در بخش اول از گفتوگو با جواد امین منصور، دیپلمات پیشین کشورمان در نهادهای بینالمللی و پژوهشگر روابط بینالملل و نویسنده کتابهای «مدیریت موافقتنامههای زیستمحیطی بینالمللی: رژیمهای پایبندی و اجرا» و «توسعه پایدار و محیطزیست در سیاست خارجی ایران» از لزوم تدوین «راهبرد توسعه پایدار» صحبت شد؛ از اینکه در «راهبرد توسعه پایدار» باید آینده کشور برای حداقل چهل تا پنجاه سال مدنظر باشد. علاوه بر این، وی تاثیرات مخرب برنامههای متناقض را یادآور شد و ادامه داد: «برای مثال، ما نمیتوانیم محیط زیست و منابع طبیعیمان را حفظ کنیم و از طرف دیگر هم «اصل خودکفایی» را رعایت کنیم. خودکفایی اصلی بود در سطح جهانی که همزمان با طرح استقلال دولتها و بعد از دوران استعمار، حدود پنجاه تا شصت سال پیش مطرح شد. در واقع، در قالب مبارزات ضد استعماری، شعار خودکفایی و استقلال خیلی مطرح شد و تا مدتی هم بعد از استقلال دولتهای مستعمره معتبر بود. اما با توجه به تحولات اقتصادی در جهان و رواج بازار آزاد، اصل خودکفایی هم در جهان کنار گذاشته شد.»
آنچه که در ادامه میخوانید بخش دوم از گفتوگوی خبرنگار ایسنا با جواد امین منصور در خصوص آخرین تحولات، چالشها و راهحلها در ابعاد مختلف جهان به ویژه در زمینههای توسعهای و محیط زیست و منابع طبیعی است.
چرا اصل خودکفایی در دنیای کنونی را یک خطا تلقی میکنند؟
چون عصر بازار آزاد است. در عصر بازار آزاد، شما در بازار جهان میگردید، ارزانترین و با کیفیتترین کالاها را انتخاب میکنید. درنتیجه، اگر تولید آن در داخل مقرون به صرفه نباشد، دیگر تولید نمیکنید و آن را میخرید. اگر هم دارای مزیت نسبی و ارزش افزوده قابل توجه در تولید و ارایه خدمات خاصی باشید، خود سردمدار آن در جهان میشوید.
رعایت اصل رقابت و اصل شفافیت در تولید و تجارت هم ضروری است. به بیان دیگر، شما قبل از اتخاذ هرگونه تصمیمی درخصوص نوع محصولات تولیدی، تحقیق و بررسی میکنید که کدام کالا را میتوانید تولید یا کدام خدمات را میتوانید به جهانیان ارائه کنید که ارزش افزوده و مزیت نسبی بیشتری برای شما داشته باشد، بررسی میکنید و منابعتان را صرف تولید ثروت میکنید تا ارزش افزوده بیشتری کسب کنید. آن کالایی که مزیت نسبی ندارد، ارزش افزوده ندارد یا صرفه اقتصادی ندارد را میخریم و وارد میکنیم. در نتیجه، اصل خودکفایی که ما در برخی از برنامههای پنج ساله میبینیم، یک اصل قدیمی است که هیچ کارایی ندارد که هیچ، ضرر هم دارد. ما اگر بگوییم که باید در کشاورزی خودکفا باشیم، شعار جالبی به نظر میرسد و اینکه هر چه بیشتر تولید کنیم بهتر است، اما مشکل اینجاست که اگر تولید فراوان محصولات کشاورزی باعث شود که منابع آب زیرزمینی ما از بین برود، این سیاست اشتباه است، به همین دلیل، ما نباید از اصل خودکفایی برای کشاورزی و بسیاری از صنایع استفاده کنیم و آبهای استراتژیک زیرزمینی خود را که متعلق به نسلهای آینده است را مصرف کنیم. این عمل یک خیانت به نسلهای آینده است.
به نظر من باید با نیروی کار، تخصص و موقعیت جغرافیمان روی مواردی که میتوانیم تولید ثروت بیشتری کنیم متمرکز شویم. اکنون ۹۷ الی ۹۸ درصد تجارت جهانی تحت موافقتنامههای سازمان تجارت جهانی صورت میگیرد. طبق موافقتنامههای سازمان تجارت جهانی، هیچ دولتی حق ندارد در فرآیند صادرات یا وارداتِ کالا و خدمات، بیشتر از چند درصد عوارض گمرکی تحمیل کند، بلکه باید یک رقابت آزاد میان تولید کنندگان خدمات و کالا برای تجارت در سراسر جهان باشد. با عضویت در سازمان تجارت جهانی و تعهد به اصول آن، مردم کشورها میتوانند کالای ارزانتر و با کیفیتتر بخرند و از خدمات بسیار بهتری استفاده کنند. اینجا هم میشود جزیی از یک بازار تجاری آزاد که در آن بهترین کالاها و خدمات عرضه و رقابت میکنند و مشتریهایشان را پیدا میکنند. این امر باعث میشود علاوه بر اینکه جلوی بسیاری از فسادها و رانتها در داخل هر کشوری گرفته میشود، آن کشور رشد اقتصادی بیشتری پیدا میکند، رقابت افزایش مییابد و کیفیت بالا میرود. در موافقتنامههای سازمان تجارت جهانی حمایت از صنایع داخلی مردود است، زیرا میگویند در رقابت آزاد، حمایت از صنعت، برهم زننده صحنه رقابت است و حمایت از صنایع باعث ادامه ناکارایی میشود. براین اساس آنها، سیاست حمایت از صنایع را متعلق به دوران حاکمیت مکتب مرکانتیلیسم میدانند.
بهنظر شما راهکارهای مناسب برای بیرون رفتن از بحرانهای کنونی چیست؟ چه راهحلهایی وجود دارد و چگونه عملی شوند؟
در مرحله اول باید یک دیدگاه، جهانبینی و بینش صحیحی نسبت به جهان کنونی، آینده نظام ملت کشوری، فضای سیاسی بینالمللی، اقتصاد و تجارت بینالملل، و وضعیت فرهنگی در سطح جهان داشته باشیم. منافع ملی در موضعگیری در اولویت قرار گیرد. دیدگاهها واقعبینانه باشد. هر نوع تولید و به هر بهایی تنها راه ایجاد اشتغال نیست. از راه تجارت و ارائه خدمات هم میتوان کسب درآمد و ایجاد اشتغال کرد. در آن صورت میتوان در جهان موفق بود.
سپس یک کارگروه بزرگ از متخصصان رشتههای مورد نیاز به ویژه توسعهای برای تدوین یک راهبرد توسعه پایدار تشکیل شود و پس از نهاییشدن متن در مراجع عالی قانونی مانند مجلس تصویب شود تا ضمانت اجرایی داشته باشد. به نظر من در این سند باید پنج زمینه توسعه سیاسی، توسعه اقتصادی، توسعه اجتماعی، توسعه فرهنگی و حفاظت از محیط زیست بهگونهای منسجم و همسو و متوازن تعریف شود. سپس برنامههای پنجساله بر اساس آن تدوین و تصویب شوند. روشن است که دستگاههای اجرایی باید وفق مفاد راهبرد یاد شده عمل کنند و قضاوتهای قوه قضاییه نیز در راستای تحقق مفاد راهبرد باشد.
ما اکنون شاهد تحولاتی شگرف در جهان هستیم؛ توسعه اقتصادی ادامه دارد و همچنین شاهد پیشرفت تصاعدی در عرصه انواع فناوریها بهویژه فناوری دیجیتال و هوش مصنوعی هستیم. تحولات کنونی در تمام زوایای زندگی ما در حال و آینده اثر میگذارد. اگر مثلاً مرزهای کشور را روی این فناوریها ببندیم یا اینترنت را محدود کنیم، نه تنها از قافله جهانی عقب میافتیم، منابع انسانی و متخصصین هم کشور را ترک میکنند و کشور با از دستدادن سرمایههای اجتماعی خود ضرر غیرقابل جبرانی میکند.
از طرف دیگر، محیطزیست جهان، به خاطر فعالیتهای بیرویه اقتصادی، بدون توجه به ملاحظات محیطزیستی رو به نابودی است. در نتیجه، باید همگام با دولتهای طرفدار محیط زیست درجهان به سمتی پیش برویم که با محیط زیست برخوردی با رعایت اصل پایداری داشته باشیم.
از نظر جامعه بینالمللی چه برخوردی با منابع طبیعی و محیط زیست درست و صحیح است؟
از نظر جامعه بینالمللی برخورد صحیح با محیط زیست با دو شیوه میسر است. این دو شیوه در کنوانسیون تنوع زیستی جزء اهداف قرار دارند؛ یکی حفاظت (protection) و دیگری بهرهبرداری پایدار (sustainable use) است. معنای «حفاظت» این است که ما اصلا به محیطزیست، معادن و خاک و گیاهان و جانوران در مناطقی خاص دست نزنیم و بگذاریم طبیعت، آبهای زیرزمینی، جنگلها و بیابان همانطور بماند و فعل و انفعالات خودش را داشته باشد. روشن است اگر این شیوه را در کل جهان به کاربریم و از منابع طبیعی استفاده نکنیم امکان ندارد، زیرا بشر برای ادامه حیات خود نیاز به بهرهبرداری از منابع طبیعی دارد. در نتیجه، این شیوه منحصر به مناطق حفاظت شده و پارکهای ملی، شکار ممنوع و غیره میشود که در هر کشوری قوانین خاص خود را دارد، باید این مناطق به اندازه کافی وسیع باشند تا حفاظت از ذخایر ژنتیک و انواع گونههای گیاهی و جانوری بخوبی صورت پذیرد.
شیوه دوم، «بهرهبرداری پایدار» است، یعنی انسان در جریان توسعه اقتصادی و اجتماعی خود از محیط زیست و منابع طبیعی به نحوی استفاده کند که منجر به نابودی آن نشود. برای مثال، ما میتوانیم درختانِ زمینهایی را برای تهیه مبل و سایر وسایل چوبی از این قبیل به مزرعه درخت اختصاص داده و پس از کشت درخت، آن را قطع و دوباره بکاریم. به این عمل agroforestry میگویند که مانع جنگلزدایی میشود. یا اگر قبلا درختی وجود داشته و از بین بردهایم، جنگلکاری کنیم و آن را احیا کنیم که به آن reforestation گفته میشود. یا به قدری از منابع آب زمینی و سطحی استفاده شود که خود طبیعت بتواند آن را جبران کند. به گونهای که به سرنوشت بسیاری از تالابها و رودخانههای کشور یعنی خشکی دچار نشود.
بشر در جریان تولید محصولات صنعتی و کشاورزی و دامی نباید کربن به قدری تولید کند که در سیستمهای طبیعی اختلال ایجاد کند؛ گازهای گلخانهای جمعشده در فضا ساخته انسان است. خود طبیعت هم تولید کربن دارد و همان میزان هم جذب میکند، اما بشر با ساختن تاسیسات صنعتی و دستکاری در طبیعت، حدود ۶۰ درصد میزان کربن را افزایش داده و همین باعث ایجاد گازهای گلخانهای و پدیده گرمایش زمین شده است، ما باید کاری کنیم تا میزان انتشار کربن اضافی را کاهش دهیم و در صورت امکان به صفر برسانیم.
جامعه بینالمللی میگوید بیایید حدی را برای میزان کربن تعیین کنیم تا از حد ۲ درجه سانتیگراد دما بالاتر نرویم و تلاش کنیم به انتشار کربن در حد صفر (zero carbon) برسیم. لازمه تحقق این برنامه همکاری جهانی است که در موافقتنامه پاریس متجلی شده است. بسیاری از کشورها برنامههای اجرایی بهمنظور کاهش انتشار کربن را شروع کردهاند. با وجود اینکه ایران فعالیتهای پراکندهای در زمینه تبدیل سوختهای وسایل نقلیه از بنزین و گازوئیل به گاز یا توسعه انرژی تجدیدپذیر داشتهاست، هنوز برنامه جامعی در این زمینه ندارد. به همین علت، انتشار گازهای گلخانهای در کشور ما رو به افزایش بوده و جایگاه ایران در ردیف هفتم در میان کشورهای منتشر کننده گازهای گلخانهای در جهان و در ردیف سوم در میان کشورهای آسیایی است.
شما برای خرد جمعی در فرایندهای تصمیمگیری اهمیت قائل هستید. جامعه بینالمللی برای مقابله با گرمایش زمین چه راه حلی ارائه کرده است؟
سوال جالب توجهی مطرح کردید که لازم است به آن بهعنوان یکی از مهمترین چالشهای کنونی در جهان در برنامهریزی و اجرا عنایت کافی بشود. جامعه بینالمللی بهطور کلی برای مقابله با گرمایش زمین دو راهحل ارائه کرده که باید همزمان پیگیری و اجرا شوند؛ یکی کاهش انتشار mitigation و دیگری سازگاری adaptation است. در این رابطه کلیه دولتهای متعاهد کنوانسیون تغییر آبوهوا از جمله ایران و معاهده پاریس حداکثر تلاش خود را در رابطه با کاهش انتشار و سازگاری بهکار بندند و الگوهای تولید و مصرف را اصلاح کنند. بدیهی است که برای تحقق آن، انواع فناوریهای نو و برخی روشها و دانش سنتی در دسترس دولتها هستند.
کاهش انتشار به این معناست که دولتها به نحوی توسعه صنعتی و کشاورزی را پیش ببرند که مقادیر کمتری از کربن و دیگر ترکیبات گازهای گلخانهای را منتشر و سعی کنند در اولین فرصت ممکن به صفر برسانند. در مرحله اول استفاده از سوختهای فسیلی به ویژه ذغال سنگ و سپس نفت را به حداقل برسانند. از بهکارگیری صنایع آلاینده و پرانرژی بر پرهیز کرده یا آن را کاهش دهند. از فناوریهای نو با آلودگی کمتر استفاده کنند. از خودروهای الکتریکی استفاده نمایند. مدیریت صحیح و تفکیک و بازیافت پسماندها را به اجرا درآورند. از قطع درختان و کاهش سطح جنگلها که در جذب کربن موثر هستند پرهیز کرده به احیای جنگلهای تخریب شده بپردازند.
در راهحل سازگاری میگوییم؛ خوب، به هر حال وضعیت این گونه شده، کربن اضافی و دیگر آلایندهها در اثر غفلت به طبیعت وارد شده و ما نمیتوانیم میزان انتشار کربن را حداقل در کوتاه مدت به قبل از انقلاب صنعتی برسانیم و گرمایش زمین حداقل ۱.۵ تا ۲ درجه تا سال ۲۰۵۰ اجتنابناپذیر است، پس باید سیاست سازگاری را در پیش بگیریم. یعنی بیاییم توسعه اقتصادی و اجتماعی را به نحوی پیش ببریم که با همین میزان از گرمایش زمین و پیامدهایش همزیستی کنیم. بیاییم نوع محصولات کشاورزیمان را متناسب با آب و هوا و منابع آبی که در هر منطقه داریم، تغییر دهیم. اگر در مناطق خشک یا نیمه خشک برنج، هندوانه یا خربزه میکاریم این کار را ادامه ندهیم، چون پرآب بر هستند و آن محصول را به کشت جو، گندم و سایر محصولات کشاورزی کمآببر مورد نیاز اختصاص دهیم. محصولات کشاورزی متناسب با میزان آبهای سطحی و زیرزمینی در هر منطقه تعریف شوند که به آمایش سرزمین مشهور است و خوشبختانه قانونی در این زمینه داریم. از ادامه کاشت چمن که آب زیادی نیاز دارد و درختان پهن برگ که تبخیر فراوان دارد در چنین مناطقی خودداری شود. صادرات آب مجازی به حداقل کاهش یابد. پیادهروهای کنار خیابان سقف دار طراحی شوند. در حد امکان از روشهای سنتی خنککردن مانند بادگیر در ساختمانها همانند قدیم استفاده شود. مصرف انرژی بطور قابل توجهی کاهش یابد. چرا مصرف انرژی ما به اندازه کل کشورهای اروپایی است؟ عیب کار کجاست؟
پایه و اساس توسعه، منابع طبیعی است، اگر منابع طبیعی؛ آب، اکسیژن، خاک، معدن ... نداشته باشیم، نمیتوانیم توسعه پیدا کنیم. استفاده بی رویه از محیط زیست و منابع طبیعی باعث میشود فرآیند توسعه ناپایدار کنونی در آینده نزدیک متوقف شود. توسعه پایدار میگوید شما به گونهای از منابع طبیعی بهرهبرداری کنید که همیشه استفاده کنید و در نتیجه توسعه را با سرعتی آرامتر ادامه دهید. ما باید توسعه دراز مدت را نگاه کنیم نه محدوده زمانی را، کندتر پیش رویم، اما حساب شدهتر پیش رویم و محیط زیست و منابع طبیعیمان را برای یک توسعه دائم حفظ کنیم.
یکی از کارهایی که باید در قالب کاهش انتشار و سازگاری در سطح بینالمللی انجام شود، پیوستن به موافقتنامه پاریس و ملحقشدن به کاروان جهانی برای مقابله با گرمایش زمین و همکاری است، چون این موافقتنامه جهانشمول مکمل کنوانسیون تغییر آبوهوا برای کاهش انتشار و همچنین سازگاری است، اما ما هنوز تردید داریم که بپیوندیم یا نه، و هنوز به کاروان ۱۹۵ کشور جهان نپیوستیم.
یکی از معضلات ما خشکسالی است که در گوشه و کنار کشور مشاهده میشود و از آثار منفی و مخرب آن مردم کشورمان رنج میبرند. این پدیده نامیمون ناشی از چیست و چه باید کرد؟ وضعیت خشکسالی در دنیا چگونه است؟ آیا برای تعدادی از کشورها مانند ایران است یا بقیه از آن مصون هستند؟
پاسخ را از قسمت آخر شروع میکنم. پدیده خشکسالی را امروزه میتوان در کلیه نقاط زمین از شرق آسیا گرفته تا آمریکای شمالی و جنوبی و از شمال اروپا و آسیا گرفته تا جنوب آفریقا به آسانی مشاهده کرد. به این معنا که همه مردم دنیا کموبیش از آن رنج میبرند. پس همه باید به دنبال همکاری، در جستجوی راه حل و مقابله باشند. پدیده خشکسالی در ایران دو علت دارد؛ اول سنتی است و به خاطر موقعیت جغرافیایی ما بر روی کمربند خشک کره زمین است، در طول تاریخ شناخته شده و وجود داشته و دارد و به دورههای کوتاه مدت و بلند مدت تقسیم میشود. علت دوم، پدیده خشکسالی در منطقه ما، تغییر آبوهوا است که موجب تشدید خشکسالی سنتی شده است. ما نمیتوانیم جلوی خشکسالی سنتی را بگیریم، این نوع خشکسالی قرنهاست ادامه دارد و تاریخی است و چارهای جز سازگاری با آن نیز وجود ندارد، اما بخشی از خشکسالی که ناشی از تغییر آبوهوا و گرمایش زمین است را ما (بشریت) مقصریم، زیرا human-induced و human made است. انسان با شروع و افزایش مصرف سوختهای فسیلی در صنعت، تولید برق و غیره، با گسترش مصرف گوشت و دامداریها، رها کردن پسماندها در طبیعت، و غیره آن را ایجاد کرده است. انسان میتواند خطای گذشته را دیگر تکرار نکند و میزان گازهای گلخانهای را کاهش دهد.
به نظر من ما باید در ایران تلاش کنیم سهم کشاورزی و دامداری در توسعه اقتصادی را بهطور قابل توجهی کاهش داده و نوع آنها را تغییر دهیم. شاید بدانید که در بازدم دامها گاز متان وجود دارد که یکی از عناصر تشکیل دهنده گازهای گلخانهای است. برای مثال، دولت هلند که دامداریهای بزرگی دارد، برای کاهش گازهای گلخانهای به تازگی تعداد دامهای خود را کاهش داد، این یکی از اقداماتی است که میتوان روی آن کار کرد. همچنین، باید نه تنها جنگلها، مراتع، تالابها و رودخانهها و بهطور کلی طبیعت را حفظ کرد، بلکه باید فضاهای تخریب شده را بهعنوان یکی از راههای مقابله با خشکسالی احیا کرد. از یک طرف باید با داشتن راهبرد و برنامه داخلی این کار را انجام دهیم و از طرف دیگر با سیاست خارجی خردمندانه. سیاستهای داخلی ما در رابطه با کاهش انتشار گازهای گلخانهای و سازگاری بسیار ضعیف و ناکار است. یکی از علتهای تشدید خشکسالی و کمبود آب شیرین، پافشاری بر «اصل خودکفایی» است که به گسترش بیابانزایی و فرونشست دشتها در کشور منجر شدهاند.
آیا شما نمونههایی از تحقق توسعه پایدار در کشورها را سراغ دارید که در آن ملاحظات محیطزیستی تا اندازه زیادی رعایت شده باشد؟
دو مثال می زنم. یک کشور درحال توسعه و یک کشور توسعه یافته. کشور کاستاریکا، کشوری سرسبز در مناطق قارهای و استوا است با مناظر و جنگلهای زیبا و پرآب، تمرکز آن بر روی گردشگری طبیعی (اکوتوریسم) است، اما سوالی پیش میآید آن است که مگر این کشور نمیتوانست جنگلها را بتراشد و با استفاده از آبهای فراوان جاری کارخانههای بزرگ پرآببری چون سیمان و مجتمع فولاد احداث کند؟ باید پاسخ دهیم بله، میتوانست، اما بر اساس برنامه راهبردی درازمدت اصل را بر گردشگری و گردشگری طبیعی قرارداد و سالهاست که میلیاردها دلار از طریق گروههای گردشگری جذب میکند، به جای تخریب صحنههای زیبای طبیعی، گردشگری را ایجاد کرده و از این طریق درآمد زیادی هم کسب میکند. این را سیاست درست بر اساس اصل پایداری میگویند. کاستاریکا با توجه به موقعیت جغرافیای سیاسی و ملاحظات محیط زیستی سرمایهگذاری کرده است. این کشور انتشار گازهای گلخانهای ناچیزی دارد و سعی میکند توسعه اقتصادی و اجتماعی آن به شکلی باشد که با ملاحظات محیط زیستی سازگار باشد.
سوئیس کشور دوم مورد نظر من است که در سیاستهایش، کشاورزی و باغداری محدود، ساعتسازی، بانکداری، سرمایهگذاری خارجی، صنعت گردشگری و اسکی و شکلاتسازی را در اولویت قرار داده از آنطریق تولید ثروت نموده و بقیه نیازهای خود را وارد میکند. طبیعت زیبای سوئیس بدین خاطر زبانزد خاص و عام است، زیرا سعی کرده و دست نخورده باقی بماند و موجب درآمدسازی قابل توجه میشود.
ما هم میتوانیم با درنظرگرفتن موقعیت جغرافیایی و مناطق متنوع زیبا در کشورمان، به تدوین و تصویب راهبردی جامع و درازمدت پرداخته و محیط زیست و منابع طبیعی خدادادی را وسیلهای برای خلق ثروت کنیم.
این گفتو گو ادامه دارد...
انتهای پیام
نظرات