به گزارش ایسنا، روزنامه آمریکایی نیویورک تایمز و دیگر رسانههای این کشور هفته گذشته به نقل از برخی افراد آگاه در مذاکرات جاری میان ریاض و واشنگتن نوشتند، عربستان سعودی در ازای عادیسازی روابط خود با رژیم صهیونیستی، خواستار تضمینهای امنیتی آمریکا برای خود و نشان دادن چراغ سبز از سوی واشنگتن برای «غنیسازی اورانیوم» است.
شرط اصلی ریاض در مذاکرات عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی، حمایت آمریکا از غنیسازی اورانیوم در پروژه هستهای عربستان و پشتیبانی از آن است تا بتواند سیستم تولید سوخت هستهای خود را داشته باشد و همین مساله آمریکاییها و اسرائیلیها را نگران کرده چرا که احتمال دارد روزی این سیستم به ساخت سلاح هستهای توسط عربستان رسیده و موجب آغاز مسابقه تسلیحاتی شود.
در روزهای اخیر شاهد اظهاراتی عجیب از سوی مقامات صهیونیستی و آمریکایی و رفت و آمدهای سیاسی در این راستا بودیم که قابل توجه است.
«تساحی هنگبی» مشاور امنیت داخلی رژیم صهیونیستی در پاسخ به این سوال که آیا مساله عادی سازی روابط، شامل راهاندازی برنامه هستهای غیرنظامی توسط عربستان در خاک این کشور میشود یا خیر؟ گفت که این امر نیازی به تایید رژیم صهیونیستی ندارد.
وی تصریح کرد: دهها کشور پروژههای هستهای غیرنظامی را اجرا میکنند و تلاش میکنند از این طریق انرژی تولید کنند. این تهدیدی برای آنها یا همسایگان آنها نیست!
همچنین در دیدار «الی کوهن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی و «دن شاپیرو» فرستاده ویژه آمریکا در مذاکرات سازش، دو طرف گسترش عادیسازی روابط با این رژیم را بررسی کردند تا شامل کشورهای مهم بیشتری در منطقه غرب آسیا و سایر مناطق شود.
کوهن در این دیدار گفته است که نقش آمریکا در گسترش این عادیسازی و تعمیق روابط تلآویو با شرکای کنونی و شرکای جدید نظیر عربستان، محوری است.
شایان ذکر است، تلآویو بارها از قصد خود برای عادی سازی روابط با عربستان سخن گفته، اما عربستان این اقدام را مشروط به اجرای طرح صلح عربی کرده است.
طرح صلح عربی را «عبدالله بن عبدالعزیز» شاه وقت عربستان سعودی در مارس ۲۰۰۲ و در اجلاس سالانه سران عرب در بیروت مطرح کرد که مورد پذیرش تمام کشورهای عضو قرار گرفت و به تصویب رسید.
این طرح شامل مقرراتی است که تا زمانی که رژیم صهیونیستی به بازپسدهی حقوق فلسطینیها بر اساس قطعنامههای بین المللی متعهد نباشد و از خاک کشورهای عربی که در سال ۱۹۶۷ اشغال کرده عقبنشینی نکرده باشد، از عادیسازی روابط با رژیم صهیونیستی جلوگیری میکند. با این حال، در سالهای اخیر کشورهای امارات، بحرین، سودان و مراکش روابط دیپلماتیک با تلآویو برقرار کردهاند.
سیاست رژیم صهیونیستی به عنوان تنها دارنده تسلیحات هستهای در منطقه، برای دههها این بوده است که از دستیابی هر کشوری در غرب آسیا به قابلیت غنیسازی اورانیوم جلوگیری کند و این سیاست را با بیان اینکه برخی از کشورهای عربی بیثبات هستند و طبق ادعای مقامات اسرائیلی ممکن است به سمت احزاب و اقدامات افراطی تغییر کنند، توجیه میکند.
در همین چارچوب رژیم صهیونیستی برای بیش از دو دهه است که با برنامه هستهای ایران مخالفت میکند و در این مسیر به طور مستقیم و غیرمستقیم دست به اقدامات تهدیدآمیز علیه تاسیسات هستهای ایران و نیز اقدامات تروریستی مانند ترور دانشمندان اتمی ایران زده است.
در عین حال موضوع موافقت احتمالی نتانیاهو با شرط عربستان برای غنیسازی به مسالهای اختلافی در میان احزاب و گروههای مختلف صهیونیستی تبدیل شده است ؛ آن هم در فضای پر تنش این روزهای سرزمینهای اشغالی!
«یائیر لاپید» رئیس مخالفان رژیم صهیونیستی هفته جاری به وبسایت عبری «یدیعوت آحارونوت» گفت: «هیچ نخستوزیری در اسرائیل وجود ندارد که با غنیسازی اورانیوم در منطقه موافقت کند و امیدوارم نتانیاهو نیز با غنیسازی اورانیوم در خاک عربستان موافقت نکند. این با استراتژی اسرائیل که در طول سالها گفته است با غنیسازی اورانیوم توسط کشورهای منطقه موافقت نیست، در تضاد است. اسرائیل نمیتواند با موضوع مسابقه تسلیحاتی موافقت کند».
در همین حال مقامات آمریکایی نیز در روزها و هفتههای اخیر موضوع عادی سازی روابط رژیم صهیونیستی و عربستان را مورد توجه قرار دادند.
مقامات آمریکایی پیشتر گفته بودند، دولت آمریکا قصد دارد مقدمات این توافق دیپلماتیک را تا پیش از کارزارهای انتخاباتی ریاستجمهوری این کشور که برنامههای کاری جو بایدن، رئیسجمهور آمریکا را به تمامی به خود اختصاص خواهد داد، به سرانجام برسانند.
اما به نظر فضای سیاسی موجود در بین دموکراتها و جمهوریخواهان چندان در این رابطه به نفع بایدن نیست. از این سو احتمال دارد چنین توافقی با استقبال دموکراتها مواجه نشود و برای بایدن هزینه سیاسی زیادی به دنبال داشته باشد؛ چرا که رئیسجمهور آمریکا زمانی عهد کرده بود عربستان سعودی را بهدلیل سوابق این کشور در نقض حقوق بشر و قتل «جمال خاشقجی» ستوننویس روزنامه واشنگتن پست، منزوی کند. از طرفی بعید است در فضای رقابتی و انتخاباتی، جمهوریخواهان با بایدن همراهی کنند.
رحمان قهرمانپور کارشناس مسائل بینالملل در این رابطه به ایسنا گفت: بر اساس آن چه در آمریکا درباره همکاری هستهای صلحآمیز با کشورهای دیگر در چارچوب قانون «یک، دو، سه» آمده است، با برخی کشورها ذیل این قانون همکاری میکند و شرط آن این است که کشوری که کمک فنی دریافت میکند برنامه هستهایاش باید صلحآمیز باشد و اینکه برخی پیمانهای دیگر را هم باید امضا کند. از این رو، از لحاظ فنی و تکنیکال انجام فعالیت غنیسازی با نظارت و حمایت آمریکا امری شدنی است، اما روشن است که این تصمیم و تقاضا ابعاد سیاسیاش بیشتر از ابعاد فنی آن است. سوالات زیادی در این رابطه مطرح میشود که عربستان با طرح این شرط احتمالی به دنبال ساخت سلاح هستهای است یا به دست آوردن فناوری و دانش هستهای؟ یا قصد دارد به قدرتی در آستانه هستهای شدن تبدیل شود؟ دستیابی این کشور به تکنولوژی غنیسازی رقابت هستهای در منطقه را تشدید میکند یا کاهش میدهد؟
او درباره نگاه آمریکا به این مقوله تصریح کرد: مساله آمریکا در موافقت با غنیسازی در عربستان صرفا فنی نیست. کنگره باید با این مساله موافقت کند و عربستان شرایطش را داشته باشد که آمریکا بر این برنامه نظارت داشته باشد. از منظر سیاسیون در آمریکا مهم است روشن باشد، عربستانی که دانش و فنآوری هستهای را داشته باشد، در منطقه به چه سمتی میرود؟ همچنان متحد آمریکا باقی میماند یا میخواهد استقلال عملش را بیشتر کند؟
قهرمانپور با اشاره به اظهارات مشاور امنیت ملی نتانیاهو که گفته است با غنیسازی عربستان در سطح تحقیق و توسعه مشکلی نداریم، اظهار کرد: این یعنی برای اسراییل رابطه با عربستان بسیار مهم است. اسراییل با همراهی و کمک آمریکا سعی کرد با کشورهای جنوب شرق آسیا به خصوص اندونزی به سمت عادی سازی روابط برود، اما اندونزی نپذیرفت. بعد از کشورهای کوچک حوزه خلیج فارس، عربستان گزینه بعدی بود، ولی از آنجایی که سلمان بن عبدالعزیر با این کار مخالف بود این کار با تاخیر و تعلل مواجه شد. برای اسراییل، عادی سازی روابط با عربستان گزینه سختی بوده و هست و به خاطر همین دشواری، اسراییل ترجیح داد تا مدتی دنبالش نرود.
وی ادامه داد: بعد از ماجرای جزایر تیران و صنافیر که به عربستان بازگردانده شد، از آنجاییکه این جزایر در مسیر رفت و آمد اسراییل است، عربستان حق رفت و آمد آزادانه کشتیهای اسراییلی را با میانجیگری آمریکا به رسمیت شناخت. از آنجا به بعد مساله روابط اسراییل و عربستان مهم شد. به علاوه گفته میشود بایدن در انتخابات آینده ریاست جمهوری قرار است عادیسازی روابط را به عنوان خبری مهم اعلام کند و فشارها به عربستان از سوی آمریکا زیاد است. جیک سالیوان، مشاور امنیت ملی کاخ سفید دو بار تا کنون در ماههای اخیر به عربستان سفر کرده و بن سلمان هم از اهمیت این مساله برای آمریکا آگاه است و دارد قیمت را بالا میبرد. انتشار این اخبار در این راستاست که عربستان میخواهد در افکار عمومی داخلیاش این موضوع شک آور نباشد و به تدریج این کار را انجام میدهد از این رو، مساله جدی است، اما معتقدم موافقت با غنی سازی و امضای توافق امنیتی برای امریکا کار دشوار و سختی است.
این کارشناس مسایل بینالملل در پاسخ به اینکه پذیرش غنیسازی ولو در سطح تحقیق و توسعه به نفع موضوع هستهای ایران نخواهد بود و فشارها از ایران را کم نمیکند؟ گفت: الزاما این طور نیست، در ادبیات هستهای میگوییم هر پرونده هستهای، موضوع خاص خودش است. داستان کشف پلوتونیوم در کره جنوبی که با بازفراوری به دست آمده بود اما آمریکا واکنش تندی به آن نشان نداد و بایدن رییسجمهور کره جنوبی را دعوت کرد و قرار داد امنیتی امضا کردند و قرار شد چتر هستهای آمریکا در کره گسترش یابد. همچنین محمد البرادعی مدیرکل وقت آژانس وقتی فعالیتهای هستهای در مصر در دانشگاه قاهره گزارش شد، این مساله را به نوعی حل کردند. از این دست موارد بسیار است بنا بر این هر موضوع در چارچوب تعاملات سیاسی و بینالمللی خاص خودش دنبال میشود.
وی افزود: وقتی روابط خوبی با قدرتها دارید، از برخی فعالیتهای شما ممکن است چشمپوشی کنند، پس حرکت عربستان به سمت غنیسازی اورانیوم به معنی کمشدن فشار بر ایران نیست. مثل داستان امارات متحده عربی که نیروگاه اتمیاش را راه انداخت و هیچ سر و صدایی نشد. در حالی که وقتی نیروگاه اتمی بوشهر ایران در حال آماده سازی بود، میگفتند وجود نیروگاه اتمی در منطقه میتواند به اشاعه هستهای کمک کند. از این رو معتقدم مساله عربستان و موافقت آمریکا با غنی سازی در این کشور، خیلی نمیتواند به حل مساله هستهای ایران کمک کند، البته کار آمریکا را خیلی دشوار میکند؛ در شرایطی که کنگره میانه خوبی با عربستان ندارد و بن سلمان هم به سمت چین رفته، سخت است که کنگره بپذیرد غنیسازی در این کشور حتی محدود انجام شود.
قهرمانپور در پاسخ به این پرسش که برای دههها آمریکا و اسراییل با همراهی اروپا نسبت به ایجاد رقابت هستهای در منطقه میان ایران، عربستان، ترکیه و مصر به ایران فشار میآوردند و در صورت موافقت با غنیسازی عربستان دیگر این بهانه و استدلال بیمعنا است، اظهار کرد: بله، یکی از دلایل مخالفت آمریکا با برنامه هستهای ایران این بود که اگر ایران به فعالیتهایش ادامه دهد به دنبال آن عربستان، ترکیه و مصر هم میخواهند این راه را در پیش بگیرند و مسابقهای در منطقه به راه میافتد اما میبینیم که تا الان این طور نبوده است چرا که هزینه فعالیت هستهای در دنیا خیلی زیاد است و بعد از جنگ جهانی دوم فقط چهار کشور توانستند جدای از مسائل حقوق بینالملل، هستهای شوند، پس الزاما اینکه بگوییم اگر عربستان به سمت غنیسازی برود، مسابقهای در منطقه به راه میافتد، درست نیست.
این کارشناس مسایل بینالملل تصریح کرد: کشورهای اروپایی و هستهای در دهه ۸۰ میلادی سعی کردند تولید انرژی از انرژی هستهای و استفاده از نیروگاههای اتمی را کاهش دهند یا به طور کلی آن را جمع کنند و در دهه ۹۰ و ۲۰۰۰ بدبینیها به انرژی هستهای زیاد شد اما از ۲۰۰۸ به بعد شاهد رنسانس هستهای هستیم و این کشورها در ساخت و استفاده مجدد از نیروگاههای اتمی سعی کردند از یکدیگر پیشی بگیریند. البته نباید این تغییر رویکرد را با مساله هستهای که برای ایران در دنیا به وجود آمد، یکسان گرفت یا تصور کرد چون این تمایل ایجاد شده از هر گرایش و حرکتی به سمت غنیسازی و ساخت نیروگاه اتمی استقبال میشود.
وی با بیان اینکه باید دید عربستان دنبال استفاده از نیروگاههای اتمی است یا اهداف دیگری را دارد گفت: به هر حال استفاده از انرژی هستهای یا فعالیتهای غنی سازی را باید از بعد "پرستیژ"ی که برای کشورها در سطح بینالملل دارد، نگاه کرد. فقط این طور نیست که بگوییم کشوری که توان هستهای دارد فقط موضوع تهدید منطقهای یا جهانی است. واقعیت این است که هنوز ما نمیدانیم عربستان به چه دلیل میخواهد به سمت غنیسازی برود.
قهرمانپور در پاسخ به اینکه آنچه در رسانهها و برخی اظهارنظرها مطرح شده درخواست برای غنی سازی است نه لزوما ساخت نیروگاه اتمی؟ اظهار کرد: با توجه به رفتار و سیاستهایی که در سالهای اخیر بن سلمان دنبال کرده به نظر او دنبال این است که هژمون منطقه و بازیگر موثر بینالمللی در انرژی و تجارت در دنیا شود. معلوم نیست آیا در این راستا عربستان دنبال فنآوری هستهای است یا مسالهاش داشتن نیروگاه هستهای است. عربستان نیازمند آن است که در حوزههای مختلف قدرت خود را افزایش دهد؛ در انرژی تجدیدپذیر، ورزش، سینما، هوش مصنوعی و غیره. در این چارچوب مساله هستهای هم یکی از چند متغیری است که میخواهد برای افزایش قدرت خود در سطح منطقه استفاده کند.
وی در پاسخ به اینکه رژیم صهیونیستی چطور میتواند موافقت خود با غنیسازی در عربستان را توجیه کند، در حالی که با برنامه هستهای ایران به ویژه غنیسازی سالهاست مخالفت می کند و به نوعی مانع هر کشوری برای در اختیار گرفتن انرژی هستهای به طور مستقل است؟ گفت:ما هنوز نمیدانیم حرف مشاور نتانیاهو دقیقا به چه معناست! با غنی سازی محدود موافق است یا با کل آن موافق است. در سطح صنعتی غنی سازی انجام دادن یک بحث است و در سطح تحقیق و توسعه، یک بحث دیگر. بعید میدانم اسراییل و آمریکا با غنیسازی عربستان در سطح صنعتی موافقت کند.
این کارشناس مسایل بینالملل ادامه داد: عربستان که به سمت عادی سازی روابط با اسراییل برود طبیعی است بعدش روابط بحرین، امارات متحده عربی، قطر، کویت، عمان حتی پاکستان و اندونزی با این رژیم بهبود مییابد چون عربستان خط شکن است و این مساله برای اسراییل به قدری مهم است که از اصول قطعی خودش یک قدم عقب نشینی کند، اما من آنچه تاکنون از شرط عربستان و پذیرش غنی سازی از سوی اسراییل شنیدم و دیدم را عقب نشینی کامل از موضعاش نمیبینم. مثل داستان امارات متحده عربی که پذیرفت امارات نیروگاه اتمی بسازد به شرطی که نظارت بر نیروگاههای اتمی باشد.
قهرمانپور تصریح کرد: اگر این حرف درست باشد که اسراییل با غنیسازی عربستان موافقت کرده باشد، اتفاق مهمی است و ممکن است برای اسراییل در دیپلماسی هستهای پیامدهایی داشته باشد. در عین حال با توجه به اهمیت عربستان برای اسراییل این عقبنشینی را اسراییل احتمالا در سطح محدود انجام داده است که راه را برای آمریکا و موافقت آن باز کند.
وی ادامه داد: عربستان موقعیت سختی دارد، شاید عربستان دنبال این است که فعلا مانع بزرگی بر سر راه عادی سازی روابط با اسراییل بگذارد تا مشمول مرور زمان شود، اما آمریکا در معذوریت زمانی است و میخواهد قبل از انتخابات ۲۰۲۴ این دستاورد را داشته باشد ولی اگر عربستان کوتاه نیاید احتمالا آمریکا سراغ گزینه دیگری خواهد رفت؛ چرا که این کار به خودی خود سخت است.
این کارشناس مسایل بینالملل خاطرنشان کرد: به نظر آمریکا فعلا نمیتواند از عهده برآورده کردن شرط عربستان برآید، ممکن است عربستان کمی کوتاه بیاید اما بدون امتیاز بزرگ حاضر به برقراری روابط سیاسی با اسراییل نخواهد شد.
به گزارش ایسنا، به نظر میآید بعد از آن که آمریکا از احیای توافق هستهای و بازگشت به برجام بازماند، اکنون یکی از مهمترین برگهای برنده بایدن در انتخابات بعدی، صلح در منطقه با محوریت عادیسازی روابط عربستان و رژیم صهیونیستی است. در عین حال باید گفت، بایدن تحت تاثیر گامهای رو به جلو چین در منطقه ناگزیر از این اقدام است. به نظر او به دنبال پیروزی در منطقه خلیج فارس است تا به نحوی علاوه بر استفاده از این برگ در انتخابات، چین را در منطقه متوقف کند.
انتهای پیام
نظرات