در سال ۱۹۶۲ اختلافات مرزی دو کشور به جنگ تبدیل شد؛ جنگی که پیروز آن چین بود و هند بخشی از قلمرو خود را از دست داد. چند سال پس از جنگ، از سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۱۰ دو کشور تصمیم گرفتند تا میتوانند مرزها را آرام و بدون درگیری نگه دارند و بر نقاط مثبتی که موجب همکاری میشود، تمرکز کنند و به همین سبب در جهت کاهش تنشها به گفتوگو پرداختند.
اما این وضعیت دوام نیاورد و دو کشور دو درگیری در سال ۲۰۱۳ و ۲۰۱۴ و یک رویارویی بلندمدت در سال ۲۰۱۷ داشتند. هرچند این گونه درگیریها هیچ تلفات جانی بر جای نگذاشت، اما در سال ۲۰۲۰ دو کشور یک درگیری خونین تنبهتن را تجربه کردند. در این درگیری چین حدود ۳۰ هزار سرباز، تانک، توپ، هواپیماهای جنگنده و بمبافکن، نیروهای موشکی و رادارهای دفاع هوایی در چند نقطه مختلف در امتداد مرز مشترک با هند مستقر کرد. این درگیری جان ۲۲ سرباز هندی و چینی را گرفت، اما باز هم در سال ۲۰۲۱ فروکش کرد.
با اینکه ظاهرا مدت زمان، گستردگی و تلفات درگیریهای مرزی هند و چین چندان اهمیتی ندارد، ولی مقامات دو کشور را سخت نگران کرده است، زیرا بازی اختلافات مرزی میان آنها از چنان پتانسیلی برخوردار است که بتواند به یک درگیری بزرگ فراگیر تبدیل شود و تهدید سوء استفاده دشمنان دو کشور را به دنبال داشته باشد، به طوری که خصومتهای نظامی بین دو کشور بزرگ و مجهز به سلاح هستهای میتواند پای پاکستان، سومین قدرت هستهای را نیز به موضوع باز کند، چراکه پاکستان دوست چین و دشمن شماره یک هند است.
از سوی دیگر مسائل مربوط به هند و چین آنقدر کوچک نیست که بتواند از چشم ابرقدرت نظام بینالملل یعنی آمریکا دور بماند. تا به حال این کشور تا توانسته بر اختلافات هند و چین دامن زده، هند را مورد حمایتهای شدید قرار داده و سالانه مانورهای نظامی مشترکی با آن در زمینهای در ارتفاع بالا داشته است با این هدف که هند بتواند توانایی خود را در مقابل نبرد احتمالی با چین بر فراز سرزمینهای مرتفع هیمالیا افزایش دهد.
شاید به دلیل وجود همین خطرهاست که چین جلوگیری از گسترش درگیریها و بالا گرفتن تنشها را در پیش گرفته است. امروزه شی جین پینگ، رئیس جمهور چین علیرغم اهمیت فوقالعاده اقتصادی مناطق مورد منازعه و قرار گرفتن آن در طرح اقتصادی و زیرساختی موسوم به «راه ابریشم جدید»، موضعی مصالحهجویانه در برابر دهلینو در پیش گرفته و بعد از درگیریهای منطقهای، مقامات این کشور اعلام میکنند که وضعیت در مرزها باثبات است و خواهان عادیسازی روابط با هند هستند. اما با این حال، نارندا مودی، نخستوزیر هند از مواضع خود در قبال مناطق مورد منازعه پایین نمیآید و عادیسازی روابط با پکن را مشروط به حل منازعات مرزی کرده است.
البته که در عین فراهم بودن زمینههای منازعه، دو طرف فعلا تمایلی به افزایش تنشها ندارند. یکی از نمودهای این موضوع را میتوان در آخرین گفتوگوی رئیس جمهور چین و نخستوزیر هند در حاشیه اجلاس بریکس دید که دو طرف با تاکید بر اینکه بهبود رابطه هند و چین به نفع مردم هر دو کشور است، بیان کردند که رابطه مسالمتآمیز بین این دو کشور باعث تقویت صلح و ثبات جهانی میشود.
سید احمد فاطمینژاد، عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد معتقد است که صرف حلوفصل تنشهای مرزی دو کشور به کاهش رقابت آنها نمیانجامد، هند و چین کشورهای در حال ظهور و رو به رشدی هستند که در حوزههای مختلف تعارض منافع دارند و در نتیجه اختلافات مرزی آنها در برابر رقابت کلی که بین هند و چین وجود دارد، مسئلهای جزئی است.
وی در گفتوگو با ایسنا با اشاره به رقابتهای دیرینه هند و چین در عرصه سیاست بینالملل، اظهار کرد: هند و چین از دوران جنگ سرد در دو بلوک متفاوت قرار گرفتند. از یک طرف چین متحد آمریکا محسوب میشد و هند در بلوک شرق قرار داشت و همراه شوروی سابق به شمار میرفت. البته امروزه آن بلوکبندیهای سابق کاملا تغییر پیدا کرده و عملا میتوان گفت هند غربگرا شده است.
این تحلیلگر مسائل بینالملل ادامه داد: این دو کشور در آسیای جنوبی رقیب یکدیگرند. چین متحد پاکستان است و پاکستان دشمن شماره یک هند محسوب میشود. پس از این منظر منافعی متعارض با یکدیگر دارند. چین یکی از بزرگترین سرمایهگذاران و شرکای خارجی و متحدین پاکستان است. مطمئنا اینها از چشم هند دور نمیماند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی با اشاره به ورود آمریکا به اختلافات هند و چین، عنوان کرد: از طرف دیگر هند روابطش را با آمریکا گسترش داده است. آمریکاییها هم به این نتیجه رسیدهاند که اگر قرار است در آسیا با چین سرشاخ شوند، باید هند را در کنار خود داشته باشند. پس علاوه بر تنشهای مرزی که سابقه تاریخی بین این دو کشور دارد، چنین رقابتهای ساختاری آن هم در سطح کلان، یک عنصر موثر در درگیریها و اختلافات دو کشور است.
فاطمینژاد اضافه کرد: اختلاف دیگر هند و چین به نگاه آنها به شرق آسیا به ویژه ارتباطات با آسهآن (متشکل از مالزی، اندونزی، سنگاپور، تایلند، فیلیپین، برونئی، ویتنام، میانمار، لائوس و کامبوج)، کره و ژاپن معطوف است. هندیها و چینیها هر دو نگاه به شرق را در پیش گرفتهاند. مخصوصا هندیها در سالهای اخیر اقدامات جدی در این زمینه داشتهاند، آنها ارتباطاتشان را با ژاپن گسترش دادهاند. ژاپن هم منازعاتی با چین دارد، در نتیجه این مسئله هم میتواند به درگیریهای هند و چین دامن بزند.
وی زمینه دیگر رقابتهای هند و چین را عرصه استراتژیک، هستهای و اقتصادی دانست و بیان کرد: بر خلاف آنچه به نظر میرسد، مهمترین دلیل هند برای دستیابی به سلاح هستهای مقابله با تهدید چین است. از سوی دیگر هر دو کشور برای ارتقاء جایگاه اقتصادی خود و جذب سرمایههای خارجی عملا به دو کاندیدای اصلی اقتصادهای بزرگ آینده تبدیل شدهاند.
گذر از مرزهای تنش و تقلا برای نزدیکی
با وجود نقاط اختلاف پیش روی دو کشور و گستردگی زمینههای منازعه، از سال ۲۰۲۱ یخ روابط آنها آب شد. چین و هند ۱۹ دور مذاکرات نظامی برای کاهش مسائل مرزی خود داشته و موفق شدهاند تا حدودی این تنشها را کنترل کنند. علاوه بر این، تجارت دوجانبه آنها رشد چشمگیر ۴۳ درصدی داشته تا حدی که میتوان گفت چین به بزرگترین شریک تجاری هند تبدیل شده است، همین طور هر دو کشور ارائهدهنده ایده جهانی چندقطبی هستند که در مسیر آن با یکدیگر همکاری میکنند. حال چقدر احتمال دارد این دو غول آسیا به یکدیگر نزدیک شوند و گشایشی برای کشورهای آسیایی ایجاد کنند؟
فاطمینژاد در خصوص احتمال نزدیکی دو رقیب دیرینه هند و چین، اظهار کرد: تا پیش از این هم هند و چین به یکدیگر نزدیک بودند. به ویژه که روابط آنها در زمینه اقتصادی، وابستگی متقابل اقتصادی به دنبال خواهد داشت. کما اینکه ما باید در نظر داشته باشیم هند و چین دو پایه اصلی سازمان بریکس هستند و یکی از عوامل اصلی موفقیتهای بریکس وجود این دو کشور است.
وی خاطرنشان کرد: هر دو بازیگر خواهان ایجاد نظمی متفاوت از گذشته هستند، در بسیاری از زمینهها اشتراک منافع دارند و هر دو پرجمعیتترین کشورهای جهان اند و این به معنی آن است که میتوانند بازارهای بزرگی برای یکدیگر باشند. چین شریک اول تجاری هند است و متقابلا هند هم تمایل زیادی دارد تا به بزرگترین شریک تجاری چین تبدیل شود. درست است که توسعه در هند نسبت به چین با تاخیر بیشتری اتفاق میافتد، ولی به این معنی نیست که این کشور برنامهای برای گسترش روابط با چین ندارد.
این تحلیلگر مسائل بینالملل افزود: همچنین هر دو کشور دغدغههای مشابهی دارند، آنها در قالب مناسبات دوجانبه و در سطح منطقهای و در نهادهای مختلف از جمله سازمان همکاری شانگهای، بریکس، گروهبندیهای آسیای شرقی و مواردی از این قبیل برای افزایش هرچه بیشتر ارتباطشان تلاش میکنند.
رهبران هند و چین تغییر چهره دادهاند؟
علاوه بر تغییر رفتار چین از ادعاهای تند تمامیتخواهانه مرزی به تاکیدات مکرر برای روابطی مسالمتآمیز، اخیرا مودی، نخستوزیر هند هم نشان داده چندان باب میل آمریکا عمل نمیکند. آمریکا برای مقابله با چالشگریهای چین روی هند حساب ویژه باز کرده بود، ولی این کشور با تحریمهای آمریکا علیه ایران همراهی نکرد، در جریان حضور در حکمرانی جهانی با چین همسو شد و در بحران اوکراین، روسیه را محکوم نکرد. حتی پس از تلاش میانجیگرانه چین میان ایران و عربستان، هند هم برای میانجیگری میان مسکو و کییف اعلام آمادگی کرد. با وجود تمام اینها آیا مودی هم مانند متحدان عرب آمریکا، قصد فاصله گرفتن از آمریکا را در سر دارد؟
فاطمینژاد با اشاره به تلاشهای مودی برای کاهش وابستگی به آمریکا، اظهار کرد: این مسئله فقط مربوط به دوران مودی نیست. هند جزو کشورهایی است که خودش را کشوری مستقل میداند، در چند دهه گذشته در قالب جنبشهای عدم تعهد و جهان سوم عمل کرده است، اما الآن خودش را در قالب یک قدرت بزرگ بینالمللی تعریف میکند و میبیند.
وی ادامه داد: اینجا یک فاصلهای وجود دارد بین دیدگاه آمریکا نسبت به هند و دیدگاهی که هندیها نسبت به خودشان دارند. آمریکاییها میخواهند از هند به عنوان وزنهای برای موازنه در برابر چین استفاده کنند و هندیها هم به طور همزمان خواهان گسترش همکاری با آمریکا هستند. به همین دلیل از دهه ۹۰ به بعد سیاستهای شرقگرایانه خود را محدود کردند. دست به آزادسازی اقتصادی زدند و به سمت لیبرالیسم گام برداشتند.
عضو هیات علمی گروه علوم سیاسی دانشگاه فردوسی مشهد خاطرنشان کرد: اما این موضوع به معنای این نیست که هند بخواهد به مهره آمریکا تبدیل شود. آنها فقط میخواهند روابط خارجی خود را متنوع کنند نه اینکه به یک کشور و قدرت وابسته به آمریکا یا هر کشوری دیگر تبدیل شوند. هند ادعای قدرت بزرگ بودن دارد و میگویند که در زمینه سیاست خارجی میخواهیم مستقل جلو برویم.
این تحلیلگر مسائل بینالملل از سویی دیگر در خصوص تاکیدات چین برای حل مسالمتآمیز هرگونه تنش با هند، عنوان کرد: چین نیز در پیروی از الگوی کلی سیاست خارجی خود مبنی بر پرهیز از هرگونه تنش و پیشبرد سیاستی عملگرایانه، خواستار حل مسالمتجویانه تنشها با هند بوده است.
فاطمینژاد با اشاره به دلایل اجتناب چین از تنش با هند گفت: مهمترین دلیلی که باعث شده چین در قبال هند از تنشها استقبال نکند، به این موضوع برمیگردد که چین و هند و کشورهایی از این قبیل به دنبال ایجاد نوعی نظم چندجانبهگرایانه در محیط بینالملل هستند و از این منظر اشتراک منافع دارند. چین آگاه است اگر بخواهد در سطح دنیا به قدرت اثرگذار درجه یک تبدیل شود، نیازمند این است که با کشورهای همسایهای مانند هند تنش نداشته باشد. در نتیجه زمینه رقابت بین دو کشور فراهم است ولی دو بازیگر نمیخواهند با یکدیگر وارد تنش شوند.
هند و چین تا پیش از این نیز سابقه نشستن پشت میز مذاکره برای حل مسائل مرزی خود را داشتهاند. در این خصوص فیالنفسه اهمیتی ندارد که مسائل مرزی حل و فصل شود، آنچه مهم است کاهش تنشها و دامن نزدن به آنهاست. چراکه علاوه بر مسائل مرزی، چین و هند در زمینههایی مانند رقابت برای تبدیل شدن به قدرت بینالمللی، توانایی تسلیحاتی، نگاه به شرق، همکاری با کشورهای آسیای جنوبی یا اختلافات در خصوص مسائل داخلی سازمانهایی که مشترکا عضو هستند مانند بریکس، محلی برای مناقشه دارند. اما حقیقت این است که امروز هند و چین اهداف واحدی دارند و بیقرار سوار شدن بر بام دیگری از دنیا هستند. بامی فراتر از هیمالیا؛ بر فراز نظام بینالملل.
انتهای پیام
نظرات