به گزارش ایسنا، دسترسی برابر به فرصت های آموزشی در پهنه جغرافیایی و به دور از تبعیض های نژادی، جنسیتی و مکانی یکی از شاخص های عدالت آموزشی در ادبیات آموزش عالی جهان است. مسئله ای که به عنوان یک آرمان در انقلاب اسلامی ایران نیز متبلور شده و به عنوان جلوهای از بسط عدالت اجتماعی در کشور ایران، بعد از انقلاب اسلامی از آن یاد میشود. امامخمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی درباره نقش زنان در جامعه فرمودند: "نقش زنان در جامعه بالاتر از نقش مردان است برای اینکه زنان علاوه بر اینکه خودشان یک قشر فعال در همه ابعاد هستند، قشرهای فعال را در دامن خودشان تربیت میکنند"
تردیدی نیست که حضور و مشارکت چشمگیر زنان در آموزش عالی می تواند برای هر کشوری یک فرصت تلقی شده و معیاری برای سنجش عدالت آموزشی و عاملی برای رشد و پیشرفت جامعه به حساب می آید که می تواند به توسعه متوازن و عدالت محور منجر شود و دستیابی به عدالت جنسیتی در آموزش، به عنوان یکی از مظاهر عدالت اجتماعی از دستاوردهای مهم نظام آموزش و آموزش عالی کشور در سالهای پس از انقلاب اسلامی بوده است. این در حالی است که در سال ۱۳۶۴، بین ۶۰ تا ۸۰ درصد زنان بالای ۱۵سال بیسواد بودند، اما در سال ۱۳۸۸ این آمار به ۲۰ درصد کاهش یافت.
در این گزارش به بررسی و تبیین بسط عدالت آموزشی از طریق توسعه آموزش عالی در چهل سال اول انقلاب و مقایسه آن با سال های قبل از انقلاب اسلامی میپردازیم.
توزیع مراکز آموزش عالی در شهرهای کشور
بر پایه اطلاعات پایگاه آماری موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، در سال تحصیلی ۱۳۴۹-۱۳۵۰ شهر تهران به تنهایی ٦٨ درصد کل جمعیت دانشجویی کشور را در خود جای داده بود. به عبارت دیگر در سال های قبل از انقلاب اسلامی، تهران مرکز آموزش عالی ایران بود و تقریبا هرکس می خواست دانشگاه برود، اجبارا باید به تهران یا چند شهر معدود دیگر می رفت.
به عبارت دیگر قبل از انقلاب، تهران نه تنها پایتخت سیاسی ایران بود، بلکه پایتخت دانشگاهی ایران نیز بود. بر این اساس تمرکز فرصت های آموزشی در آموزش عالی ایران و نابرابری و بی عدالتی آموزشی در دهه منتهی به انقلاب اسلامی به حدی بود که در سال ۴۹ - ۵۰ حدود ٩٥ درصد کل جمعیت دانشجویی کشور، فقط در ٦ شهر کشور از جمله تهران، اصفهان، مشهد، شیراز، اهواز و تبریز متمرکز بودند.
بر این اساس عدم دسترسی برابر به فرصت های آموزش عالی در دوران قبل از انقلاب اسلامی در حالی کاملاً مشهود و ملموس است که پس از انقلاب اسلامی ، تحول عظیمی در گسترش کمی و کیفی آموزش عالی به ویژه در گستره جغرافیایی و در اقصی نقاط کشور به وجود آمد و تهران دیگر مرکز آموزش عالی ایران نبود.
بسط عدالت آموزشی از طریق افزایش ظرفیت های دسترسی به آموزش عالی برابر
به طور مثال سهم شهر تهران در سال تحصیلی ١٣٩٩-١٤٠٠ از کل جمعیت دانشجویی کشور فقط ٢٢ درصد بوده، و مابقی جمعیت دانشجویی در تمام استان ها توزیع شده است این امر که نشان از تمرکز زدایی و توزیع عادلانه فرصت های آموزشی در کشور، پس از انقلاب اسلامی است.
یکی از شاخص های مهم در ارزیابی نظام های آموزش عالی، میزان جمعیت دانشجویی کشور است، به طوری که نسبت " تعداد کل دانشجویان به صدهزار نفر جمعیت کشور" به عنوان یکی از شاخص های بین المللی در ارزیابی و مقایسه نظام های آموزش های کشورها به حساب می آید. از طرفی افزایش جمعیت دانشجویی طی سالیان متمادی، به طور ضمنی نشان دهنده نوعی بسط عدالت آموزشی از طریق افزایش ظرفیت های دسترسی به آموزش عالی برابر است، چرا که این افزایش جمعیت مستلزم توسعه زیرساخت ها و ظرفیت های پذیرش در اقصی نقاط کشور است و نشان می دهد که به دلیل بسط عدالت آموزشی از طریق توسعه بسترهای آموزشی، افراد بیشتری به آموزش عالی دسترسی پیدا کرده اند.
افزایش ۵۰ برابری جمعیت دانشجویان طی ۵۰ سال اخیر
بر پایه اطلاعات پایگاه آماری موسسه پژوهش و برنامه ریزی آموزش عالی، جمعیت دانشجویی ایران در سال تحصیلی ۴۹-۵۰ برابر ۶۷ هزار و ۲۶۸ دانشجو بوده است که این رقم بعد از گذشت بیش از ٥ دهه، در سال ١٣٩٩-١٤٠٠ به سه میلیون ۱۶۳ هزار و ۵۰۵ نفر افزایش یافته است. به عبارت دیگر طی ٥٠ سال نزدیک این آمار به ٥٠ برابر شده است و حتی در سال -٩٤ ١٣٩٣ به حدود ٧٠ برابر نیز رسید.
در سال ۵۷، سهم پذیرش زنان در دانشگاههای کشور تنها ۲۳درصد بود، اما حضور جدی زنان در دانشگاهها از اواخر دهه ۷۰ شروع شد و در مدت کوتاهی توانستند جایگاه قابلقبولی را به دست آورند، بهطوریکه در سال ۸۵، از کل جمعیت دانشجویی کشور ۶۳درصد را دانشجویان دختر تشکیل میدادند؛ روندی که در برهههایی شیب نزولی به خود گرفت؛ اما همچنان دانشجویان دختر نیمی از کل جمعیت دانشجویی را تشکیل میدهند. بخش عمده صندلیهایی که توسط این قشر در طول دو دهه گذشته اشغال شده هم مربوط به مقطع کارشناسی است.
در این بازه زمانی، جمعیت دانشجویی به طور کلی روند صعودی بسیار قابل توجه ای داشته است. با این حال طی این دوره، فراز و نشیب هایی نیز داشته است به طوری که این جمعیت در سال ١٣٩٣-١٣٩٤ به بالاترین آمار یعنی چهار میلیون و ۸۱۱ هزار و ۵۸۱ نفر رسید و پس از آن مجدد روندی نزولی به خود گرفته است.
اواخر دهه ۸۰ را باید یکی از دورههای طلایی برای حضور دانشجویان دختر در زیرنظامهای آموزش عالی دانست، بهطوریکه در سال ۸۰ تعداد ۷۶۸ هزار و ۴۳۳ دانشجوی دختر در ۵ مقطع تحصیلی کاردانی، کارشناسی، کارشناسیارشد، دکتری حرفهای و دکتری تخصصی در دانشگاههای کشور مشغول به تحصیل بودند، رقمی که یک سال بعد به ۸۴۸ هزار و ۲۸۳ دانشجو رسید. همچنین در سال ۸۲ جمعیت دانشجویان دختر به ۹۷۵ هزار و ۱۰ نفر رسید. رقمی که در سال بعد به یک میلیون و ۷۹ هزار و ۵۶۳ دانشجوی دختر در آن سال به دانشگاههای کشور راه یافته بودند.
همچنین در سال ۸۶ یک میلیون و ۷۹۵ هزار و ۸۳۶ صندلی دانشگاهی در اختیار دانشجویان دختر بود و در سال ۸۷ هم دانشجویان دختر دست برتر را در دانشگاههای کشور داشتند، بهطوریکه یک میلیون و ۷۰۸ هزار و ۳۹۴ دانشجو در دانشگاههای کشور مشغول تحصیل بودند. همچنین در سال ۸۸، یک میلیون و ۸۷۴ هزار و ۷۲۲ دانشجوی دختر در دانشگاههای کشور حضور داشتند و باز هم برتری با دانشجویان مقطع کارشناسی با جمعیت یک میلیون و ۳۳۳ هزار و ۶۳۱ نفری بوده است.
افزایش ۵۶ برابری آمار دانشجویان زن
در آموزش عالی ایران در دهه های بعد از انقلاب اسلامی، شاهد حضور و مشارکت چشمگیر زنان در بخش جمعیت دانشجویی بودیم. میزان این پیشرفت نسبت به قبل از انقلاب اسلامی رشد قابل توجهی را نشان می دهد. به طور مشخص طی ٥٠ سال اخیر (١٣٥٠-١٤٠٠)، افزایش جمعیت دانشجویی زنان و توجه به این قشر در آموزش عالی ایران روندی صعودی داشته است و به ویژه در چهار دهه بعد از انقلاب اسلامی به مرور شاهد افزایش دانشجویان زن در آموزش عالی ایران بودهایم.
به طوری که نه تنها عقب ماندگی رژیم گذشته به نحو موثری جبران شد، بلکه در دهه هشتاد (١٣٨١-١٣٨٨) سهم زنان در آموزش عالی ایران بیش از ٥٠ درصد بوده و این آمار امروزه به ۶۱ درصد رسیده است. به عبارت دیگر در این بازه زمانی، زنان در عرصه آموزش عالی، گوی سبقت را از مردان ربودند. به طوریکه در طی این مدت، جمعیت زنان دانشجو بیش از ٥٦ برابر شده است که نشان از میزان توجه و اهمیت آموزش زنان کشور را دارد.
همچنین طی ٥٠ سال اخیر، جمعیت زنان دانشجو از ۱۹۰ هزار و ۲۷ دانشجو در سال تحصیلی ۴۹-۵۰ به یک میلیون و ۵۱۰ هزار و ۴۲۶ نفر در سال ١٣٩٩-١٤٠٠ افزایش یافته است. به عبارتی در طی ٥٠ سال اخیر، جمعیت دانشجویان زن بیش از ٥٦ برابر شده است. این در حالی است که متوسط رشد کل جمعیت دانشجویی طی همان بازه زمانی ٥٠ ساله، حدود ٥٠ برابر بوده است. به عبارت دیگر، شتاب رشد زنان در آموزش عالی طی چهار دهه بعد از انقلاب، حتی از متوسط شتاب کل جمعیت دانشجویی کشور بالاتر بوده است.
آمارهای سه دهه اخیر ایران نشان از رشد چمشگیر زنان در جامعه دانشجویی کشور دارد. به طوری که سهم ۳۱درصدی زنان در سال ۵۶در مقایسه با سهم ۶۹درصدی مردان در این سال به یکباره در سال ۸۶ از مردان پیشی گرفته و سهم مردان را به ۳۶.۷درصد کاهش داده است.
بر اساس آنچه عنوان شد پس از پیروزی انقلاب اسلامی جایگاه زنان در عرصههای مختلف ارتقاء یافت و زنان به عنوان نیمی از جمعیت اجتماعی کشور در بسیاری از عرصهها پیشتاز بودهاند و پس از انقلاب اسلامی زنان توانستند به جایگاه و نقش تاثیرگذارتری در تصمیم گیریها و اداره کشور برسند. به طوریکه طبق آمار اعلام شده از سوی معاونت امور زنان و خانواده ریاست جمهوری، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۵۷ تا پایان سال ۱۴۰۰ در حوزه آموزشی سهم زنان به عنوان عضو هیات علمی ۳۳/۳ درصد و در دانشگاههای علوم پزشکی ۳۴ درصد افزایش داشته است. همچنین تعداد دانشجویان دختر در دانشگاههای کشور ۵۶ درصد رشد داشته است.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی بیسوادی زنان و دختران با نسبت ۹۹/۳ درصد ریشه کن شده و نسبت دانش آموزان دختر به پسر ۲۸ درصد رشد داشته است.
انتهای پیام
نظرات