هوشنگ جاوید در سفر به منطقه ترشیز در گفتوگو با ایسنا در خصوص هنر شبیهخوانی اظهار کرد: هرچند امروزه به طور مداوم از کلمه تعزیه استفاده میکنیم اما در واقع شعر عزا در میان عرب به معنای شعر سوگ است، آنها سه نوع شعر داشتند که بعد از ورود اسلام عزا و رسا قویتر میشود.
وی با بیان اینکه "عزا" واژه عربی و "داری" واژه فارسی هستند و تا امروز این واژه مانده است، افزود: تعزیه جمع تمامی آئینهای مربوط به سوگوار بودن است.
وی با اشاره به اینکه به لحاظ فارسی نمیشود تعزیه را خواند و این اشتباه است، اظهار کرد: اگرچه بسیاری مجلس خوانی میکنند اما این غلط و اشتباه است. باید ادبیات را درست کرد.
این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران عنوان کرد: متأسفانه برخی از ما حاضر نیستیم به یکسری از مراسمها نگاه نویی داشته باشیم، رویه خود را تصحیح کنیم و درستتر جلو برویم، تعزیهخوانی همانند اینکه بگوییم مجلس را میخوانم در صورتی که این اشتباه بوده ولی شبیهخوانی درست است.
وی خاطرنشان کرد: با روی کار آمدن دولت ساسانیان بر اساس اسناد موجود دو مدرسه شبیهخوانی در مدائن و بخارا راهاندازی میکند. این مدارس آن قدر مهم و تأثیرگذار بودند که از چین برای گذراندن دورههای شبیهخوانی میرفتند.
جاوید اظهار کرد: تعزیه به معنای مصیبت، مرثیه، سوگ و غمانگیز بودن است، برخلاف آنچه برخی میگویند تعزیه شاد اجرا میکنند اصلاً همچنین چیزی نداریم اما وقتی بگوییم شبیهخوانی شاد درست است.
شبیهخوانی شاد نتیجه اندیشه نیاکان همه ما است
وی با اشاره به اینکه شبیهخوانی مذهبی ایرانی دو شکل شاد و غمگین دارد که غمگین تلنگری به واقعههای بزرگ دینی است، شبیهخوانی شاد را نتیجه اندیشه نیاکان همه ما دانست و افزود: نیاکان ما برای روزهای مذهبی شاد شبیه نوشتهاند.
این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران با بیان اینکه اولین اجراهای میدانی شبیهخوانی که روایتگری بدین شکل بوده به دوره اشکانیان برمیگردد، گفت: در آن دوره نویسندگان یونانی برای ایرانیان نمایش مینوشتند و اینها را اجرا میکردند.
وی تصریح کرد: اگرچه هنر شبیهخوانی در گذشته جایگاه رسانهای دین مدارانه داشته اما امروزه این جایگاه را از دست داده و جز نمایشها شده است. هرچند بازهم همان جایگاه دین مدارانه را دارد ولی نسبت به گذشته ضعیف شده است.
جاوید افزود: زمانی که هنر شبیهخوانی پدید آمد رادیو و تلویزیون نبود و بین مردم به ویژه جوانان تبلیغ دین نیاز بود، در واقع اندیشه به شبیهخوانی برای تبلیغ و جاسازی مبانی دین و مذهب و آشنایی با سیره و رفتار ائمه و معصومین در ذهن جوانان لازم بود.
وی با انتقاد از اینکه امروزه بسیاری برای هنر شبیهخوانی کلاس ویژه بازیگری میگذارند در صورتی که این اصلاً معنا ندارد، گفت: شبیهخوانی بازی کردن ندارد برای بازی باید وارد تئاتر و فیلم و سریال شد.
این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران افزود: متأسفانه شبیهخوانی امروزه وارد بدعتهای آئینی بدون اندیشه شده و این خطری است که آینده این هنر را در کشور تهدید میکند.
برخی هنگام شبیهخوانی ادای بازیگران خارجی و خوانندگان را در میآورند
وی با اظهار تأسف از اینکه برخی هنگام شبیهخوانی ادای بازیگران خارجی و خوانندگان را در میآورند، اظهار کرد: شبیهخوانی جمع همه هنرها و نمودار فرهنگ دینی ما است.
جاوید با بیان اینکه هنر شبیهخوانی زمینه مساعدی برای ریشههای حقیقی ارتباط جویی و نزدیک شدن جامعه به معبود ازلی شده است، گفت: هرچند شبیهخوانی جوهره الهی، روحانی و معنوی و تأثیرگذاری خاصی دارد ولی نگاه درستی به آن نداریم و به این مسائل آگاه نیستیم.
وی با انتقاد از اینکه امروزه هنر شبیهخوانی سفارشی شده است، تصریح کرد: شبیهخوانی کار هر کسی نیست، متأسفانه از دو دهه قبل شاهد انحراف در هنرهای آئینی هستیم.
این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران گفت: بسیاری وقتی وارد میدان اجرا میشوند ابتدا به صدای خود زیبایی میدهند، نقشها را از بازیگران تلویزیون میگیرند در صورتی که نیاز به این کارها نبوده و اگر خود و نقششان را به درستی بشناسند همه به سمتشان میآیند.
نشناختن گونههای شعر، یکی از ضعفهای شبیهخوانان
وی با تأکید بر اینکه این افراد به جای اینکه بازیگران تلویزیون را الگو قرار دهند باید خودشان را الگو قرار دهند، یکی از ضعفهای بسیاری از شبیهخوانان را نشناختن گونههای شعر دانست و افزود: تا به حال کمتر کسی از شبیهخوانان به این فکر کرده که چند گونه شعر در ادب نوشتاری شبیهخوانی وجود دارد.
جاوید از وجود ۸ گونه شعری در ادبیات شبیهخوانی و شبیه نامهها از جمله شعر شهادت، شعر نیایش، شعر ستایش، شعر مرثیه و نوحه و شعر رجز خبر داد و گفت: متأسفانه بسیاری با این گونهها آشنا نیستند.
وی با بیان اینکه هر کدام از این گونههای شعری با یکدیگر تفاوتها و گونههای متفاوتی دارند، بیان کرد: نوحه شکلی جدید و مرثیه از گونههای شعری فاخر است.
نقش پوشها باید به سمت خلاقیت در لحظه بروند
این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران ادامه داد: نقش پوشها باید به سمت خلاقیت در لحظه بروند، چون کسی که نسخه را نوشته نقشپردازی کرده و حالا شما باید این نقش را در میدان برای مردم اجرا کنید.
وی عنوان کرد: درک فاصله نقش پوشی با شبیهخوانی برای کسی که اجرا میکند باید بسیار مهم باشد، فرد خود واقعیاش را نباید نشان دهد. قدیم کسی که نقش پوشی میکرد خودش به مسئله مظلومیت قهرمان واقعه میاندیشید اما الان فقط دارند بازی میکنند و اینگونه نیست.
بست قدیم و بیهق پایگاه اول هنر شبیهخوانی
وی در ادامه با بیان اینکه بست قدیم که کاشمر جزء آن بود و بیهق که سبزوار است پایگاه اول هنر شبیهخوانی هستند، اظهار کرد: آل زواره وقتی وارد این منطقه میشود با خودشان آئینهای خاص عزاداری را وارد و تبلیغ میکنند.
جاوید افزود: پس از اینکه آل زواره این آئینها را گسترده میکند کوچ کرده و به بیهق میروند اما هنوز هم بعد از ۱۴۰۰ سال قطب بزرگ هنرهای آئینی مذهبی کشور کاشمر و حوالی آن و سبزوار است، البته جاههای دیگری هم هنر شبیهخوانی دارند ولی به مرور زمان پدید آمده است.
آسیبهای هنر شبیهخوانی
وی در ادامه خاطرنشان کرد: برخی کارها آسیبهای بزرگی به شبیهخوانی ما وارد کرده است، برخی وقتی میخواهند زره را بپوشند ابتدا دور سر میچرخانند و به صدا اکو میدهند، مگر امام حسین یا دشمنان در صحرای کربلا چنین کارهای میکردند، این نوع الگوبرداریها از بازیهای خارجی نمونههای غلط و اشتباهی است.
این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران همچنین تأکید کرد: میزان استفاده از موسیقیهای بیمناسبت باید از شبیهخوانی پائین بیاید و کاری کرد که متن محترمتر وارد ذهن بیننده شود.
وی با بیان اینکه به جای خواندن شعر آهنگین باید زبان حال خواند، افزود: شبیهخوان باید زبان حال معصوم را با نقش خود ارائه کند، در واقع شبیهخوان باید معصومیت فرد حماسهآفرین واقعه کربلا را نشان دهد. قرار نیست در شبیهخوانی همانند خوانندهها بخوانید.
بسیاری ضربآهنگها را نمیدانند
جاوید در ادامه با اشاره به اینکه موسیقی در شبیهخوانی دو شکل ملموس و ناملموس دارد، گفت: موسیقی که کنار صحنهها هستند ملموس و ناملموس به موسیقی گفته میشود که فرد میخواند ولی از سازها اسم میبرد و به نوازندهها میگویند بنوازد ولی خودشان را نمیبینیم.
وی گفت: هرچند دو شکل موسیقی سازه و آوازی داریم، اما موسیقی در شبیهخوانی مکمل صحنه است و کارساز صحنه نیست، چون جایی که موافق خوان با اشقیاء درگیر میشود یک یا دو نفر با چند نفر است و این زمان برای اینکه اندازه ذهنی آدمها در ذهن ما بیشتر شود سازهای بادی و کوبهای به کمک میآمدند و آن درگیری را قویتر میکردند.
این پژوهشگر موسیقی نواحی ایران با اشاره به اینکه بسیاری ضرب آهنگها را نمیدانند، خاطرنشان کرد: طبل فراق، طبل عزیمت، طبل فرار، طبل عزا، طبل جنگ، طبل خبر، طبل هراس و...همه با هم متفاوت هستند ولی چون آشنا نیستند یا نمیتوانند بزنند همه را به یک نوع میزنند.
انتهای پیام
نظرات