• یکشنبه / ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ / ۱۱:۵۶
  • دسته‌بندی: امید و آگاهی
  • کد خبر: 1402061207901

به بهانه سخنرانی مقام‌معظم رهبری در هفته دولت

چرا صدای اطلاع‌رسانی از «پیشرفت» رسا نیست؟

چرا صدای اطلاع‌رسانی از «پیشرفت» رسا نیست؟

«خلأ آینده نگاری باعث ناامیدی و واگرایی در بدنه می‌شود. اصولا هر تمدنی با گذشته و آینده خودش سرپا می‌ایستد. روایت جبهه مقاومت و کشورهای همسو را به کلونی انقلابی تقلیل داده ایم و زیر فشار رسانه‌ای ضدانقلاب، سر در گریبان به صورت محافظه کارانه و دست به عصا اقدام می‌کنیم.»

به گزارش ایسنا، «دولت صدای رسایی در خصوص اقداماتش ندارد» این جمله یکی از جملات کلیدی بود که رهبر انقلاب چهارشنبه 8 شهریورماه در دیدار با اعضای دولت سیزدهم مطرح کردند. جمله‌ای که در کنار تعریف و تمجید رهبری از دولت سیزدهم این نکته را یادآور  شد که یعنی تلاش دولت به گوش مردم نمی‌رسد. اما چرا این اتفاق می‌افتد؟ اطلاع رسانه نیاز مهم همه دولت‌ها و بدنه حکمرانی است تا بتواند از طریق آن با مردم گفتگو و تعامل داشته باشد و حتی درباره اقداماتش برای آن‌ها توضیح بدهد. موضوع مهمی که ضعف و اشتباه در آن می‌تواند حتی زحمات دولت‌ها را از بین ببرد و به جای آنکه مردم را با اخبار پیشرفت و رشد و توسعه کشور خوشحال کند؛ آن‌ها را از وضعییت کشور بی‌خبر و حتی به غلط ناامید کند. از این روز با محمد لسانی فعال و پژوهشگر رسانه گفتگو کردیم تا بدانیم چرا این صدای رسا در پیشرفت کشور وجود ندارد و باید چه کرد؟

رهبری در سخنرانی اخیر خود رو به دولت گفتن اقدامات مهم دولت درست رسانه‌ای نمی‌شود و دولت صدای رسایی در خصوص اقداماتش ندارد. به نظر شما چرا این صدای رسا وجود ندارد؟

ناکارآمدی و نارسایی در دستگاه تولید پیام دولت هم ریشه درونی دارد و هم بیرونی. معمولا در مباحث رسانه‌ای به ریشه درونی  پرداخته می‌شود اما از ریشه بیرونی غفلت می‌شود. مسئله‌ای که در تحلیل ریشه های بیرونی مهمتر از هفت هشت عامل دیگر است، محیط اشباع شده از پیام است. امروز با میلیاردها پیام تولید شده مواجهیم که معلق می‌ماند و مصرف نمی‌شود. یعنی تولید بالا نهایتا پشت در کانال دریافت محدود انسانی، می‌ماند. تکنیک‌های مختلف رسانه‌ای مثل برجسته‌سازی سعی دارد که وزن بخشی به پیام کند اما باید واقع‌گرا بود و وضعیت طلایی مصرف انبوه پیام واحد به پایان رسیده‌است. 

اما ریشه درونی این مسئله بخاطر اینکه قابل جبران و ترمیم است مهم‌تر است. رهبر انقلاب هم فکر عاجل و جدی را مطالبه کردند. نکته اول این است که اصولا رسانه دولت نیاز به وزن گیری و روزآمدسازی دارد. این وزن‌گیری هم در اهداف، هم ساختار، هم استراتژی و هم فرایند است. بحث تخصصی است و ده‌ها ساعت وقت می‌طلبد. هر جابجایی ساختار و بازطراحی هم فرایندی طولانی است که صبر ایوب و عمر موسی را می‌طلبد.  پس کار رسانه‌ای اساسا در درون دولت ، سخت است و نهایتا از طریق مجاری داخلی مثل خبرگزاری جمهوری اسلامی و ایران سعی می‌شود بخشی از وظایف انجام شود.

دومین مسئله، نگاه مسوولان به رسانه است. نگاه پسینی و پوششی به رسانه باعث خنثی سازی و گرفتن قوت و تیزی خبر شده است. طراحی فرایند و مشارکت گیری در بازه‌های زماندار می‌تواند در برد خبر موثر باشد. اما فضا به گونه‌ای شده‌است که خبرهای خنثی اولویت یافته و خبرنگارهای حرفه‌ای یا باید به کارمندی  اکتفا کنند و یا با جابجایی محیط کاری، از اندیشه و قلم خود محافظت کنند.

سومین مسئله، اهمیت نوآوری و خلاقیت است. اصولا حجم بالای خبری باعث شده‌است که یک خط تولید ساده و انبوه پیام شکل بگیرد. در برابر هر حرکت رو به جلو مقاومت می‌شود به خاطر اینکه هم فرایند و هم هزینه‌ها را بالا می‌برد و کیفی سازی پیام، از دید ساختار رسمی به صرفه نیست. موارد مهم دیگری نیز مطرح است که در این مجال به همین مقدار بسنده می‌کنم.

چرا علی رغم تایید رهبری درباره پیشرفت و نزدیک بودن به قله نمی‌توانیم درست این توفیقات رسانه‌ای کنیم؟

رسانه دو جنبه دارد. فرم و محتوا. هر وقت به درستی توانستیم فرم و قالب را تشخیص دهیم سریعا آرایش گرفتیم و محتوا را در آن بستر، جاری کردیم. الان اما به نظر می‌رسد گیجی و سرگشتگی در فرم است. جذابیت فرم های جدید و ناکارآمدی فرم های قدیمی عیان است اما هیچ طرح و طراحی در استفاده از آن‌ها نیست. سال 82 که ایران چهارمین کشور دارای وبلاگ در دنیا بود را به یاد می‌آورم که خودم چندین وبلاگ داشتم و جشنواره های وبلاگنویسی پشت سر هم تشکیل می‌شد. آرایش مردمی در تولید محتوا عالی بود و استقبال از آن در بین جوانان به وفور نمایان بود. اما الان با اینکه قالب ها بسیار بیشتر شده و امکان انتخاب ها فراوان تر، اما رسانه اتمیزه شده و ریزه شده در رسانه های خرد و شبکه های اجتماعی، باعث این شده که هم همگان به ظاهر مشغول باشند هم اینکه صدای رسا و عمومی به گوش نرسد. به نظر می‌رسد اولین مسئله، سرگشتگی محتوایی و فرمی است. اما مسئله دوم روایت پذیری و روایتمندی در تولید پیام است. امروز دیگر عرصه و عصر خبر نیست عصر روایت است. روایت یعنی واگویه و تفسیری از اتفاقات. در کارگاههای سواد روایت به منظر و POV اشاره می‌کنیم. روایت ها باعث جذابیت اتفاقات می‌شود. به نظر می‌رسد هنوز رسانه های فراگیر در عصر خبر هستند و آرایش روایی (narrative) نگرفته اند.

این مسایلی که باید کار رسانه‌ای روی آن‌ها انجام شود چه چیزهاییست؟ کار رسانه‌ای روی کارهای توسعه‌ای باید چگونه باشد؟

ما خلأهای روایت زیادی داریم. یادم می‌آید نشریه سیاحت غرب که سالهای قبل به چاپ می‌رسید در مورد روایت غرب به صورت تخصصی کار می‌کرد. واقعا جذاب و جالب بود. امروز ما فقط در روایت داخل دچار ضعف نیستیم بلکه در روایت غرب هم دچار تعلل و تغافلیم. ما در روایت گذشته و نگاه تاریخی به شدت دچار مشکلیم. اصولا در کف میدان، شناخت گذشته از طریق منابر و وعاظ بهتر به اجرا در می‌آید تا رسانه ها. کم کاری وافر در روایت گذشته داریم. روایت آینده را فقط در فیلم های ساینس فیکشن غرب باید ببینیم. خلأ آینده نگاری باعث ناامیدی و واگرایی در بدنه می‌شود. اصولا هر تمدنی با گذشته و آینده خودش سرپا می‌ایستد. روایت جبهه مقاومت و کشورهای همسو را به کلونی انقلابی تقلیل داده ایم و زیر فشار رسانه‌ای ضدانقلاب، سر در گریبان به صورت محافظه کارانه و دست به عصا اقدام می‌کنیم. همین روایت پیشرفت که رهبر انقلاب در دیدار با هیئت دولت اشاره کردند جای کار ویژه در رسانه‌ای کردن دارد. 

اگر این پیشرفت وجود دارد چرا در اخبار و اطلاع‌رسانی‌ها حضور پررنگی ندارد؟اطلاع رسانی‌ها باید به چه شکل باشد که گونه باورپذیر به خود بگیرد؟

به نظر می‌رسد الگوی تولید و نشر خبر باید تغییر کند. هم در تولید باید کنش ساز و روایت محور باشیم و هم در انتشار، چندکاناله و مشارکتی.  در این مجال فقط به کنش سازی اشاره می‌کنم. از دید من، روابط عمومی سه نسل دارد. نسل اول که نسل پوششی است. مدیران می‌آیند و صحبت می‌کنند و رونمایی و افتتاح می‌کنند و رسانه ها فقط پوشش دهنده این اتفاقات هستند. روابط عمومی نسل یک به دنبال مخابره است اما پسینی و واکنشی است. روابط عمومی نسل دو، کنشی است. تیم های شبکه اجتماعی و مرکز تولید دارد. سعی می‌کند اتفاقات را ضریب دهد. فوتوتیتر و موشن گرافی تولید می‌کند و به ذائقه مخاطبان توجه می‌کند. نهایتا روابط عمومی نسل سه، کنش ساز است. یعنی به دنبال این است که تحرکی در کف به وجود بیاید. صحنه آرایی قبلی می‌کند و به سناریوی اتفاق بیشتر از سناریوی رسانه توجه می‌کند. کنش سازی می‌تواند یک مهندسی داشته باشد. اول مطالبه‌ای ایجاد می‌کنیم و بعد اتفاقی را رقم می‌زنیم و کار رسانه‌ای بر روی آن مطالبه، سوار می‌شود. اصولا مدل سنتی که در داخل کار می‌شود حتی نسل دو نیست و صرفا به نسل یک اکتفا شده‌است.

در گذشته در اطلاع رسانی چه چیزهایی در حوزه پیشرفت خوب و بد عمل کردیم؟

در گذشته مخاطبان تشنه محتوا بودند. مجاری عرضه محتوا محدود بود برای همین حتی به انتظار پیام می‌نشستند. یادم می‌آید که برای شروع برنامه ها می‌نشستیم تا کالر بار شروع شبکه ها نمایش داده شود. همین مسئله باعث می‌شد پیام، دارای اعتبار و وزن باشد. پیام ها، مصرف می‌شد و تقاضا بر عرضه چیرگی داشت. اما آنچه امروز با آن مواجهیم، سرریز پیام است. هوش مصنوعی هم جریان و کیفیت تولید را چند برابر می‌کند. برای همین هوش مصنوعی به کمک کاربر آمده تا محتوا را بنا بر علائق او، فیلتر کند و عملا میلیاردها پیام را بنابر ظرفیت محدود انسانی، گلچین کند. در این عصر باید با تک رسانگی خداحافظی کرد. چند رسانه و چندکاناله به مخاطب کانال زد. هم در خبر بود هم در جنگ شبانه. هم در تبلیغ محیطی و هم در مسجد.

انتهای پیام 

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha