بعد از شنیدن روایتهایی از عدم موفقیت زنان سوءسابقه دار در یافتن شغل مناسب و روی آوردن به مشاغل نامطلوب، کاذب و حتی در بعضی موارد به دور از شأن انسانی آن هم به دلیل فشارهای اقتصادی و روانی موجود در جامعه بر افراد سوء سابقه دار؛ برآن شدیم تا جهت شنیدن تجربیات جدیدی از یک کارفرما با اقدامی جسورانه و شایسته تحسین، پای صحبت بانوی کارآفرین گلستانی که صاحب تولیدی پوشاک "داناک" در گرگان بوده و تنها زن کارفرما برای زنان سوسابقهدار و زندانی است بنشینم.
روایتی که شاید بتواند نوری شود تا از میان ابرهای سیاه بیاعتمادی و عدم پذیرش اجتماعی نسبت به افراد بسیاری از جمله زنان سوء سابقه دار که از قضا سرپرست خانوار بوده و بنا به دلایلی دچار اشتباه شدند و سر از زندان در آوردند بتابد و دنیای آنها را برای باری دیگر روشن کند و فرصت زیست اجتماعی مجدد را به آنها هدیه دهد.
اگر بخواهم میتوانم موفق شوم و الزاماً این مسیر از تحصیل نمیگذرد
فاطمه عباسی بانوی جوانی است که متولد ۶۴ بوده و در ۱۵ سالگی ازدواج کرده و هم اکنون صاحب دو فرزند است، از وی در مورد تحصیلاتش که میپرسم خیلی سریع و محکم میگوید: من دیپلم ندارم و از ابتدا اینطور فکر میکردم که اگر بخواهم میتوانم موفق شوم و الزاماً این مسیر از تحصیل نمیگذرد، فرزندانم هم همین مسیر را انتخاب کردند و هر کدامشان به آموختن یک مهارت پرداخته و به لحاظ مالی مستقل هستند.
این بانوی گلستانی شروع کارش را لطف خدا دانست و بیان میکند: من به خیاطی علاقه داشتم و قبل از تولد بچههایم آن را یاد گرفته بودم، حدوداً ۲۰ سال پیش یک کارگاه داشتم اما بعد از طلاقم یعنی پنج سال پیش آن را جمع کرده به خانه مادرم آمده و در آنجا کار میکردم؛ یک روز خانم یعقوبی که از کمیته امداد و برای بازدید از خانه یکی از همسایهها آمده بود، اشتباهی زنگ ما را زد و وارد خانه شد.
فاطمه ادامه میدهد: آن موقع من همه ی پارچهها را وسط هال چیده و در حال برش زدن آنها بودم؛ خانم یعقوبی داستان را جویا شد که به او گفتم تازه جدا شدم، اما تولیدی ندارم به من گفت: "من بازدیدم را انجام دادم بیا کمیته امداد و وام بگیر".
گسترس کار و نیاز به وجود نیروی بیشتر
این بانوی کار آفرین با مراجعه به کمیته امداد موفق به دریافت وام ۷۰ میلیونی شد، خودش در ادامه توضیح میدهد: وام را که دریافت کردم در مجتمع آفتاب ۳ یک مغازه گرفتم، کارهای تولیدی را به تهران و قشم میفرستادیم؛ با گذر زمان و گسترس کار نیاز به وجود نیروی بیشتر حس میشد، در این بین یک نفر به من گفت در زندان کسانی هستند که خیاطی را آموزش دیدهاند، اینطور شد که پس از چند بار همکاری با اداره زندانها قرار داد بستم.
فاطمه با بیان اینکه هم اکنون ۵ نفر از نیروهای مشغول در تولیدی زندانی هستند و هفتهای یک شب باید در زندان حاضر شوند، افزود: از قرار داد همکاری با زندان ۲ سال میگذرد و نزدیک به ۲۰ نفر هم در کارگاه زندانامیر آباد مشغول به کار بوده به طوریکه من هفتهای یکی یا دوبار به زندان رفته و کارهای برش شده را جهت دوخت تحویل زندانیان میدهم.
اولویت برای استخدام زنان زندانی یا افراد تحت پوشش کمیته امداد است
وی با توضیح اینکه اولویت او برای استخدام زنان زندانی یا افراد تحت پوشش کمیته امداد است، عنوان کرد: هم اکنون دو نیروی تحت پوشش کمیته امداد و دو نیروی آزاد هم در کارگاه داخل شهر و در کنار بقیه مشغول به فعالیت بوده؛ خیاطهایی هم هستند که در خانه خودشان چرخ دارند و سفارشها جهت دوخت برای آنها ارسال میشود.
این بانوی کارآفرین گلستانی دلیل استمرار کار وگسترش آن را برکتی میداند که از دعای خیر کارمندانش در زندگیاش جاری شده است و توضیح میدهد: ما از صبح تا غروب با هم بوده و مثل یک خانواده شدیم؛ من سعی میکنم در زندگی شخصی هم هوایشان را داشته و در حد توان به آنها کمک کنم، به عنوان مثال یکی از آنها یخچال نداشت و من یخچال خانه خودم را به او دادم، آرایشگاه یکی از آنها پنکه نداشت که من پنکه خودم را به اوهدیه کردم؛ معتقدم همه اینها به من باز میگردد و باور دارم از هر دستی بدهم از همان دست میگیرم.
باید با کمک به این افراد راه بازگشتشان را هموارتر کنیم
فاطمه در مورد این افراد و ملاحظات شرایطشان اینگونه توضیح میدهد: ببینید زندان به نظر من دو حالت دارد، یا درس عبرت میشود و فرد به جامعه باز میگردد یا اینکه کینه به دل میگیرد و عاصی میشود، بهتر است که با کمک به این افراد راه بازگشتشان را هموارتر کنیم چرا که آنها بعد از آزادی باید زمان و انرژی زیادی بگذارند تا بتوانند خود را جمع کنند و زندگیهایشان را سامان بدهند.
وی با اشاره به عدم اعتماد جامعه نسبت به این افراد و ناموفق بودن آنها در پیدا کردن شغل مناسب ادامه میدهد: این موضوع به عنوان یک دردسر بزرگ بعد از آزادی برای آنها محسوب میشود که فشار زیادی را به آنها وارد میکند؛ باید اضافه کنم که من از همکاری با آنها هیچ وقت پشیمان نبوده و دچار ناراحتی نشدم، برعکس آنها را بسیار دوست دارم.
خواسته من این است که بتوانم بزرگترین تولیدی را حداقل در استان داشته باشم
از او در مورد مکان فعلی و نحوه حقوق دهی به کارمندانش میپرسم که پاسخ میدهد: این مکان فعلی برای زندان است و من در ازای آن به زندانیان حقوق میدهم و افرادی هم که در زندان هستند در عوض تعداد تعداد لباسهایی که تحویل میدهند دستمزد میگیرند؛ خواسته من این است که بتوانم بزرگترین تولیدی را حداقل در استان داشته باشم که افراد بیشتری را مشغول به کار کنم، چرا که بازار کار و نیرو در زندان هست اما سرمایه برای گسترش کار نیست.
این بانوی کارآفرین گلستانی در پایان عنوان میکند: اگر تسهیلات قوی داشته باشم دلم میخواهد کار را گسترش دهم و افرادی هم که استخدام میکنم یا از بین زندانیان باشند یا از خانوادههای کمیته امداد، باور دارم دعای خیر آنها برای زندگی من برکت است؛ من آنها را باتوجه به کیفیت کار و شخصیتی که دارند انتخاب میکنم و نوع جرم مدنظرم نیست، چرا که بسیاری از آنها سرپرست خانواد بوده و به سبب درگیریهای مالی که گاهی اوقات حتی به صورت سهوی و اتفاقی درگیر آن شدند، در زندان هستند.
انتهای پیام
نظرات