• چهارشنبه / ۸ شهریور ۱۴۰۲ / ۱۲:۴۸
  • دسته‌بندی: یزد
  • کد خبر: 1402060805583
  • خبرنگار : 50214

منظری بر اجرای نمایش آیینی زخم عشق(دلبسته) در یزد

منظری بر اجرای نمایش آیینی زخم عشق(دلبسته) در یزد

ایسنا/یزد «محمدرضا امیرخانی» پیشکسوت یزدی تئاتر و سینما طی یادداشتی، منظری بر اجرای نمایش آیینی زخم عشق(دلبسته) که این روزها در سالن پلاتو تالار هنر یزد به نویسندگی «عباس جانفدا» و به کارگردانی «مسیح دهقانی» روی صحنه رفته، داشته است.

«محمدرضا امیرخانی» در این یادداشت به خلاصه‌ای داستان این نمایش پرداخته و می‌گوید: " داستان در مورد شخصی به نام قاسم جگرکی، شهره عام و خاص است که نوچه‌هایی دارد و از مغازه‌ها و بازاریان اجاره‌بندی می‌گیرد و به هر حال خلاف می‌کند ولی تاوان خلافش را نیز تاکنون داده است تا این که نوچه‌هایش در یکی از آخرین شب‌های ماه ذی‌الحجه، مست و لایعقل باعث آزار یکی از اعضای هیئت امنای مسجد محل می‌شوند و در این وانفسا شاهد اتفاقاتی هستیم..."

وی در ادامه به متن این نمایش اشاره و اظهار می‌کند: "«عباس جانفدا» نویسنده «دلبسته»، این روایت مشهور را (که توسط وعاظ در سخنرانی‌ها شنیده‌ایم و شنیده است) در قالب یک اثر دراماتیک می‌نگارد؛ کاری بسیار دشوار که قبل از همه جسارتش ستودنیست چرا که دراماتیزه کردن چنین روایتی، ورود به جهانیست که با شیفتگی و دلدادگی، عاشقی از جنس کوچه و بازار به معشوقی آشنا برای مخاطبی که او نیز  شیفته و شیداست، پیوند می‌خورد و قلم، فقط و فقط واسطه چنین بده و بستانیست و لاغیر!! لذا با اذعان به این مهم، به ساختار نمایش دیگر خرده نمی‌گیریم چرا که از واحدی تبعیت نمی‌کند و مرگ قهرمان داستان با تراژدی به مفهوم ارسطویی‌اش ناهمخوان است."

وی اضافه می‌کند: " «عباس جانفدا» قبل از آن که تکنیک‌ها را مدنظر داشته باشد به اصل روایت می‌اندیشد و با خلوت‌های قاسم جگرکی یکی می‌شود و مخاطب را با او یکی می‌کند، همراهش می‌گرید و مخاطبش را می‌گریاند و ابایی ندارد که افزون بر شخصیت محوریش، شخصیتی هم‌وزن قاسم بیافریند که پروتاگونیست(شخصیت قهرمان) قصه‌اش معنا بیابد چرا که قاسم محور است و غبطه‌هایش؛ از این که زندگی را با مستی گذرانده است و رگه‌هایی از این تحول زیبا را در برخورد با پسرش که نمی‌خواهد مثل خودش باشد و حتی از بیزاری نسبت به رفتار نوچه‌هایش می‌توان دید؛ تاکیدی که «دلبسته» به رهایی از عادت‌ها و روزمره‌گی‌ها دارد و به نوعی می‌خواهد زخم‌ها را مرحمی باشد و در این وانفسای خواهش‌های نفس و پایبندیش به عشق، سوز و گداز را در می‌یابد و از درون و برون می‌سوزد و خواسته و ناخواسته، دستهایش آتش را همدم خود و مانوس با جسم و روحش می‌داند."

امیرخانی در این یادداشت ادامه می‌دهد: "نعره و فریادش از سوختن آرامشی و آهی از هزارتوی جان به نشانه پایداری و پدیداری روحی آکنده از زنگار و اینک دیگر صیقل می‌خورد و قالب از کالبد تهی می‌کند و مرگ قاسم بعد از همه‌ی خلوت‌نشینی‌های ناخواسته و اجباریش شاید موهبتی باشد برای او و نوچه‌هایش و خانواده‌اش و من مخاطب که علم بی علمدار نمی‌ماند و آنچه مهم است پندار نیکوی قاسم است."

وی خاطرنشان می‌کند: "اگر بگوییم علی‌رغم برخی ضعف‌ها در شخصیت‌پردازی‌های دلبسته؛ آدم‌های نمایش مانند «سید عضو هیئت امنا» و حتی «حاج مودت» و دو نوچه‌اش «عبدل کوتاه» و «شهرام» که تیپیکال(متدوال) طرح شده‌اند ولی شخصیت «قاسم جگرکی» بیشتر مدنظر نویسنده بوده است، پر بی‌راه نگفته‌ایم."

وی می‌گوید: " همچنان برای من مخاطب این سوال مطرح است که چرا در این ۹ شب، همسر قاسم از واگویه‌هایش بی‌خبر است و البته در اجرا برای این گذر زمان، تمهیدی نمی‌یابیم که شاید به دلیل وفاداری کارگردان به متن دلبسته باشد."

این پیشکسوت تئاتر از نقاط قوت متن را دیالوگ‌های به قاعده و متناسب با گپ و گفت آدم‌های نمایش می‌خواند و می‌گوید: "البته از آوردن برخی واژه ها که غلط مصطلح و متداول هستند مثل «اقر بخیر» که فرد ایستاده یا نشسته به فرد سوار بر حیوان می‌گوید یا به طور مثال نداشتن تطابق واژه «آدم مثبت» با فضای نمایش که حداقل مربوط به بیش از پنج دهه قبل که کراواتی بودن آدمها ارزش بوده است، به زعم این که قاسم از پسرش چنین می‌خواهد نیز می‌گذریم ولی در عین حال ضرب‌آهنگ نسبتاً منطقی متن و روایت «عباس جانفدا» از «قاسم جگرکی» علیرغم این که جغرافیای خاصی را به ما نمی‌شناساند نیز قابل تامل است."

امیرخانی در مورد اجرای این نمایش نیز اظهار می‌کند: " «مسیح دهقانی» در کارگردانی دلبسته مانند همه کارهای قبلی‌اش می‌کوشد تا اجرایی درخور و قابل اعتنا را به مخاطب عام و خاصش بنمایاند و به همین دلیل افزون بر بازیگران ورزیده‌ای همانند «حمید محسناوی پور»، «حمید استادیان»، «سید مسعود ناظم» و «نسیم نجاریان» و بازی گرفتن از بازیگران کم‌سابقه و بی‌سابقه‌تری مانند «محمد اسلامی»، «محمد صالح بندگار»، «مصطفی کارگر»، «امیر رضا زارع» و از مشاوره و بازیگردانی «جعفر دل دل»، موسیقی و خوانندگی «مجتبی هراتی» و طراحی صحنه «صادق نصیری» به عنوان عوامل کمکی، به خوبی بهره گرفته است.

وی ادامه می‌دهد: "اگر چه در نخستین شب اجرا به تماشای نمایش نشستم و بالطبع برخی ناهماهنگی‌های ناخواسته، مقتضای اجرای نخست و قابل اغماض است اما همچنان تعمد کارگردان در گویش یزدی یکی از اعضای هیئت امنا، جای سوال است که تعمد و دلیل خاصی بر انتخاب چنین گویشی ندیدم و البته می‌توانست گویش یا یک دستی تمام قدی ارائه شود.

وی با بیان این که "با همه‌ی آنچه آوردم در لحظاتی با دیدن نمایش گریستم و چه دلنشین در خلق روایت یک عاشق دلسوخته و وفادا"، متذکر می‌شود: "قطعاً امام حسین( ع) دلبسته‌ای‌ها، نقش آفرینی می‌کند که دلبسته به دل می‌نشیند و با سوز و گداز نمایش همراه می‌شویم و هم‌ ذات پنداری می‌کنیم؛  می‌گریم و به این گریستن می‌بالیم چرا که آموخته‌ایم؛ هنرمند، خالق احساس است و هنر گروه اجرای متنی است که روایتی صادق و وفادار و عاشق به حضرت ابا عبدالله الحسین را بر صحنه اجرا جان بخشند و بیافرینند که می‌بخشند و می‌آفریند!!"

امیرخانی در پایان نیز ضمن خسته نباشید به کارگردان زخم عشق که با افتخار می‌گوید پنج نمایش(همه آئینی مذهبی) کارگردانی کرده‌ و گروه اجرا و حامیانشان که وی را همراهی کرده‌اند، از ابتکار برپایی موکب در حیاط تالار هنر به نام اباعبدالله الحسین(ع) نیز قدردانی می‌کند.

انتهای پیام

  • در زمینه انتشار نظرات مخاطبان رعایت چند مورد ضروری است:
  • -لطفا نظرات خود را با حروف فارسی تایپ کنید.
  • -«ایسنا» مجاز به ویرایش ادبی نظرات مخاطبان است.
  • - ایسنا از انتشار نظراتی که حاوی مطالب کذب، توهین یا بی‌احترامی به اشخاص، قومیت‌ها، عقاید دیگران، موارد مغایر با قوانین کشور و آموزه‌های دین مبین اسلام باشد معذور است.
  • - نظرات پس از تأیید مدیر بخش مربوطه منتشر می‌شود.

نظرات

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
لطفا عدد مقابل را در جعبه متن وارد کنید
captcha