کیومرث یزدانپناه در گفتوگو با ایسنا با بیان این که این روزها اتفاقهای بزرگ در سرزمینهای اشغالی در حال وقوع است، گفت: دراین جنگ ممکن است همه چیز به نفع یک سوی جبهه جنگ و به ضرر تعیین کننده سوی دیگر جبهه جنگ تغییر کند.
وی ادامه داد: در این جنگ سرنوشتساز از یک طرف اسرائیل ، خود را محکوم به تغییر معادلات ژئواستراتژیک میبیند تا برای همیشه از کابوس نیروهای مقاومت به ویژه حماس و حزبالله خلاص شود و به خوبی میداند که در غیر این صورت، روزگار بسیار سخت و نابود کنندهای را پیش رو خواهد داشت.
این استاد دانشگاه با بیان این که این جنگ خطرناک که تقریبا تمام افکار عمومی را در سطح جهانی تحریک و به اشکال مختلف به خیابانها کشیده، فعلا به گونهای پیش میرود که هیچ کشوری به طور رسمی وارد جنگ نمیشود، گفت: کشورهای اسلامی هم در پنجاه سال اخیر ثابت کردهاند جرات تصمیم گیریهای راهبردی و بازدارنده را ندارند و مرعوب شرایط خاص خود شدهاند؛ از اینرو بعید است ارادهای در کشورهای اسلامی شکل بگیرد که اهمیت عملیاتی داشته باشد.
وی با اعتقاد بر این که این جنگ با معرکههای قبلی متفاوت بوده و یک طرف از دو طرف به احتمال زیاد تسلیم خواهد شد، افزود :اسرائیل با در نظر داشتن این مفروض که حماس برای مدت طولانی جنگ، سلاح در اختیار ندارد، در صدد برآمده تا کار حماس را یکسره کند اما واقعیت این است آنها به رغم ادعاهای توخالی واقعا نمیدانند توان انسانی و تسلیحاتی حماس چقدر است؟ و به نظر این بزرگترین معضل رژیم صهیونیستی است و این سردرگمی عجیب عامل اصلی حملات کور و چشم بسته و از روی عصبانیت آنها به مناطق انسانی بیدفاع در غزه است.
یزدانپناه با بیان این که شاید این جنگ معادله ژئوپلیتیکی جنگ روسیه و اوکراین را هم بر هم بزند و اتفاقات دیگری در این منطقه ملتهب و گرفتار در جنگی بی سرانجام رقم بزند، اظهار کرد: اسراییلیها مدعی هستند که حماس نماینده مردم فلسطین نیست و از مردم غزه به عنوان سپر انسانی استفاده میکند، این ادعا زمانی میتواند به حقیقت نزدیک باشد که مردم ۲میلیون ۴۰۰ هزار نفری غزه، هیچ همکاری با حماس نداشته باشند. در حالی که طی دو هفته اخیر و شدت حملات بیرحمانه نیروی هوایی اسرائیل به غزه و تهدید به اشغال زمینی شمال نوار غزه از سوی ارتش اسرائیل، مردم این منطقه همچنان خود را حامی حماس و گروههای مقاومت میدانند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: یکی از سناریوهای محتمل در جنگ فعلی میتواند اینگونه باشد که این جنگ با شدت کشتار وسیعتر چیزی شبیه جنگ ۳۳ روزه یا سایر درگیریهای رسمی و تمام عیار ادوار گذشته باشد و بعد از مدتی با بی نتیجه ماندن اهداف جنگ و فشار افکار جهانی و نهادهای بین المللی به آتشبسی تکراری ختم شود.
وی ادامه داد : در چنین حالتی اسرائیل بیشترین خسارت ممکن را خواهد دید و مجبور خواهد شد هزینههای سنگین تخریب مناطق درگیر جنگ به ویژه نوار غزه را هم بپردازد و همچنین تبعات طاقت فرسای ناشی از این جنگ را به ویژه در رابطه با عادیسازی کشورهای عربی به ویژه عربستان سعودی به جان بخرد و در یک سراشیبی کشنده نسبت به آینده مبهم خود قرار بگیرد.
یزدانپناه با بیان این که سناریوی دوم این است که اسرائیل با پشتیبانی بیسابقه آمریکا و کشورهای موثر اروپایی، عملیات نهایی را به منظور حذف کامل حماس از سرزمینهای اشغالی به پیش ببرد و بعد از پاکسازی حماس و از بین بردن توان نظامی و سیاسی این گروه مبارز فلسطینی که ریشه در اعماق باور فلسطینیها برای آزادی سرزمینشان دارد، خود را برای پذیرش مفاد پیمان ۱۹۶۷ و به رسمیت شناختن فلسطین مستقل با مرزهای تعیین شده مطابق این پیمان آماده کند، تصریح کرد: اما شواهد عینی و دلایل ژئوپلیتیکی، تحقق مفاد پیمان ۱۹۶۷ که اتفاقا مدنظر بسیاری از کشورهای عرب منطقه از جمله عربستان سعودی و مصر و الجزایر و... است را با توجه به ترسهای ذاتی اسرائیلیها بعید میسازد، زیرا این مهم زمانی محقق میشود که بیتالمقدس و مسجدالاقصی به منطقهای بی طرف و بینالمللی تبدیل شود.
وی تاکید کرد: سناریوی سوم این است که اگر استراتژی حذف حماس در این جنگ بسیار خشن و ویرانگر محقق نشود، زوال اسرائیل به شکل عجیبی رقم خواهد خورد، زیرا کشوری که با زرادخانه هستهای و ارتشی مجهز به پیشرفتهترین سلاحهای مدرن و حمایت بیسابقه حامیان غربی و همچنین سکوت همیشه آزار دهنده کشورهای اسلامی، نتواند یک گروه چریکی با امکانات نظامی محدود را از بین ببرد، قطعا در برابر نیروهای حرفهای در جبهه حزبالله تسلیم خواهد شد و دیگر اصلا نیازی به دخالت کشورهای حامی مقاومت برای منزوی کردن اسرائیل در نقشه سیاسی منطقه نیست.
این استاد دانشگاه در همین ارتباط تصریح کرد: این موضوع تجربه اثبات شدهای در افغانستان، ویتنام و عراق است که به رغم جنگ گسترده و پر هزینه آمریکا با این گروههای جنگجو و مبارز مصمم، هرگز تسلیم و نابودی در جبهه مقابل اتفاق نیفتاد. با این حال، صرف نظر از نتیجهای که در این جنگ رقم بخورد، ذبح کردن کودکان معصوم غزه و قتل عام بی رحمانه مردم عادی در سرزمینهای اشغالی لکه ننگی است بر دامن بشریت که تاریخ آنرا همانند کشتار کودکان یمنی و افغانی و عراقی فراموش نخواهد کرد.
انتهای پیام
نظرات