تاکنون از میان ۱۹۳ کشور عضو سازمان ملل، ۱۶۵ کشور اسرائیل را به رسمیت شناختهاند و اعراب جزو کشورهای باقیماندهای هستند که این رژیم را به عنوان یک کشور مستقل مورد شناسایی قرار ندادهاند.
حال بایدن در شرایطی که بیش از پیش نیاز به نزدیکی اعراب با اسرائیل بحرانزده دارد، با طرح ایده خاورمیانه جدید با دو محور اصلی احداث کریدور هند-خاورمیانه-اروپا و عادیسازی روابط ریاض و تلآویو، بزرگترین و اصلیترین کشور عربی یعنی عربستان را نشانه گرفته است و میخواهد اسرائیلیها را به یکی از بزرگترین آرزوهای خود برساند.
اهمیت این طرح و عادیسازی روابط عربستان و اسرائیل برای تلآویو و واشنگتن تا جایی است که علیرغم ترس همیشگی خود از تبدیل شدن کشورهای خاورمیانه به کشوری هستهای، به غنیسازی اورانیوم عربستان و حتی انعقاد توافقی امنیتی میان واشنگتن و ریاض چراغ سبز نشان دادهاند، البته که آمریکا تاکید دارد این توافق در آن سطح مورد تقاضای عربستان و آنطور که این کشور انتظار دارد، در حد ماده پنج ۵ ناتو نیست، اما باز هم امنیت سعودیها را تامین میکند.
نتانیاهو اخیرا و به پشتوانه افزایش تلاشهای بایدن برای عادیسازی روابط میان رژیم صهیونیستی و اعراب و همچنین طرح ایده احداث کریدور هند-آسیا-خاورمیانه توسط آمریکا، در سخنرانی خود در سازمان ملل اقدام به نمایش نقشهای کرد و آن را خاورمیانه جدید نامید. در این نقشه، عربستان به جمع اعراب دارای روابط عادی با اسرائیل پیوسته، کشوری به اسم فلسطین مطابق با قطعنامههای سازمان ملل وجود ندارد و کریدوری احداث شده است که با شروع از هند و عبور ازخاورمیانه به اروپا میرسد.
اما مسئله اینجاست که مسیری که بایدن در حال پیمودن آن است، تا پیش از این توسط روسای جمهور قبلی آمریکا نیز پیموده شده و پاسخی دریافت نکردهاند. از آن گذشته هنوز مینهای فعالی زیر این ماجرا پنهان است که هر لحظه آماده انفجار هستند.
جعفر قنادباشی، تحلیلگر مسائل خاورمیانه در گفتوگو با ایسنا با اشاره به نیاز شدید اسرائیل، عربستان و آمریکا به عادیسازی روابط تلآویو و ریاض، اظهار کرد: اسرائیلیها برای پیشبرد راهبرد تثبیت موقعیت خود در داخل، نیازمند عادیسازی روابط با کشوری مانند عربستان به عنوان بزرگترین کشور عربی هستند. آمریکاییها نیز برای موفقیت در انتخابات ۲۰۲۴ نیازمند کسب حمایت صهیونیستها و از سویی دیگر به دست آوردن یک موفقیت دیپلماتیک در عرصه خاورمیانه اند. در عربستان هم بنسلمان برای رسیدن به پادشاهی، محتاج حمایتهای خارجی برای مشروعیت بخشیدن به حکومت آینده خود در عرصه بینالملل است.
وی با اشاره به راه و چاههای مسیر عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان، اضافه کرد: حدود یک سال و نیم است که آمریکا بیش از گذشته در عادیسازی روابط تلآویو و ریاض جدیت دارد، چراکه گروههای اسرائیلی در آمریکا بایدن را تحت فشار گذاشتهاند تا به چنین امری تاکید بورزد. لذا در این شرایط اسرائیل مکررا از قریبالوقوع بودن عادیسازی یاد میکند و آمریکاییها هم به صورت محتاطانه در مورد این موضوع سخن میگویند و فرستادههای متعددی را روانه عربستان کردهاند تا این رابطه برقرار شود.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه فضای داخل عربستان را عامل شکست اقدامات پیاپی آمریکا برای ایجاد روابط دوستانه میان اسرائیل و سعودیها دانست و گفت: این اقدامات موفقیتآمیز نبود، چراکه ممکن است پس از عادیسازی روابط، بر فضای داخلی عربستان شرایط نامطلوبی حاکم شود و به ایجاد خطرات جدی برای حکومت آل سعود بینجامد. به همین جهت بنسلمان نه تنها نگران فضای داخلی عربستان، بلکه نگران واکنش منطقه به این موضوع نیز هست که نکند مواضع این کشور در منطقه تضعیف شود.
قنادباشی با تاکید بر اینکه خاورمیانه جدید یک تیتر خبرساز برای پوشش دادن به خواستههای بایدن است، بیان کرد: خاورمیانه جدید عنوانی تکراری است که نخستین بار توسط کاندولیزا رایس در زمان جنگ لبنان نیز مطرح شده بود. بعد از آن نیز ترامپ شعار معامله قرن را انتخاب کرد تا موقعیت اسرائیل را تثبیت کند و بر اشغال فلسطین سرپوش بگذارد. الان هم بایدن درصدد است یک پوشش جدید تبلیغاتی انتخاب کند تا از این طریق به همان هدف قدیمی آمریکا، یعنی تایید رسمی و علنی اسرائیل از طریق برقراری رابطه با دیگر کشورها تحقق بخشد.
وی ادامه داد: هم آمریکاییها و هم سعودیها به دلیل نگرانی از اوضاع داخلی کشورشان مدام در حال بررسی و حساسیتسنجی افکار عمومی هستند تا ببینند اگر چنین اتفاقی بیفتد، چه واکنشهایی از سوی مردم قابل انتظار است. به همین جهت علنی کردن عادیسازی روابط اسرائیل و عربستان وابسته به واکنش داخلی کشورهاست و تا مقامات عربستان به این نتیجه نرسند که عادیسازی با اسرائیل واکنش جدی مردم را در پی نخواهد داشت، رابطهای که الان پشت پرده در حال انجام است را علنی نمیکنند.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه با اشاره به تلاشهای آلسعود برای اقناع افکار عمومی عربستان، عنوان کرد: موتور محرکه بنسلمان برای حرکت به سمت پایان جنگ یمن، برقراری روابط با ایران و سوریه و دیگر تلاشهایی دیپلماتیک این کشور در منطقه، مشروعیت داخلی بود. در خصوص عادیسازی روابط با اسرائیل، عربستان میخواهد بگوید ما با تمام کشورهایی که تا به الان دوست و دشمن بودهاند روابط داریم و حالا نوبت اسرائیل است.
ریخت و پاش آمریکا برای عادیسازی روابط اعراب با اسرائیل
قنادباشی افزود: تلاش ریاض برای گرفتن امتیاز فناوری هستهای و راضی شدن بایدن به این موضوع، یکی از همین روشهای اقناعسازی افکار عمومی و مشروعیت بخشیدن به اقدامات صورتگرفته است. درواقع عربستان میخواهد به مردم خود بفهماند ما مورد حمایت جهان قرار داریم و کشوری پیشرفته هستیم که به خاطر چنین ارتباطی، امتیازات متعددی مانند گسترش فناوریهای هستهای و فضایی به ما داده خواهد شد. اما از سوی دیگر نیز پایین آمدن بایدن و نتانیاهو از موضع خود در قبال هستهای نشدن عربستان، به خوبی نشان داد که چقدر به داشتن رابطه با ریاض نیازمندند.
وی درخصوص احتمال عملی شدن کریدور هند-خاورمیانه-اروپا به عنوان یکی دیگر از محورهای اصلی طرح خاورمیانه جدید بایدن و نتانیاهو، گفت: کریدور روی کاغذ راحت ترسیم میشود، اما ساختن کریدوری که بخشی از آن زمینی و بخشی دیگر دریایی و هوایی باشد، بسیار دشوار است و از حد شعار فراتر نمیرود. کریدوری به کار میآید که کالا را مستقیما از زمین یا دریا منتقل کند، چراکه انتقال از دریا به زمین و بالعکس بسیار هزینهبر بوده و دشواری زیادی دارد.
این تحلیلگر مسائل خاورمیانه با اشاره به اینکه طرح خاورمیانه جدید در تمام دورههای ریاست جمهوری آمریکا با شکست مواجه شده است، عنوان کرد: تمام روسای جمهور آمریکا طی ۴۰ سال گذشته یک راهبرد مشترکی دارند و آن هم در اولویت قرار دادن حفظ امنیت اسرائیل در خاورمیانه است. آنها هیچگاه در اتخاذ سیاستهای خاورمیانهای خود بدون تبادل نظر با اسرائیل کاری انجام ندادهاند و با سفارشات این رژیم سیاستهایشان را تنظیم کردهاند. به علاوه دیگر نقطه مشترک سیاست تمام روسای جمهور آمریکا این است که یک پوشش تاثیرگذار دارند که در عمل تهی و فریب است. یاسر عرفات بعد از صلح با اسرائیل اذعان کرد که فریب خوردیم و اسیر وعدههای دهانپرکن در مادرید و اسلو شدیم.
قنادباشی با بیان اینکه آمریکا گوش اعراب را از آواز خوش پرمیکند بدون اینکه به وعدههای دور و دراز خود عمل کند، ادامه داد: آمریکا الان هم درصدد است که هیچ امتیازی به کشورهای عربی ندهند و تایید حضور اسرائیل در منطقه را بگیرد، ولو با اسمهای مختلف؛ یکبار با عنوان معامله بزرگ قرن، یک بار خاورمیانه بزرگ و دفعه دیگر خاورمیانه جدید.
وی افزود: پرسروصداترین این طرحها، معامله بزرگ قرن بود که توسط ترامپ مطرح شد و در این راستا صلح ابراهیم هم بر سر زبانها افتاد، اما در عمل چیزی رخ نداد. پیش از این نیز ۴۰ پیشنهاد در خصوص صلح اعراب از سوی آمریکا مطرح شده بود، برای کشورهایی که اصلا با هم جنگی نداشتند. در نتیجه تمام این نقشههای بیپایه و اساس آمریکا برای خاورمیانه خالی و بیاعتبار بوده و فقط به دلیل به رسمیت شناخته شدن اسرائیل مطرح میشود.
انتهای پیام
نظرات