• دوشنبه / ۲۴ مهر ۱۴۰۲ / ۰۸:۴۴
  • دسته‌بندی: قزوین
  • کد خبر: 1402072416429
  • خبرنگار : 50560

داستان آن که او را چشم دل شد دیده‌بان

داستان آن که او را چشم دل شد دیده‌بان

ایسنا/قزوین هر خانه‌ای در این زیست بوم، یک داستان برای شنیدن دارد و ایسنا امروز، به مناسبت روز جهانی نابینایان به سراغ «مرضیه مولایی» رفته تا داستان زندگی‌ او را بشنود و روایت کند.

تق، تق، تق، عادت عجیبی است، صدای عصای سفیدی که در دست داری و برایت همچون لالایی مادر امید بخش است. گویی عصا چشم است و گوش‌هایت پلک می زنند. آری فرق است میان آنکه بی‌هیچ رنجی، به گذران زندگی می‌پردازد، درس می‌خواند، شغلی می‌یابد، تشکیل خانواده می‌دهد و هزار راه را برای بهتر زیستن امتحان می‌کند؛ با کسی که رنج را به جان می‌خرد و با انگیزه‌ای ستودنی کفش آهنین به پا می‌کند و به جنگ مشکلات زندگی می‌رود، بدون آنکه یکی از مظاهر راحتی را داشته باشد.

«مرضیه مولایی»، دانش‌پژوه رشته فقه و حقوق اسلامی، حافظ قرآن کریم، نویسنده و فعال اجتماعی حوزه معلولان از همان آدم‌هاست که با وجود نابینایی و روشن‌دلی به جنگ با مشکلات و موانع پیشروی زندگی‌اش رفته است.

مرضیه در روایت زندگی‌اش، به ایسنا می‌گوید: متولد اسفند ۵۹ هستم. از بدو تولد به‌صورت مادرزاد مبتلا به بیماری «گلوکرم» یا همان آب‌سیاه بودم. دنیای شیرین کودکی‌ام با کم‌سو بودن چشم‌هایم سپری شد با آنکه دنیا را تار می‌دیدم، اما در سرم شور زندگی بود.

وی ادامه می‌دهد: ما در اسلام آباد، یکی از روستاهای تابعه شهرستان آبیک زندگی می‌کردیم و راستش را بخواهید امکانات روستا به نحوی نبود که بخواهیم به صورت مستمر پیگیر درمان زود هنگام بیماری‌ام باشیم. اولین مواجهه من با بیماری‌ام به زمان ۷ سالگی‌ام برمی‌گردد؛ آن هنگام که باید به مدرسه می‌رفتم اما به دلیل بیماری و ضعیفی چشم‌هایم مدرسه از تحصیل محرومم کرد.

این بانوی قزوینی بیان می‌کند: داستان غم‌انگیز زندگی من از آنجا شروع می‌شود که خواهرم که یک‌سال از من بزرگتر است، باید به مدرسه می‌رفت و من که در سر سودای درس خواندن و شاگرد اول شدن داشتم، باید به خاطر یک بیماری مادرزادی، از تحصیل منع می‌شدم.

وی اظهار می‌کند: مدرسه روستا، از ثبت نام و پذیرشم امتناع می‌کرد و من بی‌آنکه درکی از این موضوع داشته باشم، هرروز صبح همراه با خواهرم به مدرسه می‌رفتم و از پشت پنجره کلاس‌های درس، به صحبت‌های معلم‌ها گوش می‌دادم. هر روز صبح تا ظهر از پشت درهای بسته کلاس درس، آموزش می‌دیدم و وقتی مدرسه تعطیل می‌شد، به خانه برمی‌گشتیم و به اتفاق خواهرم درس‌ها را مرور می‌کردیم.

این روشندل می‌گوید: یک‌روز که همچنان پشت در بسته‌ کلاس درس بودم، مدیر مدرسه تحت تأثیر قرار گرفت و مادرم را خواست و به او مدرسه باغچه‌بان قزوین که مدرسه‌ای مختص نابینایان و ناشنوایان است را معرفی کرد اما مدرسه باغچه‌بان مسافت زیادی با منزل ما داشت و چون رفت و آمد برای خانواده‌ام سخت بود امکان تحصیل در آن مدرسه برایم فراهم نشد و از سوی دیگر مدرسه روستا دیگر اجازه نمی‌داد پشت در و پنجره کلاس‌ها بایستم‌.

وی ادامه می‌دهد: بی‌سوادی برایم یک تابو بود. با این حال چاره‌ای نبود و باید با این شرایط کنار می‌آمدم. از طرف دیگر سال به سال نور و سوی چشم‌هایم کمتر می‌شد و من روز به روز بیشتر برای خودم حسرت می‌خوردم. تا اینکه به تصمیم پدرم از اسلام آباد به شهرستان بوئین‌زهرا نقل مکان کردیم.

این بانوی روشن‌دل نقل مکان به بوئین‌زهرا را طلایی‌ترین دوره عمر خود می‌داند و می‌گوید: در بوئین‌زهرا یک زن میانسال روشن‌دل به نام «خاله مرجان» زندگی می‌کرد که با وجود نابینایی چشم بینای شهر بود و به طرق مختلف سعی در مشکل‌گشایی مردم داشت.

وی عنوان می‌کند: من ۱۹ سال داشتم که به بوئین‌زهرا رفتیم. خاله مرجان وقتی متوجه شد که طی این سال‌ها نتوانستم به مدرسه بروم، پدر و مادرم را متقاعد کرد که شرایط را دوباره برایم مهیا کنند. با حمایت، پیگیری و اصرار خاله مرجان به بهزیستی رفتم و توسط یکی از کارکنان آنجا خط بریل را آموزش دیدم.

مولایی اظهار می‌کند: پس از یادگیری خط بریل، از طریق نهضت سوادآموزی پایه ابتدایی را تمام کردم و سپس پایه‌های راهنمایی را در مدرسه بزرگسالان خواندم. سوم راهنمایی که بودم، برای ورود به دبیرستان بسیار ذوق و شوق داشتم اما موقع امتحان‌ها که شد، مدیر مدرسه حاضر به امتحان گرفتن از من نشد.

وی در ادامه بیان می‌کند: هر کدام از ما یک قهرمان در زندگیمان داریم، قهرمان زندگی من هم یکی از معلم‌هایم به نام خانم «لیلا بیگلری» بود که تمام قد در برابر مدیر مدرسه ایستاد و گفت یا همه امتحان می‌دهند یا هیچ‌دانش آموزی امتحان نمی‌دهد. آنجا بود که یکی دیگر از معلم‌هایم به عنوان منشی امتحان، مسئولیت نوشتن جواب پرسش‌های امتحانی را بر عهده گرفت. در اولین امتحان، بلافاصله پس از پاسخ دهی برگه‌ام تصحیح شد و من نمره کامل گرفتم و سرانجام مسئولان مدارس و آموزش و پرورش با دیدن نمره خوبم برای ادامه امتحانات به من اعتماد کردند.

این بانوی روشندل می‌گوید: آن زمان برای ادامه تحصیل در مقطع متوسطه و پیش‌دانشگاهی باید به مدرسه نرجس در  تهران می‌رفتیم. به همین دلیل خوابگاه گرفتم و ادامه درسم را در خوابگاه با معدل های بالای ۱۸ خواندم و در سال ۱۳۸۵ کنکور دادم و تحصیلات آکادمیک خود را در رشته فقه و حقوق شروع کردم. پس از سپری کردن دوره کارشناسی، برای مراجعه به کار، به استانداری مراجعه کردم که متأسفانه هیچ نتیجه‌ای نگرفتم.

وی امید و توکل به خدا را راهگشای هر مشکلی می‌داند و می‌گوید: در حالی که با بیماری و بیکاری دست و پنجه نرم می‌کردم، شروع به حفظ ۱۰ جرء اول قرآن کریم کردم‌ و در ادامه کارشناسی ارشدم را گرفتم و هم اکنون منتظر دفاع پایان نامه خود در مقطع  دکترا هستم.

مولایی در پایان صحبت‌هایش به سوابق علمی و کاری‌ خود اشاره و اظهار می‌کند: درحال حاضر در مخابرات اداره کل بهزیستی استان قزوین مشغول به خدمت هستم و کتابی تحت عنوان «تأثیر فقه در تعیین دیه جنایت بر اموات» با قلم من به تحریر درآمد و معتقدم خواستن به معنای واقعی کلمه توانستن است.

خدمات بهزیستی به ۵ هزار و ۴۷۸ نابینا در قزوین

علی دهباشی‌پور، مدیر کل بهزیستی قزوین نیز در گفت‌وگو با ایسنا از وجود ۵۴۷۸ هزار نفر در سطح استان خبر داد و اظهار می‌کند: افراد داری معلولیت بینایی، پس از تشکیل پرونده و شرکت در کمیسیون تشخیص معلولیت و مشخص شدن درصد معلولیت بینایی بر اساس دستورالعمل کمیسیون، در یکی از سطوح خفیف، متوسط، شدید و خیلی شدید قرار می‌گیرند و می‌توانند با مراجعه به مددکار در مراکز مثبت زندگی درخواست خدمات بدهند.

وی ادامه می‌دهد: خدماتی که بر طبق دستورالعمل در حوزه توانبخشی ارائه می‌شود، شامل کمک هزینه تحصیلی دانش‌آموزی و یا دانشجویی، کمک هزینه درمان، کمک هزینه مناسب‌سازی منزل، کمک هزینه لوازم بهداشتی، (در صورتی که فرد از لوازم بهداشتی استفاده نماید)، حق پرستاری و مددکاری افراد دارای معلولیت در خانواده (به شرط داشتن همزمان یکی از معلولیت‌ها نظیر ذهنی، جسمی، روان و اتیسم) و معافیت سربازی یکی از اعضای ذکور خانواده به شرط دارا بودن شرایط مندرج در دستورالعملهای مربوطه فرد دارای معلولیت بینایی، است.

مدیر کل بهزیستی قزوین در پایان می‌گوید: در استان قزوین بالغ بر ۵ هزار ۴۷۸ نفر نابینا شناسایی شده است که از بهزیستی خدمات دریافت می‌کنند و بر اساس بررسی‌های صورت گرفته، ۲ هزار و ۷۴۶ نفر از نابینایی خفیف، یک هزار و ۲۷۲ نفر از نابینایی متوسط، یک هزار و ۸۵ نفر از نابینایی شدید و ۳۷۵ نفر از نابینایی خیلی شدید رنج می‌برند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha