پیشینه اجرای مراسم رقص خنجر به حدود سه قرن پیش از ظهور اسلام برگشته که در آن زمان، مراسم رقص خنجر صرفاً بهعنوان آیین نمایشی با مضمونی حماسی اجرا میشد.
قبایل ترکمن، قبل از شکار و شروع نبرد با حیوانات درنده، این مراسم را اجرا میکردند تا روحیه گرفته و در مبارزه پیروز شوند؛ بنابراین، عدهای از کارشناسان و پژوهشگران آداب و رسوم قوم ترکمن این نمایش هنری را یک نوع آمادگی کامل برای رزم و مبارزه در گذشتههای دور میدانند که طی آن جنگجویان و مبارزان صحرا، پیش از عزیمت به میدان نبرد شمشیرها را به دست گرفته، با جمع شدن و چرخیدن و انجام حرکات موزون که با نعره و فریاد همراه بوده خود را برای نبرد یا مقابله با دشمنان آماده کرده و بعد از آن روانهٔ میدان نبرد می شدند.
امروزه گرفتن خنجر به دستِ غزلخوان گروه، یادگار آن دوران بوده و کاملاً روشن است که مضمون اشعار در آن دوران، حماسی و در وصف شجاعتها و قهرمانیهای جنگجویان آن قبیله بوده است ولی پس از ظهور اسلام این اشعار رنگ مذهبی و دینی به خود گرفت و مضمون آن به ذکر و ستایش خداوند و اولیای الهی تبدیل شد؛ بهطوریکه خواندن غزلهای عارفانه که گاهی سروده شخصِ «بخشی» بود، متداول شد.
ریشههای تاریخی ذکر خنجر
۱- به رقص دراویش نقشبندیه شبیه است و مروج آن را مشرب دالی یکی از یاران و شاگردان بهاالدین محمد نقشبندی میدانند.
۲- در کتاب مراسم آیینی و تئاتر آمده است که رقص خنجر ترکمنها همانند آیین «گوات» در بلوچستان و آیینزار در خلیج فارس است و معمولاً برای مداوای بیمارن روحی اجرا میشود.
۳- این رقص، به آیین پرخوانی نیز شبیه است. پرخوانی یعنی زیاد خواندن اوارد، همراه با حرکات نمایشی دست و پا که یادآور شمانیسم و کارهای شمنها است.
شمنها برای تحت کنترل در آوردن ارواح نامریی و نجات بیمار روحی، حرکاتی چرخشی و جهشهایی رقص گونه انجام میدادند در حالی که شمشیری آخته و آتشین بر دست داشتند. به علت شباهت این حرکات با حرکات کسانی که رقص خنجر را اجرار میکنند، شاید بتوان گفت که ذکر خنجر، صورت تحول یافتهی اعمال شمنها در شمانیسم باشد و اینک برای تقرب به خدا محسوب میشود.
۴- ترکمنها بنا به شرایط محیطی، همیشه در معرض هجوم اقوام مختلف بودند. بر این اساس چارهای نداشتند جز اینکه همیشه در حالت دفاعی باشند و با آموزش فنون نظامی، خود را قوی، پرتوان و مصمم نگه دارند. رقص خنجر با نقش مایههای مذهبی سبب میشود که این روحیه در آنها تقویت شود.
نحوهی اجرای مراسم ذکر خنجر
در اجرای این هنر رزمی، نمایشی، نیایشی از لحاظ تعداد مجریان، محدودیتی وجود ندارد ولی معمولاً از پنج، هفت، ۹ و یا ۱۱ نفر تجاوز نمیکند.
یکی از مجریان، وظیفه رهبری و غزلخوانی گروه را به عهده دارد. رهبر گروه و مجریان جامهای بلند و قرمز میپوشند که جامهی سنتی ترکمن هاست (دون) و خنجری بر کمر میبندند.
مجریان این هنر رزمی، نیایشی، نمایشی در دو ردیف و مقابل هم قرار میگیرند، آنچنان که قادر به دیدن رهبر گروه و حرکات او باشند. وقتی گروه نمایشی در مقابل مردم قرار گرفت رهبر گروه، غزلی عارفانه را با صدایی گرم، شمرده و آهنگین میخواند، این اجرا را دئورما غزل/ غزل آغازین نام نهادهاند.
در این دور، همه مجریان دستهای خود را در حالت نیایش به سوی آسمان بلند میکنند، آنگاه در بخشی از غزل و با اشاره رهبر گروه از ته گلو «هووه» میگویند که در حقیقت همان «یا هو» گفتن است.
در مرحله بعد و با اشاره رهبر گروه، این «هووه گوی ها» با زدن یک پا برزمین هماهنگ با رهبر گروه، عقب و جلو میروند و به تدریج آهنگ عقب و جلو رفتن را سریعتر میکنند، این حرکات با خشنتر کردن تن صدا همراه است.
مرحله «اُچ دپیم» یا سه ضربه پا
با رسیدن بازیگران به اوج هیجان روحی، رهبر گروه تشخیص میدهد که مجریان را به دور سوم هدایت کند که این مرحله را «اوچ دپیم» یا سه ضربه پا مینامند. در این مرحله، مجریان از حالت تقابل به حالت چرخش در میآیند و در طی سه گام به مرکز دایره میرسند، آنگاه که این حرکات چند بار تکرار شد، رهبر گروه، لفظ خنجر را بر زبان میآورد و گروه در مرکز دایره خنجرهای خود را در بالای سر به هم میرسانند که نشانهی یکی شدن همهی قبایل و طوایف ترکمن است، یعنی رسیدن از کثرت به وحدت.
شعر رقص خنجر
بخش اول
ایا دوثلار، برادر لار، الیمدان شونقاریم اوشدی
توتای دیثم قولیم یتمز، ایکی باقیم اوزلیپ قاشدی
آمین خدا، آمین- هو، ها، هو
بخش دوم
ای کریم بو یا کریم، قادر خدا ثندان مدد
بارچا لارینگ آتاثی، آدم حوّاثندان مدد
هر نه بولقای کل عالم، انبیا ثندان مدد
فخر عالم، حق حبیبی، مصطفی ثندن مدد
هو، ها، هو
بخش سوم
ای آّلاّیای آّلاّیای آّلاّیای آّلاّی
ای گوزیم ثنی، ای گوزله یار-ای دیلیم ثنی
ای ثوزیله یار ای قلبیم ثنیایایسته یار
آلاّی آلاّی آلاّی
ایسته یارای آلاّی آلاّی
ایسته یار هو، ها، هو
ترجمه
بخش اول
ای یاران!ای برادران! شاهین من پر کشید و رفت.
قادر نیستم بگیرمش، چون که دستهایم از تنم جداست.
ای خدا!ایمان آوردم به تو، ایمان آوردم به تو، هو، ها، هو
بخش دوم
خداوندا! تو کریمی، تو توانای رحیمی
یاریام ده، ای آدم ابولبشر:ای حوا!
یاریام ده، ای رسول کاینات! یاریام ده.
ای فخر زمان، ای حبیب خدا، ای مصطفی (ص) یاریام ده.
هو، ها، هو
بخش سوم
ای خدا، ای خدا، ای خدا
چشمانم دیدار تو را میجوید، زبانم گفتار تو را میپوید
ای خدا، ای خدا، قلبم حضور تو را میطلبد.
ای خدا، ای خدا
تو را میخواهم، تو را میخواهم، هو، ها هو
منبع: نگاهی به فرهنگ مادی و معنوی ترکمنها، گنبد دردی اعظمی راد
انتهای پیام
نظرات