غرور و زورگوییشان، آنها را از ارزیابی دقیق دشمنی کور کرد که از تمام شکستها و اشتباهات تمام رهبران سابق فلسطینی استفاده کرد؛ رهبرانی که ملت فلسطین را وارد توافقهای اسلو و اشتباه هماهنگی امنیتی کردند و تمام تخم مرغها را در سبد آمریکا و اروپا و جامعه بینالمللی گذاشتند و گدایی همدردی و دوستی از آنها را کردند. رهبران جدید ملت فلسطین خودروهای گران قیمت یا هواپیماهای اختصاصی سوار نمیشوند، بلکه در زیر زمین زندگی میکنند.
تمام دستگاههای اطلاعاتی رژیم صهیونیستی و آمریکا و تمام ماهوارههای جاسوسی آمریکا در مشخص کردن مکان السنوار و اعضای رهبری فلسطین یا اتاق عملیات وی و تونلهایی که به آن منتهی میشود یا کارخانههای موشک و پهپاد در زیر زمین شکست خوردند و از مجتمع پزشکی الشفا که میگفتند اتاق عملیات السنوار در زیر آن است، عقبنشینی کردند. امروز میگویند که اتاق عملیات وی احتمالا در مکانی در جنوب نوار غزه است. این نشان دهنده سردرگمی واضح آنهاست که نیازی به اثبات ندارد و شاید آمادگی برای جنگ و کشتار و پاکسازی نژادی جدید باشد.
ما نمیتوانیم حوادث غافلگیر کننده روز پنجم یعنی بعد از پایان چهار روز آتشبس را پیشبینی کنیم و بگوییم آیا جنگ اتفاق میافتد یا تمدید آتشبس. اما به نظر ما احتمالا در مقایسه با جنگهای سابق به ویژه یمن یا ایرلند شمالی آتشبس تمدید شود، اما مسئله مهم تأکید بر وجود یک رهبری فلسطینی متفاوت و جسور است که رهبری جنبشهای مقاومت پیشرفتهای را بر عهده دارد که با شوق به دنبال شهادت هستند و این نشان دهنده مرحله جدیدی در فرهنگ مقاومت با وجود یک عرصه مردمی حامی است و همین مسئله نگرانی و ناکامی اسرائیلیها را روشن میکند.
هر روزی که یحیی السنوار و دوقلوی وی ژنرال الضیف در آن زنده هستند، منعکس کننده تهدیدات نتانیاهو درباره ترور آنها در طول پنج سال گذشته است.
اسرائیل کوچک در رعب و وحشت است و اسرائیل بزرگ نه به خاطر ارتشهای عربی و ژنرالهای آنها، بلکه به دلیل مقاومت فلسطین و حمایت مردمی عربی از آن و احتمالات تغییر در منطقه عربی در حال دود شدن و از بین رفتن است. مطمئنا السنوار بعد از تحمیل تمام شروط خود بر رژیم صهیونیستی و شکست ارتش این رژیم و رهبران آن در تحقق اهداف خود از خوشحالی در اتاقی در یکی از تونلهای غزه دست میزند. اکنون زمان اوجگیری مقاومت است و ملتهای عربی و اسلامی پشت آن هستند. باز هم تکرار میکنیم که پایان طرح صهیونیسم آغاز شدهاست و فروپاشی کامل آن دیگر دور نیست.»
انتهای پیام
نظرات