در سلف دانشگاه گلستان قدم میزنم در بین همهمه دانشجوها، صدای قاشق و چنگال و بوی اکبر جوجهای که در سالن پیچیده؛ سروصدای گروهی از بچه ها نظرم را به خود جلب میکند. نزدیک تر میشوم گفت و گویشان در مورد خوابگاه است آنها در حال تشریح وضعیت برای دانشجویی هستند که قصد اسکان در یکی از خوابگاه ها را دارد.
بچه ها از خوابگاه های متفاوت دور هم جمع شدند و در حال مشاوره دادن هستند یکی از آنها میگوید: در حمام فقط از ۷ صبح تا ۳ بعد از ظهر باز است و بعد از آن قفل شده و استفاده آن برای همه ممنوع می شود. در حقیقت قطعی آب باعث شده که فقط تا ساعت ۳ عصر بتوانیم از آب برای استحمام استفاده کنیم، در صورتی که خیلی هایمان تا غروب دانشگاه هستیم و کلاس داریم. این مشکل از پارسال وجود داشته است.
دانشجویی تعریف کرد: پارسال آنقدر با کمبود آب مواجه بودیم که بچه ها گاهی صبح ها در دانشگاه دست و صورت میشستند و مسواک میزدند. یکباری که بچه ها اعتراض بسیاری نسبت به شرایط داشتند ماشین آب شهرداری برای پر کردن تانکر ها به خوابگاه آمد اما چون نمی توانست وارد محوطه شود با کمک خود بچه ها شلنگ آب را به تانکر ها رساندیم.
دانشجو باید خودش مایع دستشویی بیاورد/ از ما چک های اجباری میگیرند
موضوع برایم حساستر شد از آن ها خواستم بیشتر از شرایط خوابگاهها توضیح بدهند، یکی از آنها گفت: امسال علیرغم افزایش هزینه پرداختی به مبلغی بین ۴ تا ۵ میلیون برای هر ترم امکانات رفاهی کاهش پیدا کرده و حتی مایع های دستشویی را از سرویس های بهداشتی حذف کرده اند و هر دانشجو باید برای خودش تهیه کند.
دیگری اشاره کرد: مسئولین خوابگاه ها با دریافت چک ما را مجبور میکنند که تعهد بدهیم ترم آینده هم در آنجا میمانیم و در صورت عدم تحویل، از داشتن اتاق در خوابگاه محروم میشویم.
انتقادهای بچه ها از خوابگاه ها زیاد تر شد، جمعیت هم بیشتر شد هرکسی چیزی میگفت در آن میان یکی از بچه ها بیان کرد: ما در خوابگاهمان فقط یک سالن داریم که هم سالن مطالعه است، هم نمازخانه و هم سالن تلویزیون؛ مجموعا چند میز و یک گلیم کوچک که به زور ۲ نفر روی آن جا میشوند، این یعنی عملا هیچ کدام از ما نمیتوانیم بهره برداری مورد نیازمان را از آن بکنیم.
مسائلی که مطرح میشد آنقدر ناراحت کننده بود که تصمیم گرفتم برای مشاهده دقیق تر وضعیت همراه با بچه ها راهی خوابگاه ها شوم،فرسودگی ساختمان ها بدجور توی ذوق میزد بچهها گفتند سالهای کرونا خوابگاه ها بسته بوده و خاک خورده و اوایل شبیه مخروبه ها بوده است.
لباسشویی که هیچ، حتی جایی برای خشک کردن لباس هم نداریم
با دانشجوها مشغول گفت و گو بودم که دیدم یکی از آنها با تشت پر از لباس به طرف حمام رفت از او پرسیدم چرا از ماشین لباسشویی استفاده نمیکند با تلخندی گفت: انتظاراتت خیلی زیاد است ما حتی جایی برای خشک کردن لباس هایمان در آفتاب نداریم و مجبور شدیم خودمان برای هر اتاق رخت آویز تهیه کنیم که با توجه به هوای مرطوب گرگان لباس ها بسیار دیر خشک میشوند و امکان ضد عفونی شدن آنها در زیر نور آفتاب هم وجود ندارد.
او اضافه کرد: در صورتی که ما هر شب با قطعی آب مواجهیم و این موضوع بسیاری از ما را تحت فشار قرار داده، شست و شوی لباس با دست آب بسیاری مصرف میکند که لاجرم مجبور به انجام آن هستیم. قطعا وجود ماشین لباسشویی در خوابگاه ها میتواند کمک بسیاری به صرفه جویی در آب بکند.
صحبتها که ادامه دار شد و یکی یکی تعداد بچهها زیادتر شد تازه متوجه گرما شدم، از آنها پرسیدم با گرمای هوا چه میکنند؟ چرا وسیله سرمایشی ندارند؟ آنها گفتند اتاقها وسیله خنک کننده ندارد و فقط در سالن اصلی کولر هست که زمان گرما واقعا جوابگو نیست و بچه ها از شدت گرما با وسایلشان به داخل راهرو می آیند و در آنجا درس میخوانند یا استراحت می کنند.
شورای صنفی اختیاراتش را محدود میداند
گفت و گو ادامه داشت و هرکسی چیزی می گفت، انگار مدتی بود منتظر کسی بودند تا بتوانند حرف هایشان را بزنند و درد و دل کنند ازآنها پرسیدم که چرا از شورای صنفی کمک نمیگیرند؟ اصلا چرا مستقیما این مشکلات را با رییس دانشگاه مطرح نمیکنند؟ این را که گفتم داغ دلشان تازه شد و توضیح دادند: مشکل اصلی این است که دانشگاه از مسئولیت رسیدگی به خوابگاه ها سر باز میزند و میگوید آن را به شورای صنفی سپرده است، شورای صنفی هم که رسیدگی نمیکند و میگوید بعضی مسائل در حیطه اختیاراتش نیست.
یکی از آنها در میان جمعیت بلند و با ناراحتی گفت: ما به رییس دانشگاه مراجعه کردیم اما کسی ما را تحویل نگرفت، کسی به حرف های ما گوش نداد، رییس دانشگاه بعد از شنیدن مشکلات فقط به لبخندی اکتفا کرد و ما ماندیم دردهای بی درمان این دانشگاه و خوابگاهی که مانند رویا شده و چند سالی است که وعده ساخت آن را به دانشجو ها میدهند اما هر با لنگ چیزی است، یا بودجه ندارند، یا کار مهمتری دارند یا منتظر خیرین هستند.
در پایان متوجه شدم بچه ها را ه حل را در گرفتن خانه های دانشجویی یافتند، آنها بیان میکردند: ما اگر چند نفری خانه بگیریم هزینه آن مناسب تر میشود، حداقل آب داریم و شرایط را خودمان تعیین میکنیم اما یکی از بچه ها گفت: معمولا خانه هایی که در بودجه دانشجوها بگنجد در مناطق حاشیه نشین و بعضا جرم خیز است که از امنیت پایینی برخوردار است ضمن اینکه این خانه ها اغلب بخاطر فرسودگی بسیار کثیف و آلوده هستند.
سوال اینجاست آیا تامین امنیت و سلامت دانشجوهای بزگترین دانشگاه مرکز استان وظیفه دانشگاه و وزارت علوم نیست؟ خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) به عنوان صدای رسای دانشجویان برومند این میهن عزیز تا دریافت پاسخ این سوال به مطالبه گری و پیگیری های خود ادامه خواهد داد.
انتهای پیام
نظرات