در هفته کتاب هستیم. نامگذاری یک روز یا یک هفته برای کتاب و کتابخوانی در واقع بهانهای است برای یادآوری آن "یار مهربان" که در کودکی آرزو داشتیم وقتی صفحاتش را ورق می زنیم بتوانیم کلماتش را خودمان بخوانیم و جملاتی که پشت سر هم در هر صفحه قطار شدهاند را درک کنیم و امروز که قد کشیدیم و بزرگ شدیم آنقدر در دقیقه و ساعتهای زندگی روزمره فرو رفتیم که حتی مجالی برای ورق زدن یک صفحه را نداریم.
در همین رابطه با مریم ساحلی، از نویسندگان شهرستان بندر انزلی به گفتوگو پرداختیم.
*داستان نویس و روزنامهنگارم. نهم اسفندماه سال ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمدم اما اهل بندر انزلی هستم و در همین شهر هم بزرگ شدم. دانشآموخته کارشناسی پرستاری از دانشگاه علوم پزشکی گیلانم هر چند حرفهام بر اساس علائقی که داشتم روزنامهنگاریست.
- از چه زمانی با کتاب آشنا شدید و کی و چگونه علاقه به کتاب در شما پدید آمد و چطور این علاقه ادامهدار شد؟
*دنیای کتاب ها همیشه برایم خواستنی بود و این موضوع به قبل از آن که خواندن را بیاموزم بر میگردد، زمانی که به تصاویر نقش بسته بر صفحات کتاب چشم میدوختم و در ذهنم داستان میساختم. حالا که به گذشته نگاه میکنم، میبینم انس و علاقهام به کتاب در سال های کودکی و نوجوانی نقش بسیار مهمی در زندگیام داشته و آن سالها، کتابها و نشریاتی که با آنها وقت میگذراندم، برایم سفری شگفت را رقم میزدند و دنیای خیالاتم شکل میگرفت و به زندگیها و تجارب دیگران راه مییافتم.
"کیهان بچهها" از دلخوشیهای قشنگم بود. کتابهایم را بارها و بارها میخواندم و داستان هایی را که دوست میداشتم برای دوستانم تعریف میکردم.
-بیشتر ما با شنیدن نام کتاب "یار مهربان" در ذهنمان نقش می بندد. تعریف شما از کتاب چیست؟
* این تعبیر که کتاب یار مهربان آدمیست شاید حالا کلیشه به نظر برسد اما واقعیتی انکارناپذیر است و دستیافتن به این باور فقط در آنها که طعم دلپذیر همنشینی با آن را چشیده باشند، به وجود میآید. ما خوب میدانیم که کتاب ها بال پرواز آدمی هستند و پنجرهای شگفت برای تماشا و تفکر. کتاب هایی که میخوانیم چه بخواهیم و چه نخواهیم بخشی از ما میشوند و البته از سوی دیگر خوانش ما از یک کتاب با دیگران متفاوت است و حتی درک و دریافت ما از یک کتاب در مقاطع مختلف از عمرمان نیز متفاوت است. در واقع خوانشی که امروز از یک متن داریم با خوانشی که از همان متن در سال آینده خواهیم داشت، متفاوت خواهد بود. چرا که آدمی پیوسته در حال تغییر است و البته از یاد نباید ببریم که آنچه میخوانیم، میبینیم و میشنویم در روند این تغییر بسیار موثر است. از این رو باید گفت کتاب ها بخشی مهم از آنچه هستند که ما در مسیر رفتنِ خویش و تعالی بخشیدن به زیستنِ خود بدان نیازمندیم.
- اثر فاخر چیست؟ منظور کتاب هایی هستند که مخاطبین زیادی از اقشار مختلف دارند و بعد از سالیان سال کهنه نمی شوند مثل دیوان حافظ و ....
* پاسخ به این پرسش که اثر فاخر دارای چه مشخصاتی باید باشد، آسان نیست. اندیشیدن به این موضوع از یک سو ذهن را متوجه معیارهایی که یک اثر هنری از نظر ساختار باید داشته باشد، میسازد و از سوی دیگر روح آن اثر و تاثیری که بر جان و جهان مخاطب خویش میگذارد مورد توجه قرار میگیرد. بیتردید آثار ماندگار ادبی از چنان آفرینشی برخوردارند که در عین داشتن ساختاری نیکو، چراغی در جهان اندیشه، احساس و مسیر تعالی مخاطب میافروزند؛ چراغی که سبب میشود مخاطب نگاهی ویژه نسبت به آن اثر داشته باشد و البته امتداد همین نگاه ویژه به یک اثر در دورههای مختلف زمانی سبب ماندگاری آن اثر میشود.
پرسیدید چرا دیگر آثاری ماندگار چون اشعار حافظ در عصر ما به وجود نیامده است؟ شاید برای این که زمان و زمین و اهالیاش در گذر و تغییرند. بیشک هر یک از آفرینندگان آثار ادبی دارای افکار، روحیات، تجارب، استعداد، خلاقیت، دانش، شرایط و دغدغههای خاص خویش هستند و البته که در اعصار مختلف، دامنه این تفاوتها بیشتر هم میشود.
- قلم در دست گرفتن و نوشتن یک هنر است. آیا صِرف انگیزه و داشتن این هنر برای ورود به عرصه نوشتن کتاب کافی است و یا نیاز به مولفه های دیگر دارد؟
*زیستن با کلمات و قدم زدن در وادی نوشتن، گذشته از اشتیاق نیازمند عناصری است که بخشی از آن میتواند موهبتی ذاتی باشد و بخش دیگر اکتسابیست که نیازمند مطالعه، جستوجو، پشتکار و آموزش است.
- به عنوان یک مولف که دارای چندین جلد کتاب هستید از سختیهای حوزه نشر بگویید.
* متاسفانه احوال نشر نامساعد است. تیراژ کتاب های انتشار یافته در سال های اخیر خود دلیلی واضح بر چگونگی این اوضاع است. این روزها کتاب های ترجمه شده از سوی خریداران بیشتر مورد توجه قرار میگیرد و ناشران نیز بیشتر مایل به انتشار چنین کتاب هایی هستند.
بیتردید اوضاع جامعه و دشواریهای زندگی، وضعیت نامناسب اقتصادی، هزینههای سرسام آور نشر، عدم وجود چارهاندیشی موثر و اقدامات مناسب برای سامان بخشیدن به وضعیت انتشار کتاب از جمله دلایل این اوضاع است.
البته در این میان از یاد نباید برد که در حوزه نشر، ما با با دو جریان مواجه هستیم. نخست ناشرانی هستند که با دریافت هزینه انتشار از سوی مولف، اقدام به چاپ کتاب میکنند و اما دسته دیگر ناشرانی هستند که برای انتشار کتاب سرمایهگذاری میکنند و هزینه انتشار کتاب و حقالتالیف مولف را میپردازند؛ که بالطبع بررسی معضلات موجود در مورد این دو جریان متفاوت است.
- به نظر می رسد در عصر دنیای مجازی کتاب مهجور مانده، چطور می توان لذت ورق زدن کتاب را به عنوان یک نیاز در بین عموم جامعه رواج داد؟
* رویکرد ما نسبت به شبکههای اجتماعی تاثیری بسیار وسیع بر ابعاد مختلف زندگیمان گذاشته است و مضرات این تاثیر از سوی کارشناسان علومی چون روانشناسی و جامعهشناسی بارها مورد تاکید قرار گرفته است. گفتنیست که هر چند در این فضا امکانات مناسبی برای خوانش کتابهای الکترونیک ایجاد شده، ولی با این وجود، آنچه که شاهدیم حاکی از این است که جاذبه فضای مجازی سبب میشود، ساعات بسیاری که میتواند صرف مطالعه مفید شود، هدر برود.
این اما همه ماجرا نیست و شاهدیم که معرفی کتاب ها در فضای مجازی همچنین تولید پادکست هایی با موضوع کتاب موجب ترویج فرهنگ مطالعه میشوند. و البته باید گفت این کافی نیست و برای افزایش انس و الفت با کتاب اقدامات دیگری نیز باید مورد توجه قرار گیرد. گسترش زیرساختهای کتابخوانی به ویژه در مناطق محروم، توجه ویژه نظام آموزشی کشور به کتابخوانی، اهتمام والدین و معلمان در راستای تشویق کودکان و نوجوانان به کتابخوانی و توجه متولیان فرهنگی کشور به نیازها و علایق اقشار مختلف جامعه در حوزه تالیف، ترجمه و انتشار کتاب میتواند در افزایش سرانه مطالعه بسیار موثر باشد.
امید، روزی فرا برسد که در تعامل با جهان پیرامون خویش به تعادل برسیم و هر یک از ما به اندازهای نیکو از موهبتهایی چون کتاب بهرهمند شویم.
انتهای پیام
نظرات