به گزارش ایسنا، مرکز اطلاع رسانی فلسطین در گزارشی نوشت: «طی شش ماه گذشته یعنی از ماه مارس تا انتهای اوت گذشته بیش از ۴۰ عملیات علیه اهداف صهیونیستی اتفاق افتاده است. این عملیاتها گاها تیراندازی بوده و بعضی وقتها بمبگذاری یا حمله با سلاح سرد بوده و به طور میانگین هر هفته دو عملیات بزرگ اتفاق افتاده است که این عدد بالایی بوده و نگرانی صهیونیستها را به دنبال داشته است. نقشه عملیاتها در کرانه باختری در بازه زمانی مورد اشاره حاکی از آن است که بیشتر مجریان این عملیاتها از ساکنان مناطق شمالی کرانه باختری به ویژه دو شهر جنین و نابلس (۱۵ عملیات) هستند. توزیع جغرافیایی دیگر عملیاتها در مرکز و جنوب کرانه باختری هم به این ترتیب است: رام الله (۷ عملیات)، اریحا (۲ عملیات)، قدس (۱۰ عملیات)، بیت لحم (۲ عملیات) و الخلیل (۷ عملیات).
در حالی که سرویسهای امنیتی صهیونیستی تلاش میکنند تا منبع حملات فلسطینیان همچنان در شمال کرانه باختری محصور بماند و به دیگر مناطق کشیده نشود و در دیگر شهرها به شیوهای کاملا محدود باشد، در مقابل گروههای مقاومت فلسطین میکوشند دایره حملات خود را در برخی مناطق گسترش دهند و البته وضعیت ویژه برخی مناطق را هم مورد نظر قرار دهند. برای مثال استان رام الله مقر اصلی تشکیلات خودگردان است و حضور نیروهای امنیتی در این منطقه بسیار پررنگ است و حتی اگر این مساله مانع از وقوع عملیات مقاومتی هم شود؛ اما باز مجریان شماری از عملیاتها در دیگر مناطق از ساکنان این استان هستند، کما اینکه وضعیت قدس نیز برای فلسطینیان بسیار پیچیده است، با این حال، اگر به برخی اردوگاههای شهر قدس همچون شعفاط یا برخی محلهها نگاه کنیم، میبینیم که بسیاری از جوانان فلسطینی در این مناطق حامی عملیاتهای مقاومتی هستند؛ اما قدرت دستگاههای اطلاعاتی در این شهر موجب شده تا پایه گذاری گروههای مسلح به امری دشوار و پیچیده تبدیل شود.
آموس هرئیل روزنامه نگار اسرائیلی در روزنامه عبری زبان هاآرتص نوشته که گروههای فلسطینی و در راس آنها حماس میدانند که "اسرائیل" و تشکیلات خودگردان دچار ضعف شدند و بر همین اساس، استراتژی آنها مشخص میشود. او افزود سوالی که اکنون برای سرویسهای امنیتی رژیم صهیونیستی مطرح است، در رابطه با احتمال وقوع رویارویی گسترده با حماس در قدس و دیگر شهرهای کرانه باختری نیست، بلکه در رابطه با این است که این درگیری کی به وقوع خواهد پیوست. صهیونیستها معتقدند که حماس و جهاد اسلامی به دنبال ملتهب کردن منطقه و کشاندن شمار بیشتری از فلسطینیان به سمت رویارویی با اشغالگران از طریق تشویق دیگر مناطق کرانه باختری غیر از شمال این منطقه به مشارکت در مقاومت است و این در اردوگاههای آوارگان فلسطینی کار سادهای است و بدین ترتیب عملیاتهای مقاومتی از اردوگاه جنین و عسکر به اردوگاه عقبه جبر در اریحا سرایت پیدا میکند و هدف این است که جغرافیای درگیریها وسیعتر شده و به انتفاضهای گستره منتهی شود.
گروههای مقاومت از دو مساله برای گسترش جغرافیای عملیاتهای مسلحانه خود بهره میگیرند: نخست عدم ثبات سیاسی بین کابینه و اپوزیسیون رژیم صهیونیستی است که فرصتی را پیش روی گروههای فلسطینی یا افراد غیرمرتبط با این گروهها قرار داده تا دست به عملیاتهایی بزنند که بیش از پیش بر آتش تنش و بحران داخلی رژیم صهیونیستی میدمد و موجب میشود تا اپوزیسیون اتهامات بیشتری را به کابینه در خصوص ناتوانی در تامین امنیت اسرائیلیها وارد کند. مساله دوم ضعف و ناتوانی تشکیلات خودگردان فلسطین در برخی مناطق است، بنابراین مقاومت جایگاه خود را تقویت کرده و حمایت از آن بیشتر شده همانگونه که حماس در الخلیل و اردوگاههای آوارگان فلسطینی و برخی روستاهای نزدیک به آن چنین کاری کرده است و از سیطره خود بر جنبشهای دانشجویی در منطقه به بهترین شکل بهره برده است. و این یعنی اینکه این جنبش توانسته نسل جوان را به سمت خود بکشاند، یا همانطور که در نابلس و دو اردوگاه عسکر و بلاطه شاهد حضور پررنگ گردان شهدای الاقصی، حماس و جهاد اسلامی هستیم و گروه مقاومت عرین الاسود نیز در همین محیط تاسیس شده است.
رژیم صهیونیستی به هر شیوهای میکوشد تا تشکیلات خودگردان کنترل مناطقی را که از دست داده، بازیابد تا بتواند سدی محکم در برابر عملیاتهای ضدصهیونیستی باشد. در همین راستا، یونی بن مناحیم روزنامه نگار و کارشناس امور عربی اسرائیلی عنوان کرد که دولت جو بایدن طرحی امنیتی را که ژنرال مایک بنزل ارائه داده، به محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان عرضه کرده است که بر جذب هزاران نیروی جدید (حدود ۳۰ هزار) در سرویسهای امنیتی تشکیلات خودگردان تاکید دارد تا این نیروهای جدید آموزش دیده و برای مقابله با گروههای مقاومت در مناطق شمالی کرانه باختری مستقر شوند. هدف از این طرح آمریکا نابودی گروههای مقاومت مورد حمایت ملت فلسطین است؛ اما به گفته بن مناحیم، عباس این طرح را نپذیرفته به بهانه اینکه به جنگ داخلی منتهی خواهد شد؛ اما برخی منابع فلسطینی نیز گفتهاند که جز در رسانهها چیزی از این طرح نشنیدهاند.
جنین بزرگترین خطر برای رژیم صهیونیستی به شمار میرود و این اردوگاه طبق تعرف اسرائیلیها کانون اصلی مبارزان مقاومت است. مشکل اصلی جنین این است که ۳ گروه بزرگ مقاومت (شهدای الاقصی، حماس و جهاد اسلامی) به طور مشترک به عنوان گروهی تحت عنوان گردان جنین فعالیت میکنند و مورد حمایت گسترده فلسطینیان هستند.
عوفر شیلح روزنامه نگار اسرائیلی تاکید کرد که اوضاع در شمال کرانه باختری بسیار خطرناک شده و حماس همراه با دیگر گروههای فلسطینی تقریبا یک حکومت خودگردان را در این منطقه تشکیل داده و همین مساله کنترل اوضاع در این منطقه و جلوگیری از وقوع عملیاتهای ضداسرائیلی در آن را بسیار سخت و دشوار کرده است و همزمان نیز موجب شده تا ارتش سردرگم شده و نتواند دست به عملیاتی گسترده در این منطقه بزند، چرا که در صورت ورود به این منطقه، باید به فکر اقدامات بعدی نیز باشد و ممکن است ضرباتی سخت و تلفاتی گسترده به نیروهای ارتش در صورت ورود به جنین وارد شود و این بدین معناست که این مناطق کم کم در حال تبدیل شده به نوار غزهای دیگر هستند، به ویژه اینکه شاهد چندین تجربه ناموفق شلیک راکت در این منطقه به سمت مناطق اسرائیلی نشین هم بودهایم.
شیلح اظهار داشت که رژیم صهیونیستی اکنون در حال برداشت نتیجه سیاستهای کوته نظرانه خود در دهه اخیر است، زیرا کابینههای پی در پی اسرائیلی همواره در تلاش برای تضعیف تشکیلات خودگردان و بستن هرگونه چشم انداز سیاسی با آن به بهانه نبود یک شریک فلسطینی حقیقی بودند و تقریبا تمامی احزاب اسرائیلی هم با این سیاست موافق بودند و اختلافی اساسی بر سر آن وجود نداشته است که این مساله به طور غیرمستقیم به تقویت گروههای مقاومت فلسطین منتهی شد.
صهیونیستها میگویند که تشکیلات خودگردان پس از عملیات ماه ژوئیه گذشته در جنین، حاکمیت خود در این منطقه را بازیافته و اقدام به بازداشت مبارزان مسلح فلسطینی حتی در اردوگاه بلاطه در نابلس کرده است، کما اینکه حضور پررنگ این تشکیلات در دیگر مناطق همچون بیت لحم مانع از پیوستن آنها به عملیاتهای ضدصهیونیستی خواهد شد، زیرا تشکیلات خودگردان اهمیت ویژهای میدهد به اینکه بیت لحم آرام بماند و مقاومت در آنجا حضوری نداشته باشد.
ترس و نگرانی اسرائیلیها صرفا نسبت به تعداد عملیاتهای فلسطینیان نیست، بلکه قدرت گرفتن هرچه بیشتر مقاومت در کرانه باختری از دیگر دغدغهها و نگرانیهای آنهاست. به گفته اسرائیلیها، خودروهای زرهی که وسیلهای برای حمایت از جان اسرائیلیهاست، در حقیقت به وسیله مرگ آنها تبدیل شده و نظامیان داخل آن همیشه نگرانند و در بین صهیونیستها سخن از بمبهای پیشرفته و قدرتمند مقاومت است و آنها ایران را به کمک رسانی به مقاومت در کرانه باختری از طریق مرزهای اردن متهم میکنند.
در پی شدت گرفتن عملیاتهای ضدصهیونیستی در کرانه باختری، سرویسهای امنیتی اسرائیلی بر ضرورت تغییر استراتژی و شیوه مقابله با حماس و دیگر گروههای مقاومت تاکید دارند و خواستار ترور برخی رهبران این جنبش در کرانه باختری به ویژه آنانکه در چارچوب قرارداد شلیت آزاد شدند، شدهاند تا این جنبش و دیگر گروههای مقاومت بهای عملیات خود در کرانه باختری را بپردازند.
فعالیت گروههای مقاومت در کرانه باختری و علمیاتهای فردی که مجریان آن به هیچ گروه و جنبشی وابستگی ندارند، در شرایطی است که تشکیلات خودگردان و رهبران آن رو به ضعف و پیری نهادهاند و همزمان در طرف مقابل هم رژیم صهیونیستی گرفتار بحران سیاسی داخلی است، جامعه اسرائیلی دچار شکاف و اختلاف شده و این رژیم سرگرم تلاش برای عادی سازی روابط با عربستان است و بحرانهای داخلی این رژیم هر روز هم بدتر میشود و بعید به نظر میرسد به این زودیها حل شود و در چنین شرایطی این سوال مطرح میشود که آیا قادر به انجام عملیات علیه مقاومت خواهد بود و این عملیات تاثیری بر روند عادی سازی روابط با ریاض خواهد داشت یا خیر؟ یا چنین عملیاتی میتواند به بهبود اوضاع داخلی رژیم صهیونیستی منتهی شود و آمریکا با آن موافقت خواهد کرد؟ این عملیات تا کجا ادامه خواهد داشت و پاسخ مقاومت چه خواهد بود؟ شاید همه این سوالها ما را به این نتیجه برساند که مقاومت بهترین زمان ممکن را برای گسترش دامنه عملیاتهای خود در کراه باختری انتخاب کرد؛ اما در هر صورت، زمان زیادی لازم است تا کرانه باختری به غزهای جدید تبدیل شود.»
انتهای پیام
نظرات