در نتیجه ملی شدن نفت در واپسین روز سال ۱۳۲۹، فروش نفت به یک مسئله اساسی تبدیل شده بود و حال اقتصاد ایران که از صادرات نفت نیرو میگرفت، به سبب محاصرههای نفتی، در مجموع حدود ۲۰۰ میلیون دلار از درآمدهای خود را از دست داد.
در این زمان پیشنهادات بسیاری برای حل اختلافات نفتی مطرح میشد. جکسون معاون شرکت نفت ایران و انگلیس، ریچارد استوکس مهردار سلطنتی و وزیر تدارکات انگلیس و همچنین بانک جهانی از جمله افراد و نهادهایی بودند که سعی کردند با طرح راهکارهایی، این اختلافات را حل کنند. همچنین دو پیشنهاد نیز مشترکا از سوی آمریکا و انگلیس مطرح شد. به علاوه مصدق نیز دستکم ۳۰ پیشنهاد در جریان سفرش به آمریکا برای شرکت در جلسات شورای امنیت دریافت نمود، اما به هر دلیلی با تمام آنها مخالفت کرد، چراکه این پیشنهادات دربرگیرنده اصول مدنظر مصدق نبودند.
در این گیر و دار، مصدق در عرصه داخلی به اقداماتی عاقلانه دست زد و پیرو سیاست موازنه منفی خود، به اجرای سیاست اقتصاد بدون نفت، ایجاد روابط پایاپای تجاری، ایجاد محدودیت برای واردات کالاهای غیرضروری، کاهش بودجه نظامی و تامین آزادیهای مدنی و سیاسی مثل آزاد گذاشتن مطبوعات و مواردی از این قبیل متوسل شد، اما به دلیل مخالفتهای خارجی سیاست موازنه منفی شکست خورد، زیرا در واکنش به سیاست های استقلالطلبانه مصدق، در ابتدا انگلیس ایده حمله نظامی را مطرح کرد و با مخالفت آمریکا مواجه شد و سپس طرح ایجاد تنش و اجبار مصدق به استعفا را در پیش گرفت که ناکام ماند، اما در نهایت پس از همراه شدن آمریکا با انگلیس و انجام عملیاتهای چکمه، آژاکس و کودتای ناموفق ۲۵ مرداد، در بیست و هشتم مردادماه آخرین ایده به موفقیت رسید؛ براندازی.
مصدق تنها دو سال منصب صدارت را به عهده داشت، اما در راه رسیدن به اهدافش راه پر فراز و نشیبی را از سر گذراند مجبور به گرفتن تصمیماتی مهم شد و در این راه هزینه های گزافی داد.
علی بیگدلی، استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی معتقد است مصدق با ملی کردن صنعت نفت به هدف مورد انتظارش دست یافت ولی غفلتها و یکدندگیهایش همه چیز را برای انجام کودتایی ننگین فراهم کرد.
وی در گفتوگو با ایسنا در خصوص اینکه چرا با وجود محبوبیت دکتر مصدق و جایگاه ویژهاش در داخل کشور کودتای ۲۸ مرداد پیروز شد، اظهار کرد: دکتر مصدق در طی دو سالی که نخستوزیر بود، به دلیل در پیش گرفتن سیاست موازنه منفی هیچگاه نتوانست به هیچ کدام از سه قدرت یعنی امریکا، انگلیس و اتحاد جماهیر شوروی نزدیک شود. در سفری که مصدق برای شرکت در شورای امنیت به آمریکا داشت، فرصت دیدار با ترومن را به دست آورد اما متاسفانه نتوانست نظر او را جلب کند.
این تحلیلگر مسائل سیاسی اضافه کرد: این در حالی است که در آن زمان هر دو کشور انگلیس و آمریکا ملی شدن صنعت نفت را به رسمیت شناخته بودند و جای آن بود که دکتر مصدق در چنین شرایطی با آنها وارد مذاکره شود و به بهرهبرداری از منابع نفتی ایران شکل جدیدی ببخشد. اما متاسفانه یکدندگی و لجبازی که دکتر مصدق بر اساس تفکرات ناسیونالیسم افراطیاش در پیش گرفته بود، کار را به بنبست رساند و فضای داخلی را هم دچار بلاتکلیفی و سرگردانی کرد.
استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی بزرگترین اشتباه مصدق را دلبستگی به توده مردمی سازماننیافته دانست و عنوان کرد: دکتر مصدق تنها به تودههای مردمی متکی بود که جلوی مجلس و میدان بهارستان جمع میشدند. اشتباه بزرگ دکتر مصدق این بود که او دلبستگی زیادی به تودههای مردمی داشت که به هیچ وجه سازمانیافته نبودند.
وی افزود: سماجتهای مصدق باعث شد رفتهرفته دوستان نزدیکش مثل حسین مکی را از دست بدهد. یکدندگی مصدق به جایی رسید که حتی دکتر فاطمی از نزدیکترین دوستانش نیز به یکی مخالفین اصلیاش تبدیل شد. در کنار اینها موضعگیریهای آیتالله کاشانی در مخالفت با مصدق نیز باعث شد تا اینکه زمینههای کودتا یک به یک فراهم شدند.
بیگدلی خاطرنشان کرد: در نتیجه یک بلاتکلیفی و سردرگمی اطراف مصدق به وجود آمده بود که نهایتا به کودتا ختم شد. خستگی مردم، تنگناهای اقتصادی، محاصره دریایی روسیه و انگلیس، به صفر رسیدن فروش نفت و موفقیتآمیز نبودن انتشار اوراق قرضه در داخل به شدت زمینه به وقوع پیوستن کودتایی ننگین را فراهم کرد.
وی با اشاره به هزینههای سنگینی که مصدق در راه رسیدن به اهدافش داد، گفت: ملی کردن صنعت نفت در ۲۹ اسفندماه ۱۳۲۹ و تصویب آن در دو مجلس شورای ملی و سنا و امضای شخص شاه، موفقیت بزرگی برای مصدق بود، اما این سیاستمدار ملیگرا به طرف دیگر قضیه فکر نکرده بود. او از این مسئله غفلت کرد که بعد از خلع ید انگلیسیها و اخراج ۴۵۰۰ کارشناس، مهندس و تکنسین انگلیسی، حالا ما چطور میتوانیم نفتمان را استخراج، بازاریابی و حمل و نقل کنیم؛ ما امکاناتی برای انجام این امور نداشتیم.
استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی با تاکید بر اینکه مصدق انسانی وطنپرست و سالم بود، ادامه داد: مصدق هرگز آدمی نبود که فساد مالی داشته باشد، ولی یک ایراد بزرگ داشت. او روی نظر خود پافشاری میکرد و این تن ندادن به مشورتهای مشاورانش او را به مردی تنها تبدیل کرد. یکی از ویژگیهای سیاستمدار خوب، انعطافپذیری است که در خصایص مصدق وجود نداشت.
بیگدلی افزود: طبیعتا تن ندادن به مبارزهای بیپایان مردم را خسته میکند، دوستان را در بلاتکلیفی قرار میدهد و توجه نکردن به مشاوران و نزدیکان جز تنهایی عایدی دیگری ندارد. در کنار این شرایط بود که انگلیس، فرانسه و شاه به همراه برخی جناحهای مذهبی توانستند کوتای ۲۸ مرداد را رقم بزنند و به عمر نخستوزیری دکتر مصدق پایان بدهند.
هفتاد سال پس از کودتا
با کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حکومت مصدق سقوط کرد و آمریکا توانست چتر سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی خود را بر سر ایران پهن کند. امروز ۷۰ سال از کودتای ۲۸ مرداد میگذرد اما دو دولت انگلیس و آمریکا که طراحان و مجریان اصلی کودتا بودند، همچنان از انتشار کامل اسناد مربوط به عملیات طفره میروند و از آوردن نام همکارانشان امتناع میکنند. با اینکه در سال ۹۳ بخشی از اسناد مربوطه توسط آمریکا منتشر شد، اما همچنان بخش زیادی از ماجرا و نام برخی مجریان پنهان است. هرچند اوئن، وزیر وقت امور خارجه انگلیس به نقش پر رنگ این کشور در کودتا اعتراف کرده است، اما چرا همچنان انگلیس از انتشار کامل اسناد سر باز میزند؟
بیگدلی در خصوص انتشار محتاطانه و گزینشی اسناد مربوط به کودتا، اظهار کرد: خانم آلبرایت و آقای دیوید اوئن وزرای وقت امور خارجه آمریکا و انگلیس اعتراف کردند که در کودتای ۲۸ مرداد نقش داشتهاند. اما اینکه چرا اسناد را منتشر نمیکنند، به دلیل این است که این روشی متداول در وزارت خارجه کشورهای غربی است که نمیخواهند شیوهها و منشهایی که در پیش گرفتند، فاش شود. از سوی دیگر نمیخواهند نام بسیاری از نیروها مثل برادران رشیدیان یا برخی مقامات مذهبی که دخالت پنهانی در کودتا داشتند، فاش گردد.
وی با اشاره به واکنش مردم در دوران مصدق به تحریمها و اقتصاد نابسامان، عنوان کرد: در دوره دکتر مصدق قرار گرفتن در یک انزوای اقتصادی مردم را به تنگ آورد تا جایی که شهامت کردند پا به میدان گذاشتند و زمانی که کودتا شد، در خانههای خود نشستند، پردهها را کشیدند و به رادیو گوشکردند.
وی خاطرنشان کرد: دکتر مصدق فردی فداکار، وطنپرست و سالم بود. به وطن خدمت کرد، بدون اینکه قرانی مزد و مواجب دریافت کند، اما سرسختیهایی داشت که کاملا مغایر با فضای بینالملل بود، در صورتیکه سیاستمدار باید در تنگناها انعطافپذیری بیشتری از خود نشان دهد. سازش بخشی از سیاست است و در شرایطی که دولتها به بنبست میرسند، ناچار به سازش هستند؛ مصدق این کار را نکرد و نتیجه آن کودتا شد.
استاد تاریخ دانشگاه شهید بهشتی با بیان اینکه مصدق برای نجات از کودتا هیچ تقلایی نکرد، افزود: جالب اینجاست که کودتای ۲۵ مرداد با شکست مواجه شد و در عرض سه روز یعنی از ۲۵ تا ۲۸ مرداد مصدق دست به هیچ اقدامی نزد. حتی خودش هم ۶ ماه قبل از کودتا به این حقیقت پی برده بود که کودتایی رخ خواهد داد. در این رابطه کرمیت روزولت در کتابی به نام "کودتا در کودتا" مینویسد کودتای ۲۵ مرداد که اتفاق افتاد، رهبران سیاسی ایران در خواب خرگوشی خود فرو رفته بودند. در نتیجه این بیتفاوتی نشان میدهد مقصر اصلی پیروزی کودتا خود دکتر مصدق است.
انتهای پیام
نظرات