به گزارش ایسنا، اگر با دقت بیشتری به این شهر کوچک نگاه کنیم، ردپای بزرگ و پررنگ تاریخ ایران کهن را در آن خواهیم یافت، چنانکه در بسیاری منابع، قدمت نیمور را به دوران ساسانی و پیشدادیان نسبت میدهند.
سرآغاز این سیر تاریخی، بند ساسانی نیمور با دانش مهندسی بینظیر است که ایسنا پیشتر در گزارشی با "عنوان شاهکار افسانهای آبرسانی نیمور در معرض تهدید به آن پرداخته و بخشی از زیباییها و دانش مهندسی آن را در گزارشی تصویری با عنوان "بند تاریخی نیمور شاهکار مهندسی آبرسانی" به تصویر کشیده است.
این بنا، آب رودخانه را پس از طی مسافت چند کیلومتری، با گذشتن از پل تاریخی باقرآباد که قدمت آن به دوران قاجار بازمیگردد و به شماره ۱۹۶۹۳ در فهرست آثار ملی ایران ثبت شده، تا دشت نیمور هدایت میکند تا با استفاده از سیستم جالب تقسیم آب، بین مزارع توزیع شود. مراسم سنتی بیلگردانی با قدمتی دو هزار ساله که هرساله اواخر فروردینماه در این شهر برگزار میشود، مهر تائیدی بر این قدمت است.
یخچال طبیعی متعلق به دوران قاجار، آتشکده آتشکوه که قدمت آن به دوران ساسانی بازمیگردد، بنایی به نام میلمیلونه، مسجد جامع، سنگنبشتهها و قلعههایی که آثار چندانی از آنها باقی نیست نیز از بناهایی هستند که تاریخ این منطقه را به نمایش میگذارند. اگرچه نیمور نیز مانند بسیاری از شهرهای ایران چهره توسعه به خود گرفته و به واسطه بهرهمندی از معادن سنگ، این تغییر چهره بیشتر خودنمایی میکند اما اگر در قسمت شمالی شهر پیش برویم، بافت تاریخی بیشتر خودنمایی میکند.
بوی تاریخ در نیمور
این منطقه از نیمور بوی تاریخ میدهد و یادآور محلههای کهن شهر نراق است. هنوز هم بسیاری از خانههای اینجا ساختار قدیمی خود را حفظ کرده، حتی بخشهایی با سقف قوسی که محلی برای نگهداری احشام یا آذوقه آنها بوده نیز در برخی بناها موجود است و برخی باغها نیز توانستهاند در برابر تغییر کاربری مقاومت کنند. شهرداری و شورای اسلامی نیمور نیز با اقداماتی از جمله فضاسازی و رنگآمیزی دیواری، سعی کرده ساختار سنتی این محله را حفظ کند.
اما در این منطقه و در میان ساختمانها و کوچههای باریک، بنایی خودنمایی میکند که مردم آن را قلعه جمشیدی یا قلعه گبری مینامند. به اعتقاد برخی منابع تاریخی، این قلعه که به سرعت در مسیر تخریب گام برداشته، محور اصلی شکلگیری نیمور بوده و هسته مرکزی شهر را تشکیل میداده است.
نیمور کجاست؟
نیمور در ۱۴ کیلومتری شرق محلات و در مسیر محلات به دلیجان قرار دارد. دسترسی به نیمور از تهران از طریق مسیر قم، دلیجان و جاده دلیجان به محلات و با طی مسافت ۲۶۰ کیلومتری امکانپذیر است. برای رسیدن به قلعه جمشیدی باید از میدان امام حسین(ع) در جهت شمال شهر و خیابان ۱۷ شهریور حرکت کرد و پس از گذشتن از کوچهها، به این بنای تاریخی رسید.
باور این نکته دشوار است که در میان کوچهها، چنین بنایی آرام گرفته باشد. ساختمانهای اطراف، اجازه خودنمایی به این بنا را نمیدهند. اگرچه بخش بسیاری از آن از بین رفته، اما هنوز هم میتوان شکوه قلعه را در آن دید. اگرچه در این محدوده دیوارها و ساختمانهایی وجود دارد که نشان از قدمت دارد اما در برخی نقاط، دیوارهایی رو به تخریب واقع شده که به نظر میرسد همان حصار نیمور بوده که در منابع تاریخی به آن اشاره شده است. در نگاه اول شاید نتوان ارتباطی بین حصار اطراف شهر با قلعه پیدا کرد اما کمی که پیش برویم، به ارتباط این دو با زندگی مردم نیمور پی خواهیم برد.
اسناد تاریخی چه می گویند؟
اکثر کتب معتبر تاریخی مانند "تاریخ قم"، "راهنمای قلعههای ایران"، "مختصرالبلدان" و "سفرنامه عراق عجم" که از این منطقه سخن گفتهاند، از نیمور و قلعه مستحکم و زیبای آن یاد کردهاند. چنانکه ابن فقیه میگوید: "... و هیچ بنایی از خشت و گل، خوشمنظرتر از بنای نیمور، روستایی در اصفهان نیست و در این بناها، تصویرها، و اخبار و پندها، شگفتانگیز است."
در سفرنامه ناصرالدین شاه که از سال ۱۲۷۱ شمسی آغاز شده نیز به این قلعه اشاره شده است. در بخشی از آن آمده است: "... بعد از ناهار آمدیم، از ده نیمور گذشتیم. ده بزرگ است. سابقا خالصه بوده، حالا به مالکیت تعلق به والیه(از بنات سلطنت) گرفته است. قلعه خیلی محکمی دارد که معروف به قلعه جمشیدی است."
در کتاب "راهنمای قلعههای ایران" به قلم "حسن زندهدل" آمده است: "این قلعه در نیمور محلات قرار دارد و تاریخ بنای آن دقیقا مشخص نیست لیکن برخی احداث آن را به دوره ساسانی مربوط میدانند. این قلعه به قلعه گبری نیز معروف است. در محلات و نیمور داستانهای زیادی درباره محاصره این قلعه توسط آزادخان افغانی نقل میشود که در اسناد تاریخی ذکر نشده است. از جمله این که آزادخان افغانی به نیمور حمله و اهالی را در قلعه جمشیدی محاصره کرد. این محاصره مدتها ادامه یافت و هیچکس قادر به نفوذ به داخل قلعه نشد. مطلعین محلی میگویند در داخل این قلعه نقبهایی وجود داشت که به زمینهای زراعی اطراف نیمور منتهی میشده است و مهاجمین از وجود چنین نقبهایی اطلاع نداشتند. اهالی نیمور در زمان محاصره از این نقبها بیرون آمده و آذوقه به داخل قلعه حمل میکردهاند."
فلسفه ساخت یک قلعه، حفاظت از مردم منطقه در برابر مهاجمان و غارتگران بوده و تا زمانی که بیم خطر وجود دارد، میزبان مردم و احشام آنها بوده است. به همین علت باید محلهای برای نگهداری طولانی مدت آذوقه انسانها و حیوانات، در آن تعبیه شود.
چرا قلعه جمشیدی در ارتفاعات ساخته نشد؟
یکی از اصول ساخت قلعهها این بوده که در ارتفاعات بنا شوند تا علاوه بر دسترسی دشوارتر برای مهاجمان، امکان نظارت و دیدبانی به شکل بهتری برای محافظان قلعه فراهم شود. اما بنا شدن قلعه جمشیدی در منطقهای کم ارتفاع را میتوان به دلیل نزدیکی به دشت، منابع آبی و فاصله نسبتا زیاد نیمور با ارتفاعات دانست. چرا که اگر قلعه در ارتفاعات منطقه ساخته می شد، در صورت وقوع حمله، عملا دسترسی مردم از شهر به قلعه، دشوار میشد. برای جبران این مسئله، ذکاوت مردم این منطقه که شاهکار بند نیمور و سیستم آبیاری منحصربهفرد دشت نیمور را رقم زده، تدابیر امنیتی دیگری را پیاده کرده بود اما افسوس که گذر زمان، بخش بسیاری از آن را به باد فراموشی سپرده است.
وارد قلعه که میشویم، اثری از آن دروازه با ساختار حفاظتی جالب وجود ندارد، قسمتهای بسیاری از بنا رو به تخریب گذاشته و کارآیی آن مشخص نیست اما هنوز هم میتوان بخشهای جالبی را در آن یافت. در بخشی از قلعه بناهایی وجود دارد که قدمت چندانی ندارد یا بازسازی شده است. به گفته مهدی لعلبار، مسئول نمایندگی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان محلات، تا اوایل دهه شصت نیز افرادی در این قلعه سکونت داشته اند، پس میتوان این بناها را به آنان نسبت داد.
تخریبهای صورت گرفته در قسمتهایی از بنا این احتمال را به وجود میآورد که قلعه تنها به همین بنای روی زمین محدود نشده و زیر آن نیز خبرهایی هست. درون دیوارهای عریض و مستحکم قلعه نیز راهروهایی قرار دارد تا علاوه بر فراهم کردن تردد، امکان نظارت بر قلعه را فراهم می کند. ساخت و سازها و بناهایی که به ضلع جنوبی قلعه چسبیدهاند، امکان اظهار نظر درباره ساختار این بخش را از بین برده است. اگرچه مساحت قلعه به طور حتم بیشتر از چیزی بوده که در حال حاضر وجود دارد اما مساحت بنای باقیمانده، چیزی در حدود ۶۰۰ متر مربع است.
داخل قلعه محلی وجود دارد که کارکرد آن به خاطر ساختار قوسی سقف و نقاطی که احتمالا برای بستن احشام بوده، مشخص است. در نگاه اول اینجا نیز مانند سایر نقاط قلعه است اما گودالی در آن وجود دارد که عمق آن بیشتر از ۱۰ متر تخمین زده میشود. شاید اینجا بخشی از همان ویژگیهای منحصر به فرد قلعه جمشیدی باشد، همچنین به نظر میرسد برخی از منازلی که در اطراف قلعه وجود دارد، بخشهایی از قلعه باشد که بازسازی شده و محل سکونت هستند.
حلقه تایری که زیر حجم انبوهی از خاک مدفون شده، بیان کننده میزان آواری است که روی زمین ریخته و نشان میدهد که کف قلعه شاید حدود یک متر پایینتر از جایی باشد که روی آن پا میگذاریم. در فاصله حدود ۶۰۰ متری شمال قلعه، دیواری وجود دارد که گفته میشود بخشی از حصار نیمور بوده است. ۳۵۰ متر بالاتر از دیوار، بنایی با ساختار سنگ، ملات و ساروج قرار دارد که آن را "میلمیلونه" مینامند.
میخی محکم که، پیشینه نیمور را به زمین کوبیده است
با وجود ثبت این بنا در فهرست آثار ملی، اما ابهامهایی در مورد کاربری آن وجود دارد و اینکه آیا ارتباطی بین میلمیلونه و قلعه یا حصار نیمور وجود دارد یا خیر، به درستی مشخص نیست. میلمیلونه میتواند تنها بخشی باقیمانده از یک بنا یا برج نگهبانی باشد. شباهت آن به یک ستون از چهارطاقی و پایههای باقیمانده از آتشکده آتشکوه، احتمال آتشکده بودن آن را نیز مطرح میکند. به گواه کتب تاریخی، در گذشته، اطراف این بنا، ظروف، ابزار نظامی و استخوان انسان نیز یافت شده است. میلمیلونه هرچه باشد، مانند میخی محکم، پیشینه نیمور را به زمین کوبیده است.
مهدی لعلبار، مسئول نمایندگی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان محلات در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: بزرگترین و مهمترین قلعه نیمور، قلعه جمشیدی است که قدمت آن را مربوط به دوره ساسانی میدانند و به قلعه گبری نیز معروف است. میتوان گفت هسته اولیه شکلگیری نیمور، قلعه جمشیدی بوده که بخش عمدهای از آن هم اکنون از بین رفته است. این قلعه در قسمت شمالی و در محل بافت قدیمی نیمور قرار دارد.
دروازه ها و تونل های زیرزمینی
وی ادامه داد: از شرح حال محمدحسن خان اعتماد السلطنه در کتاب سفرنامه عراق عجم در خصوص حصاری که نیمور را احاطه کرده بود، صحبتهای سالخوردگان نیمور مبنی بر وجود بخشهای باقیمانده از حصار نیمور در برخی از نقاط به ویژه در دشت کشاورزی، وجود دو دروازه، یکی در مجاورت امامزاده محمد و اسماعیل و دیگری نزدیک کوه کمر و بقایای این حصار در برخی نقاط، میتوان گفت فضای محصوری که کل نیمور در آن قرار داشته حدود ۳۰۰ هزار متر مربع بوده است.
وی افزود: دروازه شمالی را "در سوراخه" مینامیدند. دسترسی به زمینهای کشاورزی از طریق این دروازه انجام میشده است و دروازه جنوبی را "دروازه" مینامیدند که از چوب گردو و با ارتفاع ۳۰۰ متر و طول ۵.۳ متر ساخته شده بوده است. تا دهههای ۴۰ و ۵۰ این دروازهها کاربرد اصلی خود را داشتهاند اما به مرور و پس از حاکم شدن امنیت بیشتر، آغاز شهرنشینی و تمایل مردم به زندگی مستقل، این دروازهها و کل حصار اطراف نیمور به تدریج تخریب شد.
لعلبار گفت: تا پیش از این و برای دههها، مردم نیمور هر شب به نوبت نگهبان دروازهها بودند. دروازهها هنگام غروب آفتاب بسته میشد و اهالی هم برای امنیت بیشتر به داخل قلعه میآمدند. سه قلعه جمشیدی، نائب و حاج عبدالله داخل این فضای محصور قرار داشتند و نارین قلعهای که اعتماد السلطنه از آن یاد میکند، احتمالا همان قلعه جمشیدی است.
وی اظهار کرد: این قلعه از طریق مسیرهای زیرزمینی به بیرون راه داشته است. چرا که در سالهای اخیر با اجرای عملیات ساختمانی در نقاط مختلف شهر به خصوص در بافت جنوبی و در طول مسیرهای مشخص، چندین بار تونلهای زیرزمینی مشاهده شده است. در این میان درباره دو مسیر با قطعیت بیشتری میتوان صحبت کرد چرا که علاوه بر راههای زیرزمینی کشف شده، حتی حفره خروجی آنها نیز به چشم میخورد.
وی ادامه داد: یکی از آنها خروجی شمالی است که انتهای آن به کوه کمر ختم میشود و حفرهای روی کمر وجود دارد که "سیاچال" نامیده میشود و دیگری خروجی جنوبی است. در میان تپههای جنوبی به نام شیریمال نزدیک معدن متروکه سرب، یک حفره به شکل عمودی با دهانه حدود ۸۰ سانتیمتر دیده میشود. برخی معتقدند این حفره متعلق به همان مسیر خروجی است.
وی افزود: اطراف این حفره به منظور جلوگیری از ریزش خاک، به طرف داخل با سنگ و ساروج پوشانده شده است. این حفره با تکه سنگی پوشانده شده بود تا اینکه با شکسته شدن این سنگ، حفره مشخص شد. تفاوت اصلی این دو تونل در فاصله آنها از شهر است. فاصله کوه کمر تا شهر حدود ۲۰۰ متر ولی فاصله تپه جنوبی تا شهر حدود ۳ کیلومتر است.
این پژوهشگر تاریخ نیمور در ارتباط با فاصله طولانی تونل جنوبی با قلعه و علت لزوم حفر این مسیر طولانی گفت: دلیل این مسئله میتواند وضعیت جغرافیایی منطقه باشد. چرا که این منطقه شامل دو قسمت متفاوت است؛ ابتدا بیابانی، صاف و هموار و سپس کوهستانی است. بدیهی است چنانچه خروجی تونل در بخش صاف و هموار ایجاد میشد، خروج از آن به طوری که از دید دشمنان پنهان باشد امکانپذیر نبود. در صورت نیاز به خروج کل افراد قلعه از طریق تونل، حضور تعداد زیادی از مردم در بیابانی هموار، به سادگی توسط مهاجمان قابل مشاهده بود.
وی اظهار کرد: این دو خروجی دارای ویژگی خاصی هستند، چون در بالای تپه و کوه قرار دارند، از پائین و اطراف به هیچ وجه قابل رؤیت نیستند و تنها در فاصله ۳ یا ۴ متری میتوان آنها را مشاهده کرد. حتی تل خاک، سنگ یا چیزی که از اطراف جلب توجه کرده و فرد را به آن حفره راهنمایی کند، به چشم نمیخورد.
وی ادامه داد: در میان اهالی شهر به تونل سومی هم اشاره میشود که به سمت غرب می رود. نشانههای خارجی از این تونل مشاهده نشده، اما در هنگام گودبرداریهای ساختمانی به وجود این تونل اشاره شده است. مسیر آن احتمالاً از کنار مسجد جامع و پانخل میگذرد. به نظر میرسد مسیر این تونلها در طول سالهای اخیر حداقل در زیر قسمتهایی که کار ساختمانسازی انجام میشود، پر شده باشد.
داستان گل های لاله
وی افزود: دلیل دیگری که میتواند سندی بر وجود این راههای زیرزمینی باشد، قصهای است که دهان به دهان از گذشته به دست ما رسیده است. هنگامی که دشمنان یا سارقان به قلعه جمشیدی میرسند و آن را محاصره میکنند، همۀ مردم در قلعه جمع شده و درب قلعه را بسته و خندق اطراف قلعه را پر از آب میکردند تا دشمن به قلعه راه نیابد.
مسئول نمایندگی میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان محلات گفت: در یکی از این حملهها، دشمنان به دلیل ساختار مستحکم و امنیت بالای قلعه، همچون گذشته امکان ورود و تصرف قلعه را پیدا نمیکنند و تصمیم میگیرند تا زمان تسلیم مردم، آنجا را در محاصره خود داشته باشند. مدت زیادی شاید(به اعتقاد راویان حدود ۴ ماه) میگذرد اما مردم تسلیم نمیشوند تا اینکه روزی دشمنان متوجه گلهایی میشوند که روی دیوار قلعه قرار گرفته است.
وی اظهار کرد: مردم دیوار قلعه را با گلهای لاله سرخ که فقط در بیابان میرویند، تزئین کرده و صبح نیز از بالای دیوار قلعه برای دشمنان گل میریزند. مهاجمین در مییابند که از قلعه راهی به بیرون وجود دارد و محاصره آن کار بیهودهای است. بنابراین بدون آنکه به مردم آسیبی برسد، آنجا را ترک میکنند. بسیاری معتقدند این اتفاق در زمان حمله افغانها اتفاق افتاده است اما نمیتوان به قطعیت زمان دقیق آن را اعلام کرد. اگرچه برخی نیز معتقدند این اتفاق در زمان یورش مغولها یا دزدان و سارقان در سالهای دیگری رخ داده است.
تکنولوژی های بکار رفته در ساخت قلعه
وی ادامه داد: از آنجا که روایاتی در خصوص حمله افغانها به قلعههای شهر محلات وجود دارد، احتمال آنکه این حملات در این زمان رخ داده باشد بیشتر به نظر میرسد. حبیبالله جامهدار یکی از اهالی که زمانی با خانواده در قلعه زندگی میکرده می گوید در این قلعه تعدادی چاه وجود داشت که بعضی از اهالی برای پی بردن به راز این چاهها و اینکه بتوانند از طریق آنها به تونلهای زیرزمینی راه پیدا کنند، به داخل آنها رفته اند اما نتیجهای نگرفتند. در آن دوران برای روشنایی تونلها از گیاه کرچک، پنبه و سنگ چخماق استفاده میکردند.
وی به نقل از یکی از اهالی نیمور در خصوص ساختار امنیتی قلعه افزود: قلعه جمشیدی بنایی به شکل مستطیل بوده است. درب آن به گونهای طراحی شده بود که با یک سیستم آبیاری میتوانست به راحتی خیس شود تا امکان آتش زدن آن توسط مهاجمین وجود نداشته باشد. در بالای دیوارها که حدود ۴ یا ۵ متر ارتفاع داشتند، اتاقهایی وجود داشت که به آنها بالاخانه میگفتند. در دیوارهای آن سوراخهایی برای تیراندازی وجود داشت که یکدیگر را پوشش میدادند. این روش شبیه طرحی است که بعدها فرانسوی ها در قلعههایشان پیاده کردند.
لعلبار گفت: قلعه دارای راهروهای تو در تو، مطبخها، طویلهها و اتاقهای زیادی بوده که ترکیب قرار گرفتن آنها در کنار هم میتواند رازهایی را برای ما روشن کند. زمانی که صحبت از تکنولوژی در ساخت خانه میشود، شاید به جرأت بتوان گفت این قلعه از انواع تکنولوژی زمان خود که هم اکنون با طرق دیگری استفاده میشود، بهره میبرده است.
وی اظهار کرد: در زیر اتاقهای نشیمن معمولا طویلههایی قرار داشته و حرارت بدن دامها باعث ایجاد گرما برای اتاقهای فوقانی شده و در زمستان، زندگی را برای ساکنین امکانپذیر میکرد. حتی با ایجاد یک حفره در کف اتاق و زیر کرسی، این انتقال حرارت را به شکل بهینه انجام می دادند. در اتاقها کانالهایی مانند دودکش شومینه دیده میشود و به نظر میرسد سالها پیش مردم این دیار از شومینههای چوبی بهرهمند بودند.
وی ادامه داد: این قلعه دیوارهایی با ۱۰ متر ارتفاع و در حدود دو متر قطر دارد. داخل این دیوارها در طبقه دوم اتاقکهایی با عرض یک و نیم متر و ارتفاع سه متر با سقف تخم مرغی شکل تعبیه شده که محل مناسبی برای نگهبانی و کار بوده است. فرورفتگیهایی در فواصل آنها دیده میشود و در فضاهای بازتر، دریچهای نیز برای نورگیری، نگهبانی و دیدهبانی به بیرون دارد. این اطاقکهای متعدد محل برپایی دستگاههای کرباسبافی و متناسب با اینکار بوده است. بدین ترتیب علاوه بر استفاده بهینه از فضای این اطاقکها در مواقع ضروری و جنگ، محل تردد و جابجایی سریع نیروها بوده و هم چنین سبب سبکی دیوار شده اند.
وی افزود: در خانههای بازمانده دو طبقه مجاور حصار، در جبهه جنوبی برای سبک کردن بار اطراف طاقهای طبقه اول، از بوتههای "جاز"، " کارام کش" و "گون" استفاده کردهاند و برای مقاوم کردن شمشههای طاقها به جای آرماتور، از ترکههای درخت بید استفاده شده است، همچنین برای مقاوم کردن گچ شمشه، آن را با "کَرَک" میآمیختند. کرک را از میوه نوعی نی به نام کَردول میگرفتند که در کنار نهرها و استخرهای آب میروید. همچنین به جای گچکاری خانهها از گل زردی که از آبگرم میآورند، استفاده میشده است.
لعلبار گفت: به نظر میرسد ساختار دیوارها، خود نوعی تکنولوژی چند منظوره داشته است. حفاظت خوب به دلیل استحکام آن، تو خالی بودن دیوار برای سبک شدن و جلوگیری از تخریب زود هنگام و سقف هشتی برای استحکام و استفاده بهینه از فضا، از جمله این موارد هستند.
درب ضد آتش
وی اظهار کرد: از دیگر مواردی که در خصوص سیستم حفاظتی قلعه ایجاد شده بود میتوان از دروازه چوبی مجهز به ابزارهای ضد آتشسوزی نام برد که آب مورد نیاز خود را از مخزن آب بزرگی به نام "سنگ آب" که بر روی پشت بام قلعه قرار داشته، تامین میکرده است. حجم این مخزن بیست منِ شاه (شش کیلویی) بوده است. در مواقع مورد نیاز آب را بر روی دروازه باز می کردند تا خیس شده و آتش نگیرد. درب قلعه جمشیدی بسیار محکم بوده و حتی گیجین (لولا) درب هم از سنگ بوده است و آن را قفل و بند میکردند.
وی ادامه داد: قلعه دارای چاه آب، مردهشوی خانهای با درب سنگی و سایر تأسیسات لازم بوده است. از قلعه جمشیدی هنوز نبشی و بخشی از دیواره جنوبی و شرقی باقی مانده که در حال فرو ریختن است اما همین آخرین بازمانده و معماری جالب و حصار فوقالعاده استوار و شگفتآور آن قابل توجه و محل بازدید مهندسان معمار و باستان شناسان است. احتمالا قسمت بالای این حصار نیز دارای راز و رمزهای خاص خود بوده است.
وی به نقل از کهنسالان نیمور افزود: در بخش فوقانی دیوار و در کنار کنگرههای آن، راهرویی برای عبور و گردش بیخطر افراد، تیراندازی و سنگ اندازی قرار داشته و تا اواخر دهه ۵۰ و اوایل دهه ۶۰ همچنان تعدادی از اهالی داخل آن زندگی میکردند. آنچه که در یاد و خاطر اهالی نیمور مانده، این است که این قلعه بارها پدرانشان را از حمله دشمنان و همچنین از تاخت و تاز و غارت یاغیان در امان نگه داشته است.
پژوهشگر تاریخ نیمور گفت: نیمور دارای دو قلعه دیگر نیز بوده است. قلعه معروف به حاج عبدل که توسط حاج عبدالله نیموری در ضلع شمالی بقعه امامزاده محمد و اسماعیل(ع) و همزمان با ساخت بنای ساختمان امامزاده بنا شده است. البته امروزه از این قلعه چیزی به جا نمانده و خرابههای آن پشت ساختمان امامزاده به چشم میخورد. این قلعه در زمان خود چسبیده به حصار نیمور و خارج از آن بنا شده بود.
وی اظهار کرد: قلعه دیگر معروف به قلعۀ نائب است که از این قلعه نیز چیز زیادی به جز بخشی از دیوارهای غربی و شمالی و برج دیدبانی که در محل تلاقی این دو دیوار پابرجاست، چیز دیگری باقی نمانده است. البته تا چند سال پیش نیز افرادی در آن زندگی میکردند.
ساختاری که باید الگو می شد
قلعه جمشیدی با رازهای سر به مهرش، از نمادهای هویت مردم منطقه و حاصل هوشمندی آنان بوده و توانسته با کمک حصار نیمور، دروازههایی که شبها بسته میشده و نگهبانان دائمی آن، از جان مردم در برابر مهاجمان محافظت کند. الگویی که اگر در نقاط دیگر نیز استفاده میشد، اکنون آثار تاریخی که در اثر حملات مهاجمان از بین رفته است، برگهای دیگری به کتاب قطور تاریخ ایران میافزود. ثبت ملی این قلعه که به تازگی صورت گرفته، خبر خوبی است و میتواند مقدمهای برای بازسازی آن باشد، اما اولین گام در محافظت و نگهداری از قلعه، مسدود کردن راه دسترسی آن است تا از تخریب بیشتر قلعه جلوگیری شود.
اگرچه قلعه جمشیدی قرنها در برای حوادث طبیعی مقاومت کرده است اما عوامل بسیاری از جمله آبیاری باغچههای منازل اطراف، خطری بالقوه برای آن به شمار میرود. بافت سنتی و بناهای تاریخی، ستونهای هویت کشور هستند و عدم توجه به آنها، تنها به معنی نابودی یک بنا نیست بلکه یک بخش از فرهنگ را به نابودی خواهد کشاند.
نگاه مثبت شهرداری و شورای اسلامی نیمور به حفظ و مرمت بنای تاریخی این شهر نکته مثبتی است که میتواند نجاتدهنده این بنا از آسیب باشد. توجه شهرداری به بافت تاریخی نیمور که برگرفته از مطالبات مردمی است، میتواند به تقویت ارتباط موثر بین مردم و مسئولین منجر شود که در نهایت تحکیم هویت اجتماعی شهر و مشارکت موثر مردم در امور شهری را به همراه خواهد داشت.
صرف یک میلیارد تومان برای مرمت قلعه نائب/همکاری قطعی در مرمت قلعه جمشیدی
شهردار نیمور در گفت و گو با ایسنا اظهار کرد: تاکنون حدود یک میلیارد تومان برای مرمت قلعه نائب نیمور هزینه شده که تقریبا ۸۰۰ میلیون تومان آن سهم شهرداری است و مابقی توسط خیرین تامین شده است. شهرداری و شورای اسلامی نیمور با توجه به اهمیت این بناها، قطعا در بازسازی و مرمت قلعه جمشیدی با میراث فرهنگی همکاری خواهد کرد.
وی ادامه داد: با توجه به اینکه در سال جاری حدود ۳ میلیارد و ۵۰۰ میلیون تومان بودجه از طرف میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری شهرستان صرفا برای بازسازی بناهای تاریخی محلات هزینه شده است، مطالبه مردم، شهرداری و شورای اسلامی نیمور این است که در بودجه سال آینده نگاه ویژهای به قلعه جمشیدی که در حال نابودی است شده و بخش قابل توجهی از بودجه صرف این قلعه شود؛ البته پل تاریخی باقرآباد و بند نیمور هم نیازمند بازسازی هستند.
به گزارش ایسنا، در سراسر کشور بناهایی موجود است که بخشی از تاریخ کهن ایران را به همراه معماری، هنر، فرهنگ و دانش مهندسی آن دوره، به نمایش میگذارند. این بناها دست به دست هم داده اند تا هویت ایران را شکل دهند هرچند برخی از این بناها به دلایل مختلفی از جمله موقعیت جغرافیایی، عدم ثبت به عنوان اثر ملی، بیتوجهی مسئولین، قرار گرفتن در بافت شهری یا زمینهای کشاورزی و سودجویی افراد، در معرض خطر قرار دارند و در صورت ادامه بیتوجهی، چیزی از آنها برای آیندگان باقی نخواهد ماند.
شهرستان محلات، کانون توجه گردشگران است و آنگونه که مسئول نمایندگی میراث فرهنگی و گردشگری محلات میگوید، سالانه میزبان بیش از یک میلیون گردشگر است. این ظرفیت در کنار حضور خریداران سنگ از تمام نقاط کشور در محلات و نیمور، میتواند جاذبه لازم را برای اقامت خریداران سنگ در منطقه فراهم کند، اما با توجه به پتانسیل موجود، توجه قابل قبولی به اقامتگاههای سنتی و بومگردی نشده و محلات همچنان نمی تواند ماندگاری گردشگر را آنگونه که باید و شاید عملیاتی کند.
محدوده اطراف قلعه جمشیدی نیمور به دلیل تراکم کمتر بناها، حفظ تقریبی بافت سنتی و وجود باغات و زمینهای کشاورزی این امکان را دارد که نه تنها یک واحد، بلکه یک مجموعه اقامتی سنتی بومگردی یا منطقه گردشگری داشته باشد.
هدایت سرمایههای ناشی از سود بالای معادن و صنعت سنگ به این عرصه، علاوه بر ایجاد ارزش افزوده، درآمد پایدار برای منطقه، اشتغالزایی و شکلگیری کسب و کارهای کوچک مرتبط با توریسم، می تواند از هدایت قسمتی از این سرمایهها به بخش مسکن جلوگیری کرده و اندکی از سرعت سرسامآور افزایش قیمت مسکن و زمین در شهرستانهای محلات، دلیجان و حتی روستاهای منطقه بکاهد.
در صورت تحقق این امر و وجود برنامهریزی درست، منطقی، علمی و بلندمدت، این پتانسیلها میتواند ضمن فراهم کردن توسعه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، آثار ارزشمند تاریخی را از گزند آسیبها در امان نگه داشته و این سرمایههای باارزش ملی را برای آیندگان حفظ کند.
آنچه همواره تاکید شده و باز هم باید تاکید شود، مرمت اصولی اینگونه ابنیه و توجه به بافت و مصالح و زیر و بم ساختاری بنا در جریان مرمت و بازسازی و بکار گرفتن افراد متخصص در این امر است تا مرمت، خود به عامل تخریب تبدیل نشود.
انتهای پیام
نظرات