• شنبه / ۱ مهر ۱۴۰۲ / ۰۷:۱۷
  • دسته‌بندی: خراسان رضوی
  • کد خبر: 1402070100022
  • خبرنگار : 30147

جای خالی مامان مدرسه

جای خالی مامان مدرسه

ایسنا/خراسان رضوی روزهای کودکی یادآور خاطرات تلخ و شیرین برای همه دهه شصتی‌ها است، خاطراتی که هر چقدر هم کهنه و فرسوده شوند از بین نمی‌روند. در میان برگ‌های خاطرات دوران کودکی شخصیت‌های به یاد ماندنی می‌درخشند. آدم‌هایی بی‌نام و نشان که با تأثیرگذاری خود بر زندگی افراد همیشه در اذهان باقی می‌مانند. یکی از این افراد بابا یا مامان مدرسه بود.

مامان صبح خیلی زود در حیاط مدرسه را باز می‌کرد، همه جا را آب و جارو می‌کرد و با کلی زحمت مدرسه را برای یک روز کاری آماده می‌کرد و حواسش کامل به ورودی مدرسه بود، بچه‌ها یکی یکی می‌آمدند و هر کدام سعی می‌کردند با او سلام و احوال‌پرسی کنند، چون مامان شاداب بود و به بچه‌ها انرژی می‌داد به مدیر و ناظم و معلم‌ها احترام خاصی می‌گذاشت و با این کار احترام به بزرگترها را به بچه‌ها می‌آموخت.

 گرما و سرمای کلاس‌ها برای مامان مهم بود، او فقط نظافت نمی‌کرد، به هر حال او نقش برجسته‌ای داشت، پذیرایی از دبیران و ارباب رجوع را نیز او انجام می‌داد، با همه وجودم از تماشای خدمات مامان حتی بردن یک استکان چای تمیز به دفتر معلمان لذت می‌بردم. وقتی دیر به مدرسه می‌آمدیم بعضی وقت‌ها مامان وساطت می‌کرد تا یک بار دیگر هم به کلاس راهمان بدهند.

خیلی وقت‌ها موقع تنبیه بچه‌ها می‌آمد و مدیر و ناظم را به بهانه تلفن می‌برد و بچه‌ها را نجات می‌داد. مامان خوب مدرسه بچه‌های اخراج شده را نصیحت می‌کرد. با اولیای دانش آموزان مشکل‌دار قبل از دیدن مدیر و ناظم مشاوره می‌کرد، راه و چاه برخوردهای اداری و قانونی را به بچه‌ها یاد می‌داد.

                                                                                      جای خالی مامان مدرسه

جلوی در مدرسه دخترانه مراقبت می‌کرد تا کسی برای بچه‌ها که مثل دخترهای خودش بودند ایجاد مزاحمت نکند. خیلی پیش می‌آمد که او بچه‌های بیمار را تا خانه همراهی می‌کرد، اما امروز شاهد آخرین بازماندگان این قشر شریف و تأثیرگذار در مدرسه هستیم. سال‌هاست که آموزش و پرورش از جایگزین کردن افراد جدید در این پست کوتاهی کرده است. متأسفانه با حذف مامان و بابا از سیستم اداره مدرسه، نه یک شخص که یک مجموعه آداب و فرهنگ را از مدرسه حذف کرده‌ایم.

یکی از همین مادران فاطمه حسن‌زاده بود که در سال ۱۳۵۷ پس از شرکت در آزمون استخدامی آموزش و پرورش قبول شد و بعد از طی انجام مراحل مختلف و مصاحبه‌های مختلف در مهرماه همان سال در سن ۱۸ سالگی که یک سالی از ازدواجش بیشتر نگذشته بود کار خود را در مدرسه دو شیفته دخترانه شهاب آن زمان در کاشمر آغاز کرد.

وی در گفت و گو با ایسنا با اشاره به کمبود امکانات آن زمان برای دانش آموزان و مدارس گفت: یکی از سخت‌ترین و نگران کننده‌ترین کارهایی که آن زمان باید انجام می‌دادم روشن کردن بخاری‌های نفتی بود که بعضاً آتش هم می‌گرفتند.

حسن‌زاده تصریح کرد: خیلی سخت بود سوختگی دست و سرخ شدن صورت هنگامی که بخاری را می‌خواستیم روشن کنیم، شعله‌هایی که به صورتمان می‌خورد در خاطرمان به یادگار مانده است، تصور کنید یک آهن سرخ شده در حال آتش را یک زن بردارد و به بیرون کلاس بیندازد تا خدای نکرده برای بچه‌ها اتفاقی نیفتد.                                                                                         جای خالی مامان مدرسه

وی با بیان اینکه دانش آموزان امروزی از آن بخاری‌ها یادشان نمی‌آید و شوفاژها و بخاری‌های گازی جای بخاری‌های نفتی را گرفته‌اند، گفت: آن زمان با آمار دانش آموزان تعداد خدمتگزاران یک مدرسه تعیین می‌شد، به طوری که هر مدرسه کمتر از ۵۰۰ نفر، باید یک خدمتگزار می‌داشت.

این مامان مدرسه با یادآوری خاطرات آن زمان گفت: چون آن زمان خیابان‌ها و داخل مدارس خاکی بود زمستان بچه‌ها با کفش‌های گِلی به سر کلاس می‌آمدند و مجبور بودم پس از اتمام کلاس‌ها هر روز دو دفتر، ۵ کلاس و سالن و صحن حیاط که دارای بیش از ۵۰ نیمکت‌های آهنی و سنگین بود را جابجا و طی و جارو کنیم.

این خدمتگزار با بیان اینکه بچه‌های قدیمی بیشتر از تخته سیاه و گچ سفید و قرمز با گرد و خاکی که در پاک کردن تخته به پا می‌شد و از بوی نفت کلاس‌ها یادشان است، تصریح کرد: برای تمیزی بهتر کف کلاس‌ها مجبور بودیم از گِل و خاک و نفت استفاده کنیم صبح‌ها وقتی بچه‌ها می‌آمدند بوی نفت در کلاس‌ها بود و چاره‌ای نداشتیم.

وی که یکی از کارهای هر روزه‌اش بردن و آوردن نامه‌های اداره به مدرسه بود، خاطرنشان کرد: بارها بوده که دانش‌آموز بیمار را به منازلشان و یا دکتر برده‌ام.

حسین‌زاده گفت: صبح‌های زود برای روشن کردن بخاری‌ها باید به مدرسه می‌رفتم تا وقتی دانش آموزان می‌آیند در کلاس سرما نخورند تا ساعت ۱۲ در مدرسه بودم و از ۲ تا ۴ عصر در شیفت دیگر برای نظافت می‌رفتم، چون مسیرم دور بود در زمستان هوای تاریک در خیابان خودم و دو مأمور بیشتر در سطح شهر نبودیم.

وی ادامه داد: گرچه در آن زمان هیچ وقت مدرسه‌ها بی نفت نمی‌ماندند ولی با ۲۰ لیتری نفت به دلیل یخ‌زدگی زمین بسیار به زمین می‌خوردم و اذیت می‌شدم، بخاری‌های نفتی قدیمی دوده‌های زیاد به در و دیوار کلاس‌ها به جا می‌گذاشت و گاهی بند شدن هواکش بخاری‌ها با دوده‌های نفت مشکلاتی را پیش می‌آورد که بچه‌های امروزه این موارد را اصلاً درک نمی‌کنند.

او که پس از گذشت تمامی این سال‌ها جز دلتنگی هیچ گله‌ای از دانش آموزان بر دل ندارد، افزود: بعضی خانواده‌ها که زودتر بچه‌ها را به مدرسه می‌آوردند تا زمانی که می‌خواستند سر صف بروند نگهداری می‌کردم و مواظب بودم بیرون نروند.

                                                                                             جای خالی مامان مدرسه

وی اظهار کرد: گاهی معلمین دعواهای خانه‌شان را به مدرسه می‌آورند و گاهی برای یک گرد نازک خاک روی میزهای خودشان را سر من خالی می‌کردند، البته این حرکت‌ها طبیعی بود و برای همه انسان‌ها این موارد پیش می‌آید و من صبر می‌کردم تا وقتی راحت شدند بروم.

حسین‌زاده ادامه داد: از قدیم بچه‌ها وسایل خود را در مدرسه فراموش می‌کردند و من پس از نظافت مدرسه همه را داخل کارتنی می‌گذاشتم تا روز بعد وسایلشان را بردارند، برخلاف آن زمان که امکانات کمتر بود دانش آموزان امروزی امکانات و تجهیزات بسیاری همچون دفتر و قلم و خودکار، سرویس مدرسه دارند.

او که از مرحوم آقای منصوری، آقای عابدینی، عباسی، خانم خزاعی و خانم یعقوبی و ... به عنوان هم دوره‌های کاری خود در آن زمان نام می‌برد، گفت: آن زمان خانم بهادری مدیر مدرسه شهاب و خانم اخباری معاون بود و در سال آخر خدمتم خانم سعادتمند مدیر مدرسه شد.

این مامان مدرسه از چمران به عنوان دومین مدرسه‌ای که در آن مشغول به کار می‌شود نام برد و افزود: یک شیفت این مدرسه دخترانه و یک شیفت ابتدایی پسرانه بود، البته وحدت قدیم، رفعت، هاشمی‌نژاد و آخر خدمت مدرسه سمیه در شیفت راهنمایی مدارس دیگری بودند که طی این دوران خدمت کرده‌ام.

                                                                                 جای خالی مامان مدرسه

او که پس از بازنشسته شدن تا ۳ سال افسرده و گوشه‌نشین شده بود، هنوز هم قلبش برای سر و صدای دانش آموزان می‌تپد، او در پایان با آرزوی موفقیت و سلامتی برای همه فعالین مدارس از جمله خدمتگزار، سرایدار، مدیر، معلم و معاونین گفت: فرزندان دیارم حتی کشورم این موقعیت‌ها و امکانات را قدر بدانند، شاید هنوز هم کمی و کاستی‌هایی در امر آموزش باشد ولی نسبت به گذشته بسیار بسیار کمتر است.

وی در پایان گفت: از آن‌ها می‌خواهم درس بخوانند و به پدر و مادر و معلمینی که به آن‌ها درس می‌آموزند را در اولویت زندگی‌شان قرار دهند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha