اساتیدی که هر کدام یکی از حلقههای زنجیره طلایی موسیقی مقامی خراسان و دوتارنوازان بزرگ خراسان هنر خیز بودند که با رفتنشان، جان هنر را کم رمق کردند و موسیقی مقامی خراسان را به سوگ نشاندند.
بهانهای فراهم شد تا پس از اجرای زیبای«استاد حسن سمندری» از معدود بازماندگان موسیقی مقامی شرق خراسان در محضرش باشیم و از روزگاری که بر او و دوتارش میرود با حال و هوای این روزهای موسیقی مقامی گپ و گفتی داشته باشیم.
با همان لباس محلی خطه باخرز بر روی صندلی پلاستیکی مینشیند. با دو دستش به آرامی دستار را از سرش بر میدارد و با انگشتان پینه بسته، عرقی که از خستگی بر پیشانیاش نشسته را پاک کرده و با صدای گرفتهاش خوش و بش میکند.
او خود را شاگرد همه هنرمندان خراسانی میداند و با افتخار میگوید؛ «فرزند کوچک استاد غلامحسین سمندریام»، استادی که نام و آوازهاش تا دورترین شهرهای جهان رفته است.
این خنیاگر موسیقی مقامی که هنرش را از پدر فرا گرفته است، گفت: بیش از ۴۰ سال است که این ساز را کنار نگذاشته و همدم شبها و روزهایم است.
سمندری که خوانندگی را از استاد شریفزاده و نوازندگی را از استاد سمندری فرا گرفته، در پاسخ به این سؤال که آیا وارث خوبی برای این هنر بودهاید یا نه؟ گفت: در این مسیر زندگی و جانم را گذاشتهام.
او که انگشتهایش بر اثر نواختن دوتار دچار سائیدگی شده و به جزء دنبال کردن موسیقی مقامی، حرفه دیگری ندارد؛ به حال و روز این روزهای موسیقی مقامی اشاره کرد و گفت: وقتی ساز دلها کوک نباشد، دوتار هم کوک نیست، با فعالیت یک سمندری هیچ وقت بهار نمیشود، باید در خراسان سمندریها باشند تا حال روز این هنر خوش باشد.
وی با اشاره به اینکه اگر دل پیران موسیقی کوک باشد، دل فرزندان و جوانان هم کوک میشود و این میطلبد که هنرمندان این عرصه دیده شوند و مورد توجه قرار گیرند، اظهار کرد: وقتی مشکلاتمان روز به روز بیشتر شود، هیچگاه حتی فرزندانم این هنر را دنبال نخواهد کرد.
سمندری که از اوضاع این روزها نالان است، گفت: به دلیل حرمتی که برای این دوتار قائلم تاکنون هیچگاه برای کسب درآمد در محافل خانگی و مجالس عروسی اجرا نداشتهام و تنها درآمدم از طریق شرکت در جشنوارههای موسیقی است.
او که تاکنون در چندین کشور اجرا داشته است، گفت: متأسفانه موسیقی مقامی در پستوی فراموشی جا گذاشته شده، مگر نه اینکه در زیر عکسم عبارت «آخرین نسل طلایی موسیقی مقامی خراسان» نوشته شده است.
سمندری که تاکنون ۵۰ سال از روزهای زندگیاش را سپری نموده، معتقد است؛ دوتار برای نواختن در عروسی و خواندن ترانه نیست، دوتار زندگینامه و زبان مادری است که دارد به فراموشی میرود، البته بماند که برخی هم به ناچار برای امرار و معاش مجبورند.
سمندری یاد قدیم کرده و گفت: کوچکتر که بودم از رادیو و تلویزیون در منطقه ما خبری نبود، دور هم جمع میشدیم و پیرمردها سرگذشت زندگی را با ساز میزدند، به طوری که مقام الله، اشترخجو، مقش پلتان، پرش جل و ...از جمله سرگذشتهایی است که با آهنگ و مقام درست کردهاند.
این استاد موسیقی مقامی ادامه داد:، «پرش جل» ویژه منطقه باخرز است که بر اساس آن پرزدن، نوع آواز خواندن و رقص پرنده را با ساز میگویند، یا اشترخجو که وقتی کاروان شترها از ولایتی به ولایت دیگری میرفتند زن و مرد پیر و جوان آواز ناله و درد یا شادی را با موسیقی منتقل میکردند.
وی که از بیمهریها به موسیقی مقامی گلهمند است، افزود: شاهد بودیم افرادی از اتریش و المان آمده و به دلیل همین مقامها سراغ حسن سمندری را در خراسان گرفته بودند، ولی ما نسبت به آنها بیتوجه هستیم.
استاد سمندری با انتقاد از اینکه دارند زندگینامه ما را میبرند، اظهار کرد: کاش به جای اینکه آنها هزاران کیلومتر بیایند و زندگینامه و هویت ما را ببرند، خود ما این مقامها را جمعآوری کرده و برای نسلهای آینده آنها را مستندسازی میکردیم.
وی با بیان اینکه افرادی از دیگر کشورها مقامهای موسیقی را بدون اینکه بدانیم برای چه کاری میخواهند با قیمتهای بالا خریداری میکنند، تصریح کرد: وقتی یک مقام با دوتار زده میشود میخواهند که سرگذشت آن را از ابتدا تا پایان برایشان تعریف کنیم و پس از مستندسازی میروند.
این استاد موسیقی مقامی با اشاره به اینکه تاکنون برای مستندسازی فقط از سایر کشورها آمدهاند و از داخل خود کشور کسی برای ماندگار کردن این هنر اقدامی انجام نداده است، اظهار کرد: آنقدر که سایر کشورها به موسیقی مقامی خطه خراسان اهمیت میدهند در کشور ما اینگونه نیست.
وی گفت: تاکنون برای تربیت نسل جوان کاری نشده و اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، به ندرت کسی از این خطه دوتار به دست میگیرد و در جشنوارهها مینوازد.
او با همان صدای گرفتهاش افزود: هنرمند اگر دغدغه نان داشته باشد، ساز را کنار میگذارد و به دنبال حرفه دیگری میرود، از این رو باید این هنر مورد توجه قرار گیرد.
وقتی از او میپرسم که آیا توانسته فرزندان خودش را در این مسیر هدایت کند، سرش را برای لحظهای پائین میاندازد، دستی بر چشمانش میکشد و از جیبش بسته سیگاری بیرون میآورد و روشن میکند، با صدای بغض گرفتهای گفت: چهار فرزند داشتم اما پسر ۲۲ سالهام غرق شد و دختر ۲۵ سالهام را کرونا از من گرفت.
وی گفت: اکنون فرزند دخترم که به مدرسه میرود و پسرم که به سربازی رفته، دوتار نواز هستند.
وی در ادامه با بیان اینکه سازی نداریم که بیشتر از دوتار پیشینه و سابقهای داشته باشد، افزود: در شرایط کنونی باید در حفظ و معرفی این هنر بیش از گذشته تلاش نمود. هنوز هنرمندانی در خراسان داریم که گمنام هستند.
این استاد موسیقی مقامی معتقد است؛ اگر موسیقی مقامی از بین برود هویت، زندگی قدیم، کوچههای کاهگلی و غذاهای سنتی و دامها همه از بین خواهد رفت.
وی افزود: به خودم افتخار میکنم افرادی از نقاط مختلف دنیا به باخرز میآیند تا من را ببینند و این به دلیل همین دوتار و هنر است.
سمندریان که به موسیقی «هزارگی باخرز» بیشتر از سایر آثارش علاقه دارد و در تمامی خراسان و کشور به نام خودش شناخته میشود، اظهار کرد: شعرش از ابراهیم شریفزاده و آهنگ و خوانندگی خودم است.
این خداوندگار دوتار که در پایان آرزوی خوش بودن دلهای همه مردم را دارد، گفت: آرزو دارم قبل از مرگم موسیقی مقامی را در اوج ببینم.
حسن سمندری حالا میراثدار هنری است که چند نسل در خانواده او قدمت دارد؛ هنری ژندهپیر، بازمانده از روزگارانی غبارآلود...
صدای دوتار او، یادآور صدای دوتار غلامحسین است؛ صدای نابی که درست از دل تاریخ میآید؛ این بزرگان در گمنامی و گاه فقر و تنگدستی روزگار گذراندهاند. اینان از روستاهایی دور به اوج شهرت رسیدند و سرمایه هنر ایرانی شدند.
نام و یادشان مانا و هنرشان پایدار و امید که بسترهای بهرهمندی از هنر این بزرگان بیش از پیش فراهم آید.
انتهای پیام
نظرات