به گزاراش ایسنا، امروز ۱۹ تیر نود و هفتمین سالروز تولد روزنامه اطلاعات در سال ۱۳۰۵ است.
دهها سال قبلتر از نفوذ وبلاگها، پیامرسانها و شبکههای اجتماعی به خصوصیترینهای بخشهای انسانی، این کاغذِ چاپ و روزنامهها بودند که موجب تحول جوامع سنتی و آگاهیبخشی و بیداری فکری و سیاسی مردم عهد قدیم شدند.
انقلاب مشروطه نمونه عینیِ تاثیرگذاری روشنگریها و بیداری عموم آحاد جامعه به وسیله چاپ و انتشار انواع کاغذ اخبار و روزنامههاست.
اما سکهِ روزنامههای عصر پهلوی، دو رو داشت. یک رویش بر روی دکه روزنامه فروشیها مینشست و مخاطبانش عموم مردم بودند اما روی دیگرش سازمانهای اطلاعاتی و جاسوسیِ شاغل در سفارتخانهها و سرکنسولگریهای دول غربی و شرقی بود.
معروفترین مدیرمسوول عصر محمدرضا شاه که از هر دو رویِ روزنامهِ تحتِ مدیریتش یکجا بهره برد، عباس مسعودی بود. او موسس و صاحب امتیاز «روزنامه اطلاعات» یکی از دو روزنامه مشهور قبل از انقلاب بود.
عباس بعد از دریافت مجوز انتشار و ثبت امتیاز روزنامه اطلاعات در شورای عالی معارف در دوره حکومت رضا شاه، دومین دهه زندگیش را به گونهای دیگر آغاز کرد. او از همان آغاز رابطه وسیع و خوبی با کارکنان سفارتخانههای خارجی به خصوص کارکنان سفارتخانههای انگلیس و فرانسه در ایران گرفت.
مسعودی در ابتدای کار با پرداخت مبلغی ناچیز به کارکنان دوایر مطبوعاتی سفارتخانههای خارجی در ایران اجازه ترجمه و انتشار اخبار را از آنها میخرید و اخبار دریافتی را به وسیله مترجمش ترجمه میکرد و به روزنامههای همان روزگار میفروخت. شروع کار مسعودی با اخبار خبرگزاریهای رویترز انگلیس و هاواس فرانسه بود که به وسیله کارکنان دو این سفارتخانه در اختیارش قرار میگرفت.
انتشار اخبار در نخستین شمارههای روزنامه اطلاعات و رفتن آنها روی میز ادارات و شرکتهای دولتی رفته رفته موجب جلب توجه کارکنان و مدیران دستگاهها و جلب اعتماد آنان شد. این اتفاق به تدریج موجب معروفیت مسعودی بین اکثر قریب به اتفاق سفارتخانههای خارجیِ داخل ایران و شرکتها و دوایر قضایی و اداری داخلی شد. با گرفتن کارِ روزنامه اطلاعات تیراژ روزنامه به حدود نیم میلیون شماره در روز افزایش یافت و سفارتخانههای خارجی و ادارات داخلی پای ثابت شمارههای روزنامه اطلاعات شدند.
تجربه کردن روزنامهها
تاریخ تولد عباس مسعودی در اسناد سجلی، نامشخص و بین سالهای ۱۲۷۴ تا ۱۲۸۲ ثبت شده است. او در عصر مظفرالدین شاه و در خانوادهای متوسط در تهران متولد شد. پدرش محمدعلی، اسم جواد، عباس و حسن برادران بزرگ و کوچکش را در مدرسه دارالفنون نوشت. هر یک از آنان بعد از فراغت از درس سراغ کسب و پیشهای رفتند و با یادگیری یک مهارت خرج خودشان را درآوردند. عباس هم پادوی - کارگر - چاپخانه شد. او سپس حروفچین شد و علاوه بر چاپ تراکت و بروشورهای تبلیغاتی در چاپخانه روزنامههای شفق، اقدام، کوشش و ایران مشغول به کار شد و حروفچینی آنها را هم انجام داد.
با علاقه و پشتکاری که در چاپخانه این روزنامهها نشان داد به عنوان مصحح در کنار نویسندگان و صفحهبندها کارِ تصیحح و صفحهبندی را هم آموخت.
شور و علاقه شخصی عباس در کنار تاثیر روانی و هیجانی کار در تحریریهِ این روزنامهها رفته رفته عباس را به دایره پرسشگری ترغیب کرد. این روحیه موجب تمایل او به کار در حوزه خبرنگاری در روزنامههای ایران و کوشش و آموختن خبرنگاریِ تجربی شد.
تبحر در تحریریههای روزنامههای شفق، اقدام، کوشش و ستاره ایران و پر رنگ شدن روحیه مدیریتی در عباس به مرور ایده راه انداختن یک رسانه را در او زنده کرد.
بنیان روزنامه اطلاعات
مسعودی در دومین دهه زندگیش اتاق کوچکی در ساختمانی قدیمی در خیابان علاءالدوله – فردوسی - اجاره کرد و نام محل کار جدیدش را «دفتر اطلاعات» گذاشت. او البته در مرداد ۱۳۰۲ - ۱۱ سال قبل از تولد خبرگزاری پارس (ایرنا) - با همکاری چهار دوست روزنامهنگارش نخستین خبرگزاری فارسی زبان ایران را پایهگذاری کردند و مدیر این خبرگزاریِ کوچک با عباس مسعودی بود.
او در ابتدای کار، رابطه با کارکنان برخی سفارتخانهها را آغاز کرد. عباس حق ترجمه و انتشار اخبار دو خبرگزاری معروف آن زمان، رویترزِ انگلستان و هاواسِ فرانسه را با پرداخت مبالغ ناچیزی به کارکنان دوایر مطبوعاتی این سفارتخانهها خریداری کرد و با ترجمه آنها از طریق استخدام یک مترجم زبان انگلیسی، اخبار ترجمه شده را به برخی روزنامههای تهرانی فروخت.
انتشار بخش دیگری از اخبار ترجمهای در «دفتر اطلاعات» به تدریج موجب اعتماد سایر سفارتخانهها و مؤسسات داخلی و خارجی به عباس شد. آنها به مرور در شمار مشترکان ثابت اخبار او قرار گرفتند.
تقریبا هم زمان با سقوط سلسله قاجار و نشستن رضا قُلدر بر تخت پادشاهی در سال ۱۳۰۴، پروانه نشر روزنامهای بهنام اطلاعات به نام علیاکبر سلیمی صادر شد. او یکی از چهار روزنامهنگار همکارِ مسعودی در هیأت مؤسس خبرگزاری بود. اما این روزنامه هیچوقت منتشر نشد.
اگر چه آن زمان مسعودی به لحاظ قانونی هنوز سن کافی برای دریافت اجازه انتشار روزنامه را نداشت، اما با پارتیبازی و به زورِ شهربانیِ تهران موفق شد جواز روزنامه اطلاعات را از علیاکبر سلیمی خریداری کند. او سپس درخواست صدور مجوز فعالیت روزنامه اطلاعات را به شورای عالی معارف رضا شاه فرستاد و این شورا در تاریخ ۱۵ تیر ۱۳۰۵ با این درخواست موافقت کرد و اولین شماره روزنامه در تاریخ ۱۹ تیر ۱۳۰۵ روی کیوسک روزنامه فروشیها رفت. این شماره روزنامه بهصورت یک برگ کاغذِ دو رو با محتوای خبری با نمادی از خبرگزاری منتشر شد.
ارکان اطلاعات
نیروی انسانی روزنامه اطلاعات به جز مدیر روزنامه، در ابتدایِ انتشار دو نفر بودند که به تدریج با جابهجایی دفتر کار به خیابان خیام شمالی و افزایش تعداد سرویسهای روزنامه، به مرور زمان افزایش یافتند.
این روزنامه در سال اول کار به صورت تک برگ (پشت و رو) در تیراژ ۵۰۰ نسخه و در نوبت عصر چاپ و توزیع شد. تعداد صفحات روزنامه از سال دوم و سوم ابتدا به چهار و سپس به شش صفحه (سه برگ) افزایش یافت.
اخبار و گزارشهای منتشر شده در اولین نسخه روزنامه شامل مقالهای در معرفی مرکز اطلاعات، گزارش جلسه افتتاحیه ششمین دوره مجلس شورای ملی، متن نطق افتتاحیه رضاشاه در صحن علنی این مجلس، یک خبر درباره قیام مردم مراکش و یک خبر در خصوص انتشار بیماری وبا در هند بود.
وی بعد از انتشار اولین نسخه با برخی مشکلات اجرایی و مالی روبرو شد به همین دلیل شماره دوم روزنامه اطلاعات را یک ماه بعد در تاریخ ۱۹ مرداد ۱۳۰۵ منتشر کرد.
عباس مسعودی علاوه بر روزنامه اطلاعات، مجله یادگار را با همکاری عباس اقبال آشتیانی، مورخ و ادیب عصر پهلوی با موضوع ادب فارسی منتشر کرد.
گزارشهای مرتب و پر از جزئیاتِ مسعودی از سفر رضا شاه به خوزستان در آبان ۱۳۰۷ محبوبیت روزنامه را در دربار و آوازهاش را در میان عامه مردم افزونتر کرد.
مدیر مسوول و صاحب امتیاز وقت روزنامه اطلاعات، در عرصه روزنامهنگاری و چاپ اخبار دربارِ رضا شاه چنان معروف شد که در تاریخ ۱۲ خرداد ۱۳۱۳ در سفری ۳۸ روزه همراه رضا شاه و برخی امرای ارتش به ترکیه رفت و اکثر صفحات روزنامه اطلاعات را به اخبار و تصاویر دیدارها و گشت و گذار شاه از مراکز فرهنگی و اقتصادی سرزمین مصطفی کمال آتاتورک و توافقات فرهنگی، سیاسی و نظامی با او اختصاص داد.
اطلاعات از سال ۱۳۲۵ به بعد سیاست محافظهکارانه در عرصه برون مرزی را به حوزههای داخلی نیز تعمیم داد. مسعودی از این سال به بعد تلاش کرد ضمن حفظ لحن انتقادی به دربار و خاندان پهلوی، با انتشار سرمقالهها و گزارشهایی نظر موافق مخالفان شاه را جلب کند و آنان را نسبت به مشی اطلاعرسانی روزنامه اطلاعات راضی نگهدارد.
خصومتها و سوتیهای اطلاعات
این روزنامه علاوه بر این وقفه یک ماهه، دو بار دیگر نیز چاپ نشد. بار اول در تاریخ ۲۸ آبان ۱۳۰۸ به دلیل انتقاد از قوه قضاییه به مدت ۱۰ روز توقیف شد و بار دوم در پاییز ۱۳۵۷ به دلیل اعتصابات سراسری کارکنان روزنامههای کیهان و اطلاعات و چند روزنامه دیگر، دو ماه منتشر نشد.
معرفترین اقدام خصمانه روزنامه اطلاعات، در عصر پهلویِ پسر علیه رهبر نهضت اسلامی اتفاق افتاد. اطلاعات در شماره ۱۵۵۰۶ خود که در تاریخ ۱۷ دی ۱۳۵۶ چاپ شد، در مقالهای سراسر توهین و افترا، نسبتهای ناروایی به آیتالله سید روحالله موسوی خمینی، رهبر در تبعیدِ ایران چاپ کرد.
نام مقاله روزنامه «ایران و استعمار سرخ و سیاه» بود که به قلم فردی خیالی به نام احمد رشیدی مطلق منتشر شد. مقاله مذکور به سفارش دربار و با پیگیری امیرعباس هویدا نخستوزیر وقت پهلوی به عباس مسعودی امر شد و او نیز آن را در تیراژ بالا چاپ و منتشر کرد.
این مقاله تیر خلاص به رژیمِ در حال غرق پهلوی بود و با حواشی زیادی که به وجود آورد اتحاد مردم و روحانیون مبارز را بیشتر کرد و سقوط رژیم پهلوی را سرعت بخشید.
مقاله مذکور، امام امت را وابستهِ انگلستان، جوانی شاعرپیشه، علیه انقلاب شاه و ملت و اصلاحات ارضی، مخالف آزادی مشروع زنان، دشمن ملی شدن جنگلها و مصداق وطنفروشانی که به ادعای نویسنده حاضرند خود را در اختیار توطئهگران و عناصر ضدملی قرار دهند، معرفی کرد.
تمایل خانوادگی
به دنبال ورود عباس مسعودی به عرصه روزنامهنگاری، اعضای خانواده او نیز همچون خود او به صورت تجربی به این حرفه روی آوردند.
قدسی امیرارجمند، همسر عباس با استفاده از اعتبار و موقعیت سیاسی همسرش نشریه «اطلاعات بانوان» و انجمن دوشیزگان و بانوان ایران وابسته به روزنامه «اطلاعات بانوان» را تاسیس کرد. این نشریه و انجمن تاثیر بسزایی در ترغیب و علاقمند کردن دختران و بانوان دوران سلطنت محمدرضا شاه پهلوی به سبک زندگی، فرهنگ و پوشش غربی داشت.
علاوه بر همسر و دو پسرش فرهاد و بهرام، جواد برادر بزرگ عباس و برادرزدههایش محمدعلی و قاسم نیز به عنوان خبرنگار و دبیر خبر به استخدام روزنامه اطلاعات درآمدند. آنان بعدها برای خود روزنامهها و نشریات مختلفی راه انداختند، از جمله روزنامه «پست تهران» را تاسیس کردند. آنان از این طریق پا به دنیای سیاست و نمایندگی دو مجلس شورای ملی و سنا گذاشتند و با دربار و دیوان روابط سیاسی و اقتصادی برقرار کردند.
از سوی دیگر رفت و آمد مستمر مسعودی به سفارتخانهها و دوایر دولتی، رفته رفته موجب شناختهتر شدن مسعودی در مجامع سیاسی و اجتماعی داخلی و مجامع دیپلماتیک خارجی شد. این معروفیت موجب آشنایی عباس با مقامات دربار و مدیران ارشد دولت شد.
افزایش پر شتاب محبوبیت و قدرت روزنامه اطلاعات از دومین سال انتشارش آغاز شد. روزنامه اطلاعات وقتی علاوه بر انتشار اخبار و وقایعِ سیاسی صرف شروع به چاپ عکس چهرههای سرشناس و گزارشهایی جذاب برای عامه کرد.
ورود به سیاست
فعالیتهای سیاسی و ورود عباس مسعودی به پارلمان از سال ۱۳۱۴ و از مجلس دهم شروع شد و تا مجلس پانزدهم ادامه یافت. او به نمایندگی از مردم تهران وارد دهمین دوره مجلس شورای ملی شد و تا پانزدهمین دوره این مجلس، هر دوره به نمایندگی از مردم تهران انتخاب شد.
مسعودی در سال ۱۳۲۸ در نخستین دوره انتخابات مجلس سنا شرکت کرد و علاوه بر نمایندگی مجلس شورای ملی به نمایندگی از مردم تهران عضو مجلس سنا شد و در این مجلس به عنوان نایب رییس مجلس انتخاب شد. عباس مسعودی در طولِ عمر سناتوریش در مجالس سنا و شورای ملی، چهار دوره به انتخاب مردم و دو دوره با انتخاب دربار به عضویت این مجالس درآمد.
مسعودی در کانون توجه انگلیس
موقعیت و نفوذ عباس مسعودی در مطبوعات و دوایر دولتی به زودی مورد توجه سیاستمداران سفارت انگلیس در ایران قرار گرفت. این اتفاق برای عباس که فردی بلندپرواز و سوداگر بود، دستاورد بزرگی بود. او در قبال حمایتهای مالی و سیاسی سفارت انگلیس، اخبار و اطلاعات محرمانه دربار و دیوان دولت را از طریق رابطها و دوستانش جمعآوری میکرد و میفروخت.
سازمان اطلاعات و امنیت کشور - ساواک - در گزارشی محرمانه از شخصیت عباس مسعودی و حمایت سفارت انگلیس از او، نوشت: «... پس از گرفتن دیپلم و وارد شدن به امور روزنامهنگاری، به سیاست انگلستان نزدیک شد و ترقی نمود. خیلی باهوش و زرنگ است در تمام مملکت شاید دو میلیون ثروت ندارد و بقیه ثروتش نزدیک به ۱۰ میلیون دلار را در بانکهای سوییس و انگلستان به صورت نقد و املاکی در سوییس سرمایهگذاری کرده است.
... نامبرده مرد هزار رنگ و بیحقیقتی است و شاید در رجال مملکت هیچ کس به اندازه او در مردم و طبقات عامه مخالف ندارد و منفور است و تمام مردم با او مخالف و مورد نفرت عامه مردم است.»
جاسوس انگلیس
براساس اسناد ساواک انگلستان بیشترین حمایت اقتصادی و سیاسی را از عباس مسعودی داشت. در این اسناد بارها به جاسوسی او برای انگلستان اشاره شد. مهمترین سندی که این رابطه را لو داد، سند جاسوسی مسعودی برای اینتلجنت سرویس انگلستان بود.
ماجرا از این قرار بود که با گم شدن کیف دستی عباس مسعودی در فرودگاه و پیدا شدن آن توسط ماموران ساواک، رابطه اطلاعاتی مسعودی با سرویس اطلاعاتی انگلستان فاش شد.
مطابق این سند، سِر رابرت سون، کاردار سفارت انگلستان در ایران برای وزارت خارجه کشورش نوشت: «بدین وسیله عباس مسعودی به شما معرفی میشود. او در حال اعزام به انگلستان است تا بخش موفقی از دوران خود را بگذراند. نامبرده یکی از دوستان قابل اعتماد ماست که همواره کمکهای ارزشمندی را در تهران به ما داشته است. لطفا تا جایی که ممکن است و تا زمانی که او در لندن است در فعالیتهایی که دارد به او مساعدت کنید و با او مذاکره و گفت و گو نمایید. من فکر میکنم شما موفق خواهید شد که از طریق این شخص با روزنامهها و انتشارات ایرانی و فارسیزبان برای ما لینک برقرار کنید، از شایستگی نامبرده در ارتباط گیریش با مقامات رسمی غافل نشوید.»
با مرگ عباس مسعودی در ۲۷ خرداد ۱۳۵۳، پسرش فرهاد، مدیر موسسه شد. او نیز به مشیِ پدر، مناسبات گسترده و عمیقی با دربار شاه و رجال سیاسی عصر پهلوی داشت. همین مسئله باعث شد روزنامه سراسری و پر تیراژ تحت مدیریش به تریبونی برای ترور شخصیتی افراد و چاپ انتقادات تند و تیز علیه مخالفان فکری و سیاسی دربار و رجال عصر پهلوی تبدیل شود.
منابع:
فرهاد مسعودی، پیروزی لبخند، ۱۳۵۳
عباس مسعودی، اطلاعات در یک ربع قرن، ۱۳۲۹
مسعودیها به روایت اسناد ساواک، پیشین، ص ۲۴۶ و ۲۴۷ و ۲۸۶ و ۲۸۷
رجال عصر پهلوی به روایت اسناد ساواک، مسعودیها، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی، ۱۳۹۲، ص ۱۲-۱۱
انتهای پیام
نظرات