این روزها وضعیت بازارهای کشور با حالوهوای بازارهای قدیم تفاوت بسیار دارد. تعاریف جدیدی وارد ادبیات بازار و اقتصاد شده که نظام داد و ستد اصولی را دستخوش تغییر کرده است. فارغ از تغییراتی که به واسطه ورود فضای مجازی ایجاد شده، به نظر میرسد مشاغل بازرگانی زیر سایه چالشها و فشارهای متنوع اقتصادی، تغییر ماهیت داده و سَمت و سویی را برگزیدهاند که بیشترین فایده را با کمترین هزینه بدست آورند.
یکی از واژههای بدیعی که چندسالیست وارد ادبیات مردم ایران شده «معاملات سرپایی» نام دارد. این اصطلاح برای آنان که فعالیت اقتصادی میکنند کاملا آشناست.
معاملات سرپایی عمدتا توسط افرادی انجام میشود که در کنار یک حرفه یا شغل ثابت، نقدینگی خود را در بازارهایی مانند خودرو، مِلک، ارز، طلا و سکه سرمایهگذاری میکنند. کارشناسان اقتصادی این بازارها را «بازارهای موازی» میخوانند؛ واژه جدید دیگری در اقتصاد این روزهای کشور.
بر کسی پوشیده نیست که اینروزها هزینههای زندگی نسبت به گذشته افزایش چشمگیری داشته و درآمدها برای داشتن امکانات حداقلی هم کافی نیستند. گواه این مدعا دو شغله بودن بسیاری از مردان در جامعه است.
هادی ابوی، دبیرکل کانون عالی انجمنهای صنفی کارگران ایران، ۱۸ مهرماه ۱۴۰۲ با اظهار به اینکه ۷۰ درصد کارگران شغل دوم دارند، گفت: کارگران معتقدند با درآمد کم نمیتوانند از پس هزینههای زندگی بربیایند و مجبورند بعد از پایان ساعت کاری در واحد تولیدی یا اداری، به سمت شغل دوم بروند و معاش خانواده را تأمین کنند.
اما رفتارهایی از نوع دلالی و معاملات سرپایی، نه بهجای شغل دوم بلکه برای حفظ سرمایه و دارایی انجام میگیرد. معاملهگران سرپایی معتقدند این نوع کسبوکار، مهمترین روش برای حفظ دارایی و نقدینگی آنان در برابر تورم است.
محل کارم را ترک میکنم و به سمت خانه میروم. بحث داغ راننده تاکسی و مسافران، قیمت طلا و ارز است. حتی بقال سر کوچه نیز با رفیقش در حال چانه زنی بر سر یک معامله پُر سود است.
وارد حیاط آپارتمان میشوم. «احمد آقا»، همسایه روبروییمان، در حال گفتوگو با یکی از دلالان محصولات کشاورزی است تا محصول باغ خود را بفروشد. خود او نیز با شروع فصول سرد و اندک فراغت از فعالیت کشاورزی، در یک مغازه مشاور املاک مشغول است.
از احمد آقا میپرسم چرا دست به معاملات سرپایی میزند؟ او جبران هزینههای زندگی را یکی از علل این کار بیان کرده و با ادبیات خود میگوید: «معاملات سرپایی چون دفتر و دستکی نداره، خب مالیات هم نداره، نه دکانی میخواد، نه پول آب و برق و نه عوارض شهرداری یا دهیاری».
جالب اینکه احمد آقا با پراید خود مسافرکشی هم میکند اما معتقد است: «هر کی باید برای عقب نیفتادن در این دوره و زمانه، زمین یا مسکن یا سرمایهای رو به داراییهاش اضافه کنه تا پسفردا که یهو مثلا بنزین گرون شد و دوباره همهچی، یه شبه چندبرابر شد حداقل چیزی برای جبران داشته باشه».
پر واضح است که اقتصاد زیرزمینی و نبود شفافیت پولی و مالی و نیز چالشهای فراوان حوزه بانکی کشور، به اصطلاح کارشناسان اقتصادی، بسیاری از مردم را به سمت فعالیتهای سوداگرانه هدایت کرده است. اما سوال اساسی اینجاست که چرا این روزها همه به سمت فعالیتهای واسطهگری یا دلالی روی آوردهاند و نقدینگیها چرا به سمت بازارهای غیرتولیدی روانه میشوند؟
عضو هیات علمی دانشگاه آزاد قائمشهر علت اصلی را نبود یک نظام بازار شفاف رقابتی دانسته و میگوید: طبیعتا وقتی بازار شفاف و رقابتی و کنترل شده نباشد، بهترین گزنیه این است که به سمت دلالی بروید.
قاسم نوروزی در گفتوگو با ایسنا، فاصله بین مصرفکننده و تولیدکننده و نبود ارتباط مستقیم بین ایندو را سبب ظهور دلالان برشمرد و گفت: از آنجا که در ایران، بازدهی دلالی بسیار بالاست همه به این سمت رفتهاند.
نوروزی با تاکید بر اینکه نقدینگی و پول در اقتصاد ایران بسیار زیاد است، تصریح کرد: مشکل اینجاست که نقدینگی به سمت بخش تولید نمیرود و در عوض، بخش اعظم آن به سمت بازار سوداگری و سفتهبازی حرکت میکند؛ یعنی دلالیِ داراییهایی که بسیار بازدهی خوبی دارند.
از این استاد اقتصاد دانشگاه میپرسم چرا نقدینگی به سمت تولید نمیرود؟ وی پاسخ داد: علت آن است که بخش تولید پُر ریسک و پُر نوسان و کمبازده بوده اما بخش بورسبازی یا سوداگریِ داراییها نظیر مسکن و زمین و طلا و ارز بسیار پُر بازده هستند. طبیعتا در چنین سیستمی، سرمایهگذار بازاری را انتخاب خواهد کرد که سوددهی بیشتری داشته باشد و به همین خاطر است که بخش اعظم نقدینگی در ایران به این سمت هدایت میشود.
استادیار و عضو هیات علمی دانشگاه آزاد قائمشهر، حاصل و نتیجۀ رونق و نقلوانتقال مالی در بخش سوداگری را ایجاد تورم کاذب و افسارگسیخته دانست و افزود: در مقابل بخشی که پولها و نقدینگی به آن سمت نمیرود راکد خواهد شد چراکه منابع مالی، انگیزه و محرک تولید بوده و برای تولید اثربخش و حیاتبخش هستند.
نوروزی اتفاق فوق را نمادی از بیماری هلندی معرفی و اظهار کرد: در این حالت، یک طرف نقدینگی بسیار زیاد تزریق میشود و تورم کاذب و بادکنکی بوجود میآورد و سمت دیگر که بخش حیاتی تولید است به دلیل بازدهی کم و غیرشفاف و بعضا انحصاری بودن دچار رکود شده و پسرفت میکند.
این کارشناس اقتصادی تاکید میکند که در چنین حالتی هرگونه سیاستهای انبساطی و سیاستهایی که افزایشدهنده نقدینگی باشند، هیچ کمکی به تولید نمیکند زیرا نقدینگی به سمت تولید نمیرود.
نوروزی معتقد است: تا فرآیند انتقال سرمایه و پول و منابع مالی به بخش تولید اصلاح نشود، هرگونه رشد نقدینگی نتیجه و پیامدی بدتر دارد و تولید راکدتر و تورم در بخش های غیرتولیدی بیشتر و بیشتر خواهد شد.
تلفن همراهم زنگ میخورد؛ استاد دانشگاهم از تهران، به دنبال خرید ملکی در شمال است. شماره «احمد آقا» را به او میدهم و به پاسخ این سوال میاندیشم که چرا یک شغل ثابت برای جبران هزینههای زندگی کافی نیست؟!
انتهای پیام
نظرات